وقتی قیمت‌ها رفتار را تغییر می‌دهند

گروه اقتصادی
کدخبر: 578097
تورم مزمن نه تنها به اقتصاد بلکه به اخلاق و رفتار اجتماعی نیز آسیب می‌زند و باعث فروپاشی اعتماد، گسست پیوندهای اجتماعی و گسترش نابرابری‌ها می‌شود؛ این وضعیت به افزایش رفتارهای کوتاه‌مدت و فرصت‌طلبانه، کاهش تعهدات بلندمدت و تضعیف اخلاق حرفه‌ای منجر می‌شود و بر هم زدن «تراز اخلاقی» جامعه را به همراه دارد.
وقتی قیمت‌ها رفتار را تغییر می‌دهند

جهان‌صنعت – در اقتصاد، تورم معمولا یک مساله فنی تلقی می‌شود؛ مجموعه‌ای از شاخص‌ها، مدل‌ها، سیاست‌های پولی و انضباط مالی. آنچه اما اغلب نادیده گرفته می‌شود، چهره اخلاقی تورم است؛ اینکه چگونه افزایش مداوم قیمت‌ها نه‌فقط سفره مردم بلکه رفتار، قضاوت و هنجارهای اجتماعی را دگرگون می‌کند. تورم فقط ترازنامه‌ها را به‌هم نمی‌ریزد بلکه «تراز اخلاقی» جامعه را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

در شرایط ثبات، رفتار اقتصادی قابل پیش‌بینی است. افراد می‌دانند ارزش پول ثابت است، مزد آینده قابل برآورد است و تصمیم‌های امروز، پیامدهای مشخصی فردا خواهد داشت اما وقتی تورم مزمن وارد صحنه می‌شود، این پیوند بین امروز و فردا گسسته می‌شود. ارزش پول سقوط می‌کند و در نتیجه ارزش تعهدات، اعتماد و اخلاق نیز فرسوده می‌شود. فردی که امروز بدهکاری دارد، در تورم بالا «سود می‌برد»؛ فردی که پس‌انداز کرده، «جریمه می‌شود». آن‌کس که قدرت افزایش قیمت دارد، یک‌شبه جلو می‌افتد، آنکه ندارد عقب می‌ماند. این جابه‌جایی بی‌وقفه، حس عدالت را برهم می‌زند.

تورم پیوسته، زمینه‌ای آماده برای گسترش رفتارهای کوتاه‌مدت و فرصت‌طلبانه فراهم می‌کند. وقتی آینده نامطمئن است، انگیزه برای تعهد بلندمدت کاهش می‌یابد. فعال اقتصادی ترجیح می‌دهد انبار کند، واسطه‌گری یا سرمایه را به حوزه‌های سفته‌بازانه منتقل کند تا در فعالیت مولد سرمایه‌گذاری. کارگر به جای کیفیت کار، به دنبال افزایش دستمزد مکرر است؛ کارفرما به جای ارتقای بهره‌وری، قیمت را بالا می‌برد. حتی در روابط روزمره مردم، احتکار خانگی، خرید هیجانی یا فروش سریع دارایی‌هایی که ارزششان رو به کاهش است، به رفتار طبیعی تبدیل می‌شود.

تورم، اخلاق حرفه‌ای را نیز تضعیف می‌کند. وقتی قیمت‌ها دائم تغییر می‌کنند، قراردادها بی‌اعتبار و تعهدات بلندمدت به ریسک تبدیل می‌شوند. بنگاه‌ها ترجیح می‌دهند قراردادهای کوتاه ببندند، کیفیت را کاهش دهند و کالا را با کم‌فروشی یا کوچک‌سازی عرضه کنند. در چنین فضایی آنچه ضربه می‌خورد فقط درآمد نیست بلکه اعتماد عمومی و اعتبار بازار نیز فرو می‌ریزد. بازار زمانی درست کار می‌کند که اطلاعات شفاف، قیمت‌ها قابل پیش‌بینی و تعهدات معتبر باشند اما تورم مزمن این سه پایه را سست می‌کند.

در سطح اجتماعی نیز پیامدهای اخلاقی تورم گسترده است. شکاف میان گروه‌های جامعه بیشتر می‌شود؛ کسانی که دارایی دارند، با افزایش قیمت سود می‌برند و کسانی که فقط درآمد دارند، از تورم زیان می‌بینند. این نابرابری، حس بی‌عدالتی را تقویت می‌کند و زمینه بی‌اعتمادی نسبت به سیاستگذار را به وجود می‌آورد. وقتی مردم احساس کنند نظام اقتصادی آنها را به طور ساختاری «تنبیه» می‌کند، انگیزه برای رعایت اخلاق، قانون و نظم اجتماعی کاهش می‌یابد.

در نهایت تورم تنها یک مساله پولی نیست بلکه مساله‌ای اخلاقی و اجتماعی است. اگر سیاستگذاران به این بعد مهم بی‌توجه باشند، حتی با کاهش نرخ تورم، بازسازی اعتماد عمومی بسیار دشوار خواهد بود. کنترل تورم، فقط کنترل اعداد نیست؛ بازسازی اخلاق اقتصادی و اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن قیمت‌ها آرام باشد، رفتارها نیز آرام، قابل پیش‌بینی و اخلاقی‌تر می‌شود.

وب گردی