وعدههای بیسرانجام

سارا پوردلجو– در پی جنگ ۱۲روزه اخیر و با گذشت بیش از ۲۰روز از اعلام آتشبس، وضعیت رسیدگی به آسیبدیدگان این بحران همچنان نامطلوب و ناکافی گزارش شده است. اگرچه شهرداری تهران تدابیری مانند پرداخت ودیعه و اجاره مسکن و نیز اسکان در هتلها را آغاز کرده است اما به گفته منابع محلی و گزارشهای میدانی، این اقدامات هنوز نتوانستهاند مرهمی واقعی بر زخمهای بازماندگان جنگ باشند. بسیاری از خانوادههای جنگزده، بهویژه آنهایی که خانههایشان بهطور کامل تخریب شده یا دیگر قابل سکونت نیست، همچنان در شرایطی ناپایدار، بدون سرپناه امن و با حداقل امکانات زیستی به سر میبرند. گزارشها حاکی از آن است که هزینههای غیرمنتظره زندگی پس از جنگ، نظیر اجارهبهای بالا، نوسانات قیمت اقلام اولیه و نیاز به خدمات درمانی یا رواندرمانی برای کودکان و سالمندان، فشار مضاعفی بر خانوادهها وارد کرده است. در این میان کندی فرآیندهای اداری و بوروکراسی سنگین در نهادهای مسوول مانند ستاد بحران، شهرداری و بنیاد مسکن بر نگرانیها دامن زده است. هرچند مسوولان بارها اعلام کردهاند که روند ارزیابی خسارتها، ثبتنام برای دریافت کمکها و آغاز عملیات بازسازی در دستور کار قرار دارد اما آنچه در عمل مشاهده میشود تاخیرهای پیاپی و بلاتکلیفی هزاران خانواده است. تجربهها و روایتهای شخصی همچون داستان علی شفیعی ثابت، گریمور باتجربه سینما که خود از آسیبدیدگان مستقیم این بحران است بهخوبی نشان میدهد اقدامات صورتگرفته فاصلهای معنادار با نیازهای واقعی مردم دارند. به گفته او، «تنها چیزی که در پیگیریها نصیبم شده وعدههای بیسرانجام است.» این روایت که با حرفهای نهادها و مسوولان در تناقض است تنها یکی از صدها نمونهای است که ناکارآمدی نظام حمایتی و ضعف جدی در مدیریت وضعیتهای بحرانی را نمایان میکند. از منظر کارشناسان، مسکوت ماندن فرآیند بازسازی برای بازههای ۱۲ تا ۱۸ماهه میتواند پیامدهایی جدی برای جامعه جنگزده بهدنبال داشته باشد. از افت تحصیلی کودکان محروم از مدرسه گرفته تا افزایش نرخ بیکاری، مهاجرت اجباری به مناطق دوردست، تشدید آسیبهای روانی و حتی رشد پدیدههایی چون حاشیهنشینی، همگی از تبعات تاخیر در بازسازی هستند. بدیهی است که بازسازی تنها به معنای ساختوساز فیزیکی نیست، بازسازی اعتماد، آرامش روانی، انسجام اجتماعی و امید به آینده نیز بخشی از این روند است که بدون حمایت عملی و موثر محقق نمیشود. این گزارش، ضمن نگاهی انتقادی به روند کنونی حمایت از جنگزدگان، بر ضرورت رویکردی فوری، جامع و مبتنی بر واقعیتهای حال حاضر جامعه تاکید دارد. مدیریت بحران در ایران نیازمند بازتعریف است نهتنها از منظر ساختاری بلکه از جنبه مسوولیتپذیری، شفافیت، پاسخگویی و انسانمحوری. برای عبور از بحرانهای آینده لازم است که از بحران امروز درس بگیریم.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست!
جناب آقای پزشکیان و زاکانی، قدمتان مبارک! منت گذاشتید و به بازدید هتل لاله که در آن تعداد زیادی از آسیبدیدگان جنگ اسکان داده شدهاند، تشریف آوردید. ضمن تشکر از اینکه حداقل در تهران برای آسیبدیدگان جنگ ۱۲روزه تدابیری اندیشیده و با هتلهای مختلف قرارداد بستهاید، موضوعی را با شما مطرح میکنم: صرفا زندگی در هتل کافی نیست! مجموعه رفتارهای انسانی که به زندگی ختم میشود، فراتر از خوابیدن، نشستن، خوردن و بیدار شدن است. کسانی که یک ماه است در این هتلها ساکن هستند، احتمالا تعدادی لباس دارند که نیاز به شستوشو دارد و از طرف هتل مبلغ یکمیلیون تومان برای هر بار شستوشو اعلام شده است! این تنها یک مثال بود از صدها چالشی که مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند. کسی در این هتلها از سر خوشی و تفریح ساکن نشده است که حالا برای ابتداییترین نیاز خود مجبور به پرداخت چنین هزینههایی باشد.
جای خالی رسیدگی واقعی به مردم آسیبدیده
با گذشت بیش از ۲۰روز از اعلام آتشبس، اگر تهیه مستندات، عکس و فیلم از منازل آسیبدیده تمام شده است، لطفا کاری کنید. احتمالا در آرشیو ستاد بحران و شهرداری، مجموعهای کامل و جالب از مناطق آسیبدیده در جنگ ۱۲روزه وجود دارد؛ بهاندازهای که برای تهیه یک مستند یا فیلم جنگی در سالهای آینده کافی باشد. جای خالی رسیدگی به مردم بیپناهی که در این جنگ خانه خود را از دست دادهاند و حدود یک ماه است که آواره شدهاند، بهشدت احساس میشود. منظور از رسیدگی، سر زدن مسوولان یا برآورد خسارات بهتنهایی نیست. منظور تسریع روند بازسازی و رسیدگی است. علی نصیری، رییس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران در خصوص جزئیات بازسازی منازل آسیبدیده اعلام کرده که «شهرداری تهران برای حمایت از مردم آسیبدیده از حملات، ودیعه مسکن ۵/۱میلیارد تومان و ماهانه ۳۰میلیون تومان برای اجاره در نظر گرفته که تا ۲۰درصد قابل تغییر است. شهرداری مستقیما خانهها را اجاره میکند و مردم نیازی به پرداخت ودیعه یا اجاره ندارند. سقف خانههای اجارهای ۱۳۰متر است و شهرداری منطقه مسوول پیگیری مشکلات است. برای خسارت وسایل خانه، ارزیابی انجام و خسارت به دولت ارسال میشود. شهرداری تا سقف ۲۵۰میلیون تومان برای تامین وسایل اولیه هزینه میکند. بازسازی منازل از اول مرداد آغاز شده و مقاومسازی حدود یکسال و نوسازی کامل تا دو سال طول میکشد.» اینها بخشی از صحبتهای مسوولان در ارتباط با اقدامات صورت گرفته در خصوص بازسازی منازل آسیبدیده در جنگ ۱۲روزه است. از طرفی نکته حائزاهمیت وضعیت رسیدگی به منازلی است که در شهرستانها آسیب دیدهاند.
بحران مدیریت بحران
مدیریت بحران در ایران خود یک بحران است. هیچ اتفاق، حادثه یا موقعیتی را در این کشور به یاد نداریم که ستاد مدیریت بحران در آن به موقع وارد عمل شده باشد و خود به بحرانی دیگر برای آسیبدیدگان آن فاجعه یا رخداد تبدیل نشده باشد. بهعنوان مثال زلزله سرپل ذهاب که هنوز تعداد زیادی در چادرها اسکان دارند و هنوز با گذشت چندین سال، به زندگی گذشته خود برنگشتهاند. مگر غیر از این است که وظایف یک ستاد بحران به درستی مشخص است؟ مگر غیر از این است که ستاد بحران وظیفهاش این است که بهسرعت وارد عمل شده و وضعیت را بهبود بخشد؟ فرآیند اداری و بوروکراسی در زمان بحران چه معنایی دارد؟ آیا در این کشور هر روز با بحرانهای بزرگی چون جنگ، زلزله و… مواجه هستیم که پس از گذشت یکماه هنوز تنها «هیچ» نصیب جنگزدگان شده است.
هتل هست اما ترجیح آسیبدیدگان چیز دیگری است!
محمد علی ویشکایی، رییس ستاد بحران استان گیلان مدعی است که خبرهای مربوط به عدم رسیدگی کذب است اما گزارشهای میدانی «جهانصنعت» خلاف این موضوع را نشان میدهد. ویشکایی به «جهانصنعت» گفت: «۱۰خانوار در آستانه اشرفیه واحدهایشان تخریب شده است که دو خانواده شهید شدهاند؛ این دو خانواده، خانواده دانشمندان عزیز بودند. بقیه خانوارها در هتل کلاریج و هتل دهدار در آستانه اشرفیه مستقر هستند. تعدادی از مردم اعلام کردهاند که سکونت در هتل برایشان دشوار است و در منازل اقوام خود ساکن شدهاند. منطقهای که آسیبدیده و هشت خانوار در آن ساکن بودند، در محله نسبتا مرفه آستانه اشرفیه بود و اکثرا ترجیح دادهاند در خانه اقوام خود ساکن شوند. هتلها نیز بهصورت کامل از عزیزانی که به هتل مراجعه کردند پذیرایی میکنند.»
وی ادامه داد: «در بحث خودروها، همه موارد در کمترین زمان ممکن برآورد خسارت شده و به بیمه ایران تحویل داده شده است. بیمه ایران نیز برآورد خسارتها را به اداره کل سازمان بحران ارسال کرده است. واحدهای مسکونی نیز به جز ۱۰واحد تخریبی، بقیه در حال بازسازی هستند که بیش از ۴۰درصد آسیبدیده بودند. بنیاد مسکن ظرف ۴۸ساعت تمام برآوردها را انجام داده و به تهران منتقل کرده است.»
ویشکایی افزود: «اگر کوتاهی وجود دارد، در سطح ملی است اما مسوولان همه در حال انجام وظایفشان و مردم در حال بازگشت به خانهها و زندگی خود هستند. فرآیند اداری نیز در حال طی شدن است.»
رییس ستاد بحران گیلان بیان کرد: «مدیرعامل بیمه ایران نیز اعلام کرده است که خسارت خودروهای آسیبدیده تا پایان تیرماه پرداخت خواهد شد و این موضوع در سطح کشور است و مربوط به استانها نمیشود. استانها عملا اختیار مستقلی ندارند و اقدامات عملی از تهران انجام میشود بنابراین هر کاری که باید انجام شود باید در سطح ملی صورت گیرد.»
وی در پایان گفت: «برآوردها و بازدیدها در کمترین زمان ممکن انجام شده است و تامین اعتبار و بازسازی باید در سطح ملی تامین و سپس به استانها ابلاغ شود. سازمان برنامه و بودجه کشور باید هزینه بازسازی و تسهیلات بلاعوض برای واحدهای مسکونی را که بنیاد مسکن متولی آن است، ابلاغ کند تا خسارات به افراد پرداخت شود. نزدیک به ۱۸۰خودرو در آستانه اشرفیه برآورد خسارت شدهاند که بیمه ایران باید به حساب افراد واریز کند. کاری که در استان به عهده ما بوده، مدیریت بحران در لحظه است که در کمترین زمان اجساد مطهر شهدا خارج شده و برآورد خسارتها صورت گرفته است و منتظر اقدامات در سطح ملی هستیم.»
وی همچنین افزود: «عزیزانی که آسیب دیدهاند، در هتلهای کالاریج و دهدار ساکن هستند و موردی نداشتیم که اعلام کنند بیسرپناه هستند. در نماز جمعه استان نیز اعلام شده است هر کسی که مشکلی دارد به هتل مراجعه کند که هزینه آن توسط دولت پرداخت میشود. ما آمادهایم تا به هر ابهامی پاسخ دهیم و منتظریم خساراتی که ابلاغ شده به استانها توزیع شود تا هرچه زودتر مردم به خانههای خود بازگردند. در بخش حوادث معمولا فرآیند رسیدگی و امور اداری کمی طولانی است اما در خصوص این حادثه در حال تسریع هستیم.»
نماینده صدها جنگزده
پیشتر روایت علی شفیعیثابت، گریمور سینما را شنیدید که در گفتوگو با «جهانصنعت» از وضعیت مادرش که در این جنگ مجروح و خانهاش در آستانه اشرفیه تخریب شد، سخن به میان آورد. علی در ادامه صحبتهای قبلی خود گفت: «پیشنهاد اسکان در هتل یا هر جای دیگری به خانواده من داده نشده است. شرایط زندگی در حال حاضر بسیار طاقتفرساست. طی چند روز گذشته خودمان اقدام به بازسازی کردهایم حتی امکان استحمام کردن هم نبود! تاکنون مسوولان هیچگونه پیشنهادی در خصوص اسکان موقت به ما ارائه نکردهاند. انگار کسانی که در حال تصمیمگیری هستند، هیچ درکی از شرایط اسفناک خانوادههای آسیبدیده ندارند. به جرات میتوان گفت بسیاری از آسیبدیدگان حتی دغدغه خورد و خوراک خود را دارند. با وجود همه این شرایط، نبود سقف بالای سر، مشکلات مالی و… از امکانات ساده برای یک زندگی معمولی هم برخوردار نیستیم. به عنوان مثال برای پخت و پز غذا به گاز نیاز داریم اما متاسفانه طی حملات رژیم صهیونیستی، وسایل منزل نیز از بین رفته و شرایط زندگی را دشوارتر کرده است.»
وی در ادامه با انتقاد از عملکرد مسوولان افزود: «چرا هیچیک از مسوولان مربوطه به میدان نیامد تا از اوضاع و احوال خانوادهها مطلع شود؟ در شرایط بد اقتصادی که طی چند سال گذشته همه را درگیر خود کرده، خودمان مسوولیت مرمت خانهها را برعهده گرفتهایم اما هیچکدام از مسوولان حتی سراغی از خانوادههای آسیبدیده نگرفتهاند. حداقل در آستانه اشرفیه آنطور که باید و شاید رسیدگی نشده است. شما تصور کنید، در بین این همه آدم جنگزده، افراد بازنشسته نیز زندگی میکنند و مجبور هستند حقوقی را که در بهترین حالت کفاف امرار معاش عادی را میدهد، تمام و کمال صرف بازسازی منازل خود کنند. با احتساب این هزینهها، چگونه میخواهند باقی امور زندگیشان را مدیریت کنند؟»
یکی از همسایگان نزدیک ما بهخاطر همین بیبرنامگی و نبود حمایت مجبور شد به خانه بستگان خود برود؛ این فرد توانایی مالی خوبی ندارد و مجبور است کل حقوقش را صرف ساختوساز دوباره خانهاش کند. وی در ادامه افزود: «طی چند روز گذشته شرایط آبوهوایی در شهر آستانه اشرفیه مناسب نبود. بسیاری از خانوادهها زیر باران مانده بودند چون هیچگونه سرپناهی نداشتند. در حد توانمان و با این حقوق کم، خودمان بازسازی را برعهده گرفتیم اما برای تامین مخارج خوراک و پوشاک دچار مشکلات عدیدهای شدهایم.»
نوشدارو پس از مرگ سهراب
در پایان باید گفت اگرچه بالاخره بازسازی و مقاومسازی این خانهها آغاز میشود اما رویکرد همیشگی نهادهای مسوول در شرایط اضطراری همچون نوشدارو پس از مرگ سهراب است. علی نماینده صدها نفری است که در این جنگ آسیب دیدهاند. بهتر است مروری داشته باشیم بر مجموعه اقداماتی که برای وضعیت علی شفیعی و امثال او، بهویژه در شهرهای کوچک انجام شده است. جز تماس گرفتن و متر کردن بخشهای آسیبدیده هیچ اقدام موثری برای این عزیزان صورت نگرفته است. کسی که با قرض گرفتن، ناچار به بازسازی خانهاش شده و اکنون حتی لوازم ابتدایی زندگی را در اختیار ندارد، آیا مسوولان از خود نپرسیدهاند که چنین فردی بدون یخچال یا گاز چگونه در خانه زندگی میکند؟ حتی به این فکر نکردهاید که جز هزینههای دارو و مراقبت از کسانی که آسیب جسمی دیدهاند و هزینههای تعمیرات، هزینه خورد و خوراک خانوادههایی که در هتلها اسکان نیافتهاند، از کجا تامین میشود؟
اینها بخشی از صحبتها و گلایههای علی و دیگر کسانی است که شرایط مشابه او را تجربه میکنند. علی خود را شرمنده پدر و مادر بازنشسته و فرهنگیاش میداند؛ کسانی که سالها با شرافت زندگی کردهاند اما گویا در این روزگار، شریف زندگی کردن تاوان دارد. او خود را شرمنده پدر و مادرش میداند چون در این وضعیت، تنها بود و اندوختهای هم نداشت که بتواند لوازم خانه را مجدد تهیه کند تا والدینش دوباره در خانه خود ساکن شوند. بخوانید علی اما تعمیم دهید به همه کسانی که به نحوی در این جنگ آسیب دیدهاند.
پاسکاری مردم بین نهادهای مختلف برای پاسخگویی و پیگیری وضعیت جنگی آنها نمیتواند رویکرد مناسبی در چنین شرایطی باشد. باید کمکها بهموقع صورت بگیرد، فرآیند اداری در زمان بحران کارکردی ندارد.