7 - 11 - 2022
وظایف بانک مرکزی از اساسنامه تا عمل
در اینکه در طول روزها، هفتهها و ماهها مدیران و کارکنان بانک مرکزی به کارها و اموری مرتبط با کار خود مشغولند، تردیدی نیست. همچنین در اینکه اصولا بانک مرکزی در راستای اهداف و وظایف خود اقداماتی انجام میدهد شکی نیست، قرارهم نیست همه مردم و حتی آنهایی که اطلاع جزیی از علم اقتصاد و بانکداری دارند، آنچه بانک مرکزی انجام میدهد را بفهمند و از آن سردر آورند اما مشکل اینجاست که عموم مردم آنچه این سکاندار عمده اقتصاد ایران بهعنوان یکی از وظایف اصلی و محوری خود انجام نمیدهد را بهخوبی میفهمند زیرا آثار و تبعات آن را با گوشت، پوست و استخوان خود به شکل دردناکی حس میکنند بنابراین هرچقدر هم که مردم خود را به کوچه علیچپ زده و بگویند که ما نمیدانیم بهخاطر اینکه از بانکداری، بهخصوص از نوع بسیار بالای آن سردر نمیآوریم باز هم برایشان سوال پیش میآید که چرا؟ هر چقدر هم به خود تلقین میکنند که آنهایی که آن بالا نشستهاند، حتما واجد شرایط اساسی تصدی آن پست یعنی تخصص و تعهد هستند اما در عمل چیزهایی میبینند که قدرت تحلیل آن نهتنها در سطح عامیانه بلکه در سطح کارشناسانه هم امکانپذیر نیست. وقتی با روی کارآمدن دولت یازدهم، ریاست جدید در مصدر بانک مرکزی ایران قرار گرفت، بسیاری از مردم بهخصوص آنهایی که کم و بیش اطلاعی از مسوولیتها و وظایف بانک مرکزی داشتند بهشدت به آینده سیستم مالی و پولی مملکت امیدوار شدند به دلیل اینکه فکر میکردند مدیریت جدید بانک و در راس آنها دکتر سیف با توجه به دانش و تجربهای که دارد میتواند تباهی و فسادی را که از حدود یک دهه قبل بر مجرای گردش پول کشور مستولی شده است، ریشهکن کند. با آمدن ایشان نور امید بر دل مردم برتابید که حتما قبح ریخته شده اختلاس و سوءاستفاده جمع شده و تمام منافذ نشت ثروت و دارایی ملی ملت به کلی مسدود و راههای دزدی بیتالمال بسته خواهد شد.
اما اصلا چنین نشد که هیچ، شواهد و قراینی مبنی بر بدتر شدن این پدیده شوم و ویرانگر اقتصادی نیز به چشم میخورد و به گوش میرسد. شرایط بهگونهای شده است که به نظر میرسد آنهایی که قبلا به چنین اختلاسها و سوءاستفادههایی دست میزدند در اصل در حال تمرین و دستگرمی بودهاند و حالا وقت استفاده اساسی از آن تمرینات و ممارستهاست بدون اینکه کسی یا دستگاهی مزاحمشان شود.
اصلا شاید اشکال از مردم وبهخصوص آگاهان و مطلعان از نظام پولی و مالی کشور است که انتظار بیش از حد از بانک مرکزی دارند که فکر میکنند بهموجب اساسنامه آن، مسوولیت نظارت بر بانکها و موسسات اعتباری بهعهده این بانک است. شاید هم اطلاعات و آگاهی آنها بهروز نیست و اطلاع ندارند که این قسمت از اساسنامه تغییر کرده و این نظارت دیگر از وظایف بانک مرکزی نیست. اگر این شایدها موضوعیت ندارد و نظارت یادشده هنوز از وظایف این بانک است پس چرا چنین شده است؟! چگونه میشود ارقامی به این درشتی به این سادگی و برای مدتی چنین طولانی از سیستم بانک کشور خارج شود و نهاد ناظر در بیخبری بسر ببرد؟
این سوالات از نوع اعتراضی نیست بلکه به سبب کماطلاعی و ناآگاهی است که بسیاری از مردم آن را در ذهن خود دارند اما نمیدانند از کی یا کجا و چگونه باید بپرسند. اگر رییس کل، مدیران یا سایر عزیزان مسوول در بانک مرکزی با حضور در رسانههای عمومی قدری اطلاعرسانی کنند و به مردم آموزش و آگاهی دهند، این انتظار که بانک مرکزی این کشور موظف به حفظ ارزش پول، انتشار اسکناس و ضرب سکه، تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی و ریالی، تنظیمکننده نظام پولی و اعتباری، نظارت بر بانکها و موسسات اعتباری کشور است و خیلی از توقعات بیجای دیگر تعدیل و اصلاح خواهد شد و دیگر بیش از این با زدن اتهام غمض عین و مسامحه، کمکاری، بیتفاوتی، بیتوجهی و بیتعهدی به مجموعه این بانک، چوب حراج به ایمان و آخرت خود نمیزنند. آنهایی که کلید خزانه و بیتالمال مملکت را در دست دارند باید باور کنند که ممکن است چشم یا دهان مردم را بتوان بست اما نمیشود فکر و ذهن آنها را هم بست. همه دهانها از تعجب و سوال بازمیماند وقتی مسوولی که علیالقاعده باید از خجالت و شرمساری مقابل ملت، مرگ را با آغوش باز بپذیرد، بدون هیچ شرم (از نظر اخلاقی) و دغدغهای (از نظر قانونی) در رسانه ملی و سایر وسایل ارتباط جمعی اظهار میکند که اختلاس صورت گرفته سه هزار میلیارد تومان نیست، ۲۸۵۰ میلیارد تومان است و اخیرا در دولت تدبیر و امید نیز به مردم امید داده میشود که مبلغ ۲۵ هزار میلیارد تومان قابل وصول است و همچنین مژده داده میشود که مبلغ اختلاس ۱۲ هزار میلیارد تومان نبوده بلکه ۷۰ میلیارد تومان است و برای اینکه مردم بیشتر احساس آرامش کنند، گفته میشود این مبلغ سوءاستفاده یکباره نبوده بلکه طی پنج سال صورت گرفته است. انتظار میرود مردم و آگاهان اقتصادی در مورد اینکه مبلغ با این حجم چگونه برای این همه مدت از شریان پولی کشور خارج میشده بدون آنکه دیده شود، چه فکری کنند؟ و چگونه میتوان این فکر و سوال را از اذهان عمومی پاک کرد که با ۷۰ میلیارد تومان چند بخاری مناسب میتوان برای مدارس سفیلان و شینآباد و امثالهم خرید؟ با این پول میتوان چند دختر آرزومند را به خانه بخت فرستاد؟ با این پول میتوان چنددستگاه پزشکی برای بیمارستانهای استانهای محروم خریداری کرد؟ با این پول میتوان از فروش چند کلیه افراد نیازمند و آبرومند جلوگیری کرد؟ با۷۰ میلیارد تومان چند سرپناه برای بیپناهان میشد ساخت؟.. و با این پولهایی که توسط تعداد معدودی افراد نورچشمی و نزدیک به کانونهای قدرت بر باد میروند، میشود قدری ولو اندک رفاه و آسایش به مردم هدیه داد که برای دریافت یک سبد کالای صدقهای آنچنان مناظر دردناکی دیده نشود که دیده شد.
اگر این اصل کلی را بپذیریم که همواره و در همه زمینهها پیشگیری بهتر از درمان است، آن وقت این سوال مطرح میشود که آیا وقت آن نشده که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به خود آمده و در چارچوب وظایف خود و طبق مفاد مواد اساسنامه به شکلی عمل کند که قانون، قرآن و شرع مقدس ما گفته است تا بیتالمال اینگونه تاراج نشده و مردم نقرهداغ نشوند و دل دلسوزان سالم و صدیق نظام به درد نیاید؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد