11 - 06 - 2023
وسط دنیا همان جایی است که رییسی میگوید
نادر کریمیجونی- میگویند روزی ملانصرالدین ادعا کرد آنجا که ایستاده، وسط دنیاست. مردم با تعجب پرسیدند چگونه به این نتیجه رسیدهای ملا؟! ملانصرالدین پاسخ داده بود: اگر باور نمیکنید بروید اندازه بگیرید! آنچه این روزها در دولت و رسانههای دولتی در توجیه آغاز به کار ادارات در ساعت ۶ صبح به چشم میخورد تقریبا براساس همین رفتار ملانصرالدین است. پس از مواجه شدن با مشکلات ناشی از عدم تغییر ساعت و افزایش نگرانکننده مصرف برق، دولت و همکاران دولتی منفعلانه و شتابزده، دست به تغییر ساعت کاری زدند و در یک اقدام شگفتانگیز، ساعت آغاز به کار ادارات و مجموعههای دولتی را ۶ صبح اعلام کردند. در آن هنگام برخی از ناظران گفتند که با توجه به برنامههای خانوادگی ایرانیان در ماههای بهار و تابستان این تغییر ساعت چندان امکانپذیر به نظر نمیرسد. به ویژه آنکه در مورد کارمندهای مادر که فرزند نوزاد، نوپا یا خردسال دارند امکان سپردن فرزند به مهدهای کودک در ساعتهای ۵ یا ۶ صبح وجود ندارد و مادران باید تا باز شدن مهدهای کودک صبر کنند و پس از آن به سوی محل کار حرکت کنند. این امر به آن معنی است که همه کارمندان خانم دارای فرزند خردسال، مجبور به تاخیر مداوم برای حاضر شدن بر سر کار هستند. آیا نمایندگانی که تغییر ساعت را فقط به دلیل مخالفت با سبک زندگی غربی رد کردند و کشور را در موقعیت فعلی قرار دادند که دولت با تصمیمهای انفعالی، پرهرج و مرج، شلخته و بینظم به گذران امور بپردازد، این روزها را پیشبینی میکردند؟ آیا همکاران دولت رییسی که آن موقع این ندانمکاری را تشویق کردند میدانستند که این بومرنگ به سرعت برمیگردد و به صورت خودشان اصابت میکند؟ نمیتوان مطمئن بود که نزد تاییدکنندگان، طراحان و تصویبکنندگان آن طرح مجلس، توانایی ذهنی و عقلی موثری برای درک یا پیشبینی این موقعیت و تبعات آن وجود داشته است. حالا بعد از بروز مخالفتها، سیدابراهیم رییسی به همکاران خود دستور داده است که درباره این تصمیم و ضرورتهای آن مردم را اقناع کنند. البته اقناعسازی یکی از پروژههای شگفتانگیز و منحصربهفرد در ایران است که پس از اتخاذ و اجرا کردن تصمیم، دستاندرکاران و دولتیها اقناعسازی را در دستور کار خویش قرار میدهند و شهروندان نیز باید قانع شوند که آن تصمیم و اجرایی کردنش خوب بوده و نه فقط با تصمیم اتخاذشده موافقت کنند بلکه در اجرای آن با دولت همراه باشند.
حال اگر شهروندان ایرانی قانع نشوند و نخواهند با این تصمیم دولت همراهی کنند، آیا دولت وظیفه خود میداند که تصمیم اتخاذشده را لغو یا اصلاح کند؟ حتما این اتفاق نمیافتد و دولت از تصمیمی که گرفته است کوتاه نخواهد آمد.
در این صورت پرسش اصلی آن است که این اقناعسازی آیا در واقع تحمیل نظر دولت به شهروندان نیست؟ در برخی کشورهای غربی و توسعهیافته تا هنگامی که ۶۰ تا ۷۰ درصد شهروندان از موضوعی آگاه نشوند، دولت آن موضوع را به اجرای عمومی نمیگذارد، بلکه اجرای آزمایشی یک تصمیم هم منوط به آگاه کردن اجراکنندگان است. در این موارد اگر مخالفتی با طرح و تصمیم دولت مشاهده شود برای کاستن از حجم و وسعت مخالفتها تلاش میشود، چراکه تصمیمگیران و تصمیمسازان میدانند مخالفت با تصمیم در واقع به مقاومت در برابر اجرای آن ختم میشود و همین مقاومتها شانس موفقیت مجریان و اثرگذاری مثبت اجرای تصمیم را کم میکند. برخی جامعهشناسان تصریح میکنند که وقتی مردم- به هر صورت- با یک تصمیم مخالف هستند آن تصمیم توفیقی در اجرا نخواهد داشت. البته منظور از مردم در این گفتار، عموم شهروندان و بدنه جامعه است و مخالفتهای موردی یا پراکنده در نظر نیست.
نمیتوان فهمید که وقتی رییسجمهور توصیه به اقناعسازی میکند آیا به شهروندان میگوید بروید و فکر کنید و به این نتیجه برسید که حرفهای ما درست است و شما (شهروندان) جز اینکه از تصمیم ما اطاعت کنید راهی پیشرو ندارید، یا معنی دیگری از این حرف متصور است؟ حال اگر معنی دیگری از این حرف منظور سیدابراهیم رییسی باشد آنگاه پرسش اصلی آن است که اگر شهروندان ایرانی با این تصمیم و سایر تصمیمها مخالفت کنند، آیا دولت از نظر خود باز خواهد گشت یا تصمیم خود را تغییر خواهد داد؟ براساس آنچه گفته میشود حتما بر نظر خود باقی خواهد ماند. در این صورت اقناعسازی چه کاری از پیش میبرد و چه کارکردی دارد؟ قدرمسلم آن است که وسط دنیا همان جایی است که رییسجمهور و مقامات جمهوری اسلامی میگویند و اگر دیگران در اینباره ابهام دارند، باید بروند و دنیا را اندازه بگیرند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد