13 - 07 - 2017
هم خوشگله هم رونالدینیوئه
امیرحسین میراسماعیلی- همه ما در درونمان یک رونالدینیوی پررنگ داریم محبوب من. خاطرت هست که چپ را نگاه میکرد و به سمت راست پاس میداد؟ کمتر کودکی است که در جواب سوال «میخوای بزرگ شدی چیکاره بشی عمو؟» بگوید طنزنویس یا روزنامهنگار. همه میگویند میخواهند پزشک و خلبان شوند اما پس از ۲۰ سال به شرایطی میرسند که برای رفتن به دندانپزشکی یا خرید بلیط هواپیما باید وام ۲۸ درصد بگیرند یعنی منظورم این است که هدف از پیشتعیینشده با چیزی که به دست میآید به اندازه حسین رضازاده و ارژنگ امیرفضلی اختلاف دارد.
حالا فکر نکن فقط امثال من و شما به این سندرم «رونالدینیو» مبتلاییم محبوب من. بسیاری از مدیران مملکت هم یک پا رونالدینیو هستند برای خودشان. مثلا شهرداران در تمام دنیا میدانها را پر از درخت و گل و فواره میکنند تا فضا مطبوعتر شود و شهروندان کمی صفا کنند اما اینجا پارک وسط میدان ولیعصر را هم کوبیدند و تبدیل به مجتمعی تجاری کردند! باورت میشود؟ نه اینکه دلشان بخواهد فضای سبز را کم کنند نه، هدف از اجرای این پروژه ساخت پارک و گسترش دار و درخت بود و جناب سردار کاپیتان مهندس قالیباف دلش با مردم است اما در میانههای راه بودجه کم آمد و گفتند «چه کنیم و چه نکنیم؟ خب چهارتا پاساژ هم لابهلای درختها میسازیم تا پول تاب و سرسرهها دربیاد» اما در آن شلوغی گل و درخت و سرسره گم شد و میدان ولیعصر ماند و ممدباقر و پاساژهایش…
در راه که میآیی، سری به دفتر آقایی که خوشگل و سبور است بزن محبوب من. بپرس آن چهارتا فواره میدان ولیعصر اینقدر اذیتت میکرد که پودرشان کردی؟ بگو خواهشمندیم در این یک ماه باقی مانده تا پایان دوران سلطنتت سعی کن برگهای، قراردادی، چیزی را امضا نکنی و با همان سه میلیون تومانی که در حسابت هست عشق و حال کنی.
او میرود اما ما باید وسط همین مالها و برجها زندگی کنیم محبوب من.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد