5 - 05 - 2017
نگاهی به اظهارات جهانگیری درباره اقتصاد ویران ایران
گروه اقتصادی- جهانگیری که میتوان آن را پدیده این انتخابات برشمرد، در برنامه تبلیغاتی خود در صداوسیما از گفتمانی فاخر سود جست. با مخاطب به خوبی و حتی قویتر از روحانی ارتباط برقرار کرد. شاید چون محذورات و معذوریتهای روحانی را ندارد. در عرض ۴۵ دقیقه، خلاصهای از چهاردهه کار اجرایی دولتهای بعد از انقلاب را بیان کرد.
مدیرانی همچون جهانگیری در بدنه دولت کم نیستند. اینها را احمدینژاد تار و مار کرد. روزی که احمدینژادیها وارد دولت شدند انگار مغول به دولت ایران حمله کرده بود. مدیران را گاه به خفت و خواری اخراج میکردند. چه روزگار تلخ و سیاهی بود. عاقبت شلیک نهایی را انجام داد و سازمان برنامه و بودجه را با خاک یکسان کرد و آرشیوی از تجارب و برنامههای مکتوب که از سال ۱۳۲۷ وقتی دکتر علی امینی برنامه توسعه را شروع کرد تا پایان دولت خاتمی همه را نابود کرد.
جهانگیری در واقع پیش از آنکه سهشنبه شب صدای اصلاحات بوده باشد صدای آن تعداد از مدیران پاکدست و زحمتکش کشور بود که در بدترین شرایط جز خدمت به مملکت هدفی نداشتند. باید سالها بگذرد تا بدانیم احمدینژاد با این مملکت چه کرد. بغضهای جهانگیری را در مدیران بزرگی پیش از این دیده بودیم. اگر ملت ایران اجازه دهد آن دوره دوباره برگردد حقیقتا دیگر نمیتوان هیچ امیدی به آینده ایران داشت.
رییس مجلس و نایب رییس او به صراحت اعلام کردند که امکان افزایش یارانهها وجود ندارد. افزایش یارانهها در اختیار مجلس است و مجلس چنین کاری نخواهد کرد چون منابعی برای آن ندارد. باوجود این اگر دو کاندیدای محترمی که وعده افزایش سه تا پنج برابری یارانهها را دادهاند رای آورند، خودشان میدانند و ملت.
کاندیداهایی که تجربه حتی یک روز کار دولت ندارند و وعده ایجاد پنج تا شش میلیون شغل در عرض چهارسال دادهاند اگر رای آورند باید دقیقا به وعدهشان عمل کنند چون وعدهشان بلاشرط است و جای اگر و مگر و بافتن آسمان و ریسمان به یکدیگر نیست.
آقای قالیباف یادش باشد اگر رییسجمهور شد سالی یک میلیون و ۲۵۰ هزار شغل باید ایجاد کند.
به ۲۵ میلیون بیکار پنهان و آشکار که به سایت کاریابی او هجوم خواهند برد و ثبت نام خواهند کرد، باید از ماه اول، ماهی ۲۵۰ هزار تومان حقوق بیکاری بدهد. گفت ۲۵ میلیون زیر خط فقرند برای آنکه آنها را اورژانسی از خط فقر بالا بکشد، باید رقمی اضافهتر به آنها بدهد. اینها سرجمع یک سالش خیلی بیشتر از همه پول نفتی میشود که دولت هرسال میفروشد. آن وقت دیگر بهانه نیاورد که مجلس نگذاشت. منابع نیست. باد بود. باران نبود. آفتاب نیامد. مهتاب رفت. طبقه ضعیف جامعه به شما و آقای رییسی امید بستهاند. امیدوارم سرخوردهشان نکنید. روز ۳۰ اردیبهشت همین که رییسجمهور شدید تیمتان را ببندید و کارتان را شروع کنید که باید آخر شهریور اولین قسط یارانه ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزارتومانی را به حساب ۹۶ درصد جامعه واریز کنید. (۱۵۰ قالیباف-۲۵۰ رییسی). و آخر سال ۹۶ آقای قالیباف ۸۳۰ هزار شغل ایجاد کرده باشد و آقای رییسی هم یک میلیون شغل.
ساختار اقتصادی ایران امکان خلق شغل ندارد
در همین حال حسین راغفر گفت: ساختار اقتصاد ایران امکان خلق شغل ندارد و مشاغلی که امروز به عنوان اشتغالزایی از آنها یاد میشود، عمدتا مشاغل پایدار و بیثبات هستند.
وی در نشستی با عنوان شهری دیگر- شهری برابر اظهار کرد: یکی از ویژگیهای مشترک شهرهای دنیا ناکامی آنها در حوزه اشتغال است و اشتغال غیررسمی به صورت ناپایدار افزایش پیدا کرده است. عواملی مانند دستمزدهای ناکافی، فقدان پوشش حمایتهای اجتماعی مثل بازنشستگی ناامنیهایی را اجرا میکند که همین مساله منشا بسیاری از مناسبات مالی است. در چنین شرایطی مشاغلی مانند دستفروشی و کارگران فصلی گسترش پیدا میکنند. این مشاغل جزو مشاغل ناپایدار رسمی هستند اما بخش غیررسمی هم وجود دارد که در زمینه توزیع و فروش موادمخدر، اسلحه و… است.
راغفر گفت: اینها نتیجه اقتصاد نئولیبرالیسمی است که بعد از جنگ در کشور ما هم حاکم شد. دولتهای مختلف با شعارهای مختلف در طول این سالها آمدند و رفتند اما این سیاستها حاکم بود. همچنین از دیگر نتایج رشد بخشهای رسمی در اقتصاد سیاسی ناامنی است و این امر شرایط اقتصادی خطرساز را شکل میدهد.
راغفر به انعطافپذیری در بازار کار اشاره کرد و گفت: طرفداران بازار نئولیبرالیسم دائما اعلام میکنند که بازار کار آزاد در حال گسترش است، این در حالی است که در این بازار کارفرما قدرت زیادی داشته و هر زمان که بخواهد نیروهای خود را تعدیل و جذب کند و مشاغل کوتاه مدت، ناپایدار با دستمزدهای نازل در چنین فضایی گسترش مییابد و به این ترتیب این پدیده جایگزین اقتصاد هوشمند میشود.
وی در ادامه با بیان اینکه اقتصاد ایران امکان خلق شغل را ندارد و به همین دلیل همواره به سمت بدتر شدن پیش میرود، گفت: مشاغلی که امروزه با عنوان اشتغالزایی از آنها یاد میشود عمدتا مشاغل ناپایدار و بیثبات هستند.
نظام تصمیمگیری علت عقبماندگی ایران
این استاد دانشگاه در ادامه به بررسی اقتصاد ایران از سال ۱۳۴۵ تا پایان ۱۳۹۱ پرداخت و گفت: در این سالها میبینیم که روند اشتغال و نسبت سرمایهگذاری ثابت هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و رابطهای بین اشتغال و سرمایهگذاری در ایران وجود ندارد و عمده سرمایهگذاریها در بخشهای نامولد انجام میشود.
راغفر ادامه داد: به عنوان مثال خرید و فروش زمین همواره یکی از اصلیترین کانونهای ثروتسازی در ایران بوده و هست و میدانیم در خرید و فروش زمین فردی صاحب شغل نمیشود و به این ترتیب یک اقتصاد نامولد است.
وی در ادامه نقش نظام تصمیمگیری در اقتصاد را بسیار تعیینکننده دانست و گفت: یکی از اصلیترین علل عقبماندگی ایران نظام تصمیمگیری آن است.
این استاد دانشگاه در ادامه به رشد قیمت زمین از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۲ اشاره کرد و گفت: رشد قیمت زمین در این ۲۰ سال ۱۰۷ برابر شده است به این ترتیب افراد در این دوره زمانی اگر در هر حوزه دیگری سرمایهگذاری میکردند چنین سودی به دست نمیآوردند. به این ترتیب به علت آنکه سرمایه به جایی میرود که بیشترین سود را داشته باشد، میبینیم که فعالیتهای نامولد در کشور رشد میکنند زیرا سود بزرگی به سرمایهگذار میدهند.
راغفر در ادامه با بیان اینکه از سال ۱۳۴۰ تا پایان سال ۱۳۹۲، پنج نوسان شدید قیمت در حوزه مسکن داشتیم، گفت: سه نوسان شدید قیمت مسکن از سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۲ ایجاد شده است و این نوسان قیمتی در حوزه مسکن درآمدهای بسیار زیادی را برای عدهای ایجاد میکنند که در نهایت منجر میشود اقتصاد کشور دارای شکاف طبقاتی گسترده شود.
وی در ادامه عنوان کرد: اشتغال مولد بخش خصوصی، فرار مغزها و اقتصاد غیرمولد از مسایلی هستند که اقتصاد ایران به شدت با آنها درگیر است.
راغفر در ادامه به سهم زنان در اشتغال ایران اشاره کرد و گفت: ۱۳ تا ۱۴ درصد سهم اشتغال زنان در ایران است و به این ترتیب ۵۰ درصد نیروی کار ایران عملا شاغل نیستند. این در حالی است که بخش عمدهای از آنهایی که شاغل در نظر گرفته میشوند هم در مشاغل ناپایدار و با حداقل حقوق فعال هستند که به نوعی توسط کارفرمای خود استثمار میشوند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: جوانان (۱۵ تا ۲۴ سال) ۲۲ درصد سهم اشتغال در اقتصاد ایران دارند در حالی که میانگین جهانی سهم جوانان در اشتغال ۴۱ درصد است و به این ترتیب سهم اشتغال جوانان در اقتصاد ایران نصف میانگین جهانی بوده و این خود منشاء بسیاری از نابسامانیها، مشکلات اخلاقی، جرم و جرائم، خودکشی، قتل و… است.
کاهش درآمد های نفتی
راغفر ادامه داد: در سال ۱۴۲۰ میانگین جمعیت در ایران حدود ۴۲ سال خواهد بود این در حالی خواهد بود که تعداد تولدها بسیار کم خواهد شد، در آمد نفتی بسیار کاهش خواهد یافت و اقتصاد ایران به سرعت به سمت سائوپولوئی شدن پیش خواهد رفت.
وی در ادامه گفت: نرخ رشد دلالی و قاچاق در ایران که قابل اشتغالزایی هستند، از سال ۱۳۸۰ تا پایان ۱۳۹۲ رشد وحشتناکی داشته است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: براساس آمارهای رسمی ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار آمار رسمی قاچاق در کشور است، این در حالی است که در مقابل هر یک میلیارد قاچاق ۱۰۰ هزار شغل از بین میرود.
راغفر همچنین خاطرنشان کرد: در حال حاضر کالاهای چین و دوبی اقتصاد ایران را تسخیر کردهاند.
این استاد دانشگاه در پایان عنوان کرد: وضعیت تهران به عنوان پایتخت ایران در بسیاری از شاخصها در مقایسه با بسیاری از شهرهای مهم جهان بسیار نامساعد است به طوری که پایتخت ایران به یک شهر غیرقابل ریسک تبدیل شده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد