26 - 09 - 2020
نوسانات قیمتی و ریسک درآمدهای نفتی ایران
آزاده اختری- درآمدهای نفتی در اقتصاد کشورهای نفتخیز به ویژه کشورهای عضو اوپک، یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر متغیرهای کلان اقتصادی است. این درآمدها منبع اصلی تامین بودجه و تامینکننده مهم منابع ارزی در این کشورها هستند. در ایران ارزشافزوده این بخش سهم مهمی در تولید ناخالص داخلی داشته و بیش از نیمی از بودجه دولت از طریق درآمدهای نفتی تامین اعتبار میشود. درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت به دلیل آنکه در اختیار بانک مرکزی قرار میگیرد، تاثیر زیادی در داراییهای خارجی داشته و بنابراین پایه پولی و به تبع آن نقدینگی و سایر متغیرهای پولی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین هر گونه نوسان در این درآمدها، ثبات اقتصادی در جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین یافتن راهکارهایی برای مدیریت صحیح ریسک نوسانات درآمدهای نفتی به منظور کاهش بیثباتی اقتصاد کشور بسیار ضروری است.
جدا از بحث تحریمها و مسائل سیاسی در ایران، درآمدهای نفتی ایران برخلاف تمامی کشورهای صادرکننده نفت، تحت تاثیر دو منبع ریسک اقتصادی یعنی ریسک کاهش قیمت نفت و ریسک افزایش ارزش پول شرکای تجاری نفتی در برابر دلار است. تغییرات قیمت نفت در بازارهای جهانی شدید بوده و اقتصاد جهانی و کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. به عنوان مثال میتوان به افزایش قیمتها در مارچ ۲۰۰۸ و کاهشهای حبابی و چشمگیر قیمتهای نفتخام در طول سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ اشاره کرد. از طرف دیگر به دلیل آنکه قیمتگذاری و فروش نفت به دلار بوده ولی دریافت این درآمدها به دلیل تحریمها و همچنین هدف حذف دلار از معاملات کشور، به ارزهای شرکای تجاری نفتی صورت میپذیرد، تغییرات ارزش دلار در بازارهای جهانی میتواند این درآمدها را دچار نوسان سازد. بنابراین در مدیریت ریسک درآمدهای نفتی علاوه بر ریسک کاهش قیمت نفت، ریسک تغییرات نرخ ارزهای دریافتی (یورو-یوان-ین-روپیه) در ایران در برابر دلار را نیز باید لحاظ کرد و تنها نمیتوان یک منبع ریسک یعنی تغییرات قیمت نفت را در نظر گرفت. به عبارت دیگر درآمدهای نفتی ایران تواما در معرض دو منبع ریسک که از یکدیگر مستقل نیز نیستند (کاهش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار در برابر پول شرکای تجاری ایران) قرار دارد. با توجه به وابستگی درونی قیمت نفت و ارزش پول شرکای تجاری ایران در برابر دلار از قراردادهای آتی (آتیها) نفت و قراردادهای آتی نرخ ارز (قراردادهای آتی یورو به دلار) و استراتژیهای پوشش ریسک تجمیع یافته استفاده میشود. تعیین جداگانه نسبتهای بهینه پوشش ریسک برای قیمت نفت یا نرخ مبادله نسبت به حالتی که این محاسبه به صورت همزمان انجام میگیرد و وابستگی درونی میان این دو قیمت لحاظ میشود، کارایی کمتری دارد یا از اثربخشی پایینتری برخوردار است.
مبانی نظری
درآمدهای نفتی بر اساس میزان صادرات نفت و قیمت جهانی آن تعیین می شود. مقدار صادرات حداقل در کوتاه و میانمدت به دلیل محدودیت های سرمایه ای، تکنولوژیکی و همچنین سهمیه تعیین شده از طرف اوپک مقداری ثابت بوده و در مقابل قیمت نفت و تغییرات ناگهانی آن تحت تاثیر تصمیمات و بحرا ن های طبیعی و غیرطبیعی است. در نتیجه درآمدهای نفتی عمدتا همراه با قیمت نفت نوسان می کنند و همانطور که در بخش قبل نیز توضیح داده شده، از آنجا که قیمت نفت به دلار محاسبه و به ارزهای مختلف دریافت میشود بنابراین برای سادهسازی الگو و امکان محاسبه نسبتهای پوشش ریسک مرکب و با عنایت توضیحات ذکر شده در پاورقی ۲، از یورو به عنوان ارز مرجع استفاده شده و معادل یورویی ارزش بشکههای نفتی فروخته شده، از کشورهای واردکننده طرف مقابل لحاظ میشود. بنابراین میزان یورو دریافتی به ازای هر بشکه نفتی فروخته شده برای کشور حائزاهمیت است و درآمدهای نفتی دلاری کشور با ریسک کاهش ارزش دلار در برابر یورو نیز مواجه است. زیرا با توجه به آنکه فروش نفت بر مبنای دلار و دریافتی به یورو است، کاهش ارزش دلار در برابر یورو، موجب دریافت مقدار یورو کمتری خواهد شد. بنابراین دولت برای پوشش ریسک درآمدهای نفتی یورویی، علاوه بر ریسک کاهش قیمت نفت با ریسک تغییر نرخ مبادله یورو به دلار نیز مواجه است.
از طرف دیگر تغییر قیمت نفت و نرخ ارز نیز وابستگیهای متقابلی دارند که در مقالات متعددی مورد بحث قرار گرفته است. نفت در سراسر جهان با دلارهای آمریکا خریداری و فروخته میشود. بنابراین قیمت نفت تعامل معناداری با پویایی بازار ارز خارجی دارد. اخیرا نقش دلار در تغییرات قیمت نفت به دلیل استفاده فزاینده از نفت به عنوان دارایی مالی در طول دهههای گذشته که منجر به تعمیق رابطه بین نفت و داراییهای مالی شده، افزایش یافته است. زمانی که دلار قویتر میشود، خرید نفت برای کشورهای خارج از آمریکا گرانتر میشود که به نوبه خود تقاضای جهانی را کاهش داده و فشار کاهنده بیشتری بر قیمتهای نفت تحمیل میکند. بنابراین توجه به پوشش ریسک درآمدهای نفتی با تمرکز تنها بر یکی از عوامل ریسک یعنی ریسک قیمت ممکن نیست و باید به هر دو منبع موثر بر آن یعنی هم بر ریسک قیمت و هم بر نرخ مبادله یورو-دلار توجه شود.
گاگنون وهمکاران (۱۹۹۸) معتقد هستند در صورتی که یک رابطه طبیعی بین بازارها وجود داشته باشد پوشش ریسکی ممکن است وجود داشته باشد که ضرورت استفاده بیش از اندازه از یک قرارداد خاص را کاهش دهد، زیرا روشهای تخمینی که نسبتهای پوشش ریسک را به صورت مجزا در نظر میگیرند تمایل به تخمین بیش از حد تعداد قراردادهای آتی لازم برای پوشش ریسک موقعیتهای نقدی دارند. مطالعاتی که در خصوص منافع ممکن تجمیع کردن تصمیمات مدیریت ریسک انجام گرفته، نشان میدهند، در نظر نگرفتن همبستگی میان ریسکها موجب خواهد شد که که شرکتها هزینه بیش از اندازه برای پوشش ریسکهای خود انجام دهند و در نتیجه اهداف کاهش ریسک آنها به خوبی محقق نخواهد شد. در واقع، تصمیمات مدیریت ریسک تجمع یافته میتواند فرصتهایی را برای بنگاه ایجاد کند تا به دلیل پوشش ریسک طبیعی هزینههای کمتری را متقبل شود. روش تجمیع یافته میتواند هر دو نوع ریسک را از نظر کاهش نوسانات درآمد بهتر پوشش دهد و به تعداد قراردادهای مورد نیاز کمتری احتیاج دارد. این نسبتهای کمتر پوشش ریسک، به دلیل همبستگی بین ریسک قیمت نفت و ریسک نرخ مبادله یورو به دلار ایجاد میشود. طبق تئوری اقتصادی، کاهش ارزش دلار در برابر ارزهای دیگر همچون یورو منجر به ارزان شدن نسبی بشکههای نفتی برای خریداران آن شده و منجر به افزایش تقاضای نفت و بنابراین افزایش قیمت نفت میشود. بنابراین قیمتهای نفت و نرخ مبادله یورو به دلار دارای همبستگی مثبت هستند.
طبق تئوری سبد دارایی با افزودن یک دارایی دارای همبستگی منفی به داراییهای موجود در سبد، واریانس سبد، به طور قطع کاهش مییابد و این کاهش به میزان همبستگی بازده داراییها وابسته است. همچنین با افزودن یک دارایی با همبستگی مثبت نیز میتوان واریانس سبد تشکیلیافته را کاهش داد. همانطور که بیان شد، مزایای استراتژی پوشش ریسک تجمیعیافته نسبت به پوشش ریسک یکعاملی، کاهش واریانس سبد دارایی و موقعیت در معرض ریسک به علت ورود دارایی جدید به سبد، کاهش استفاده از ابزارهای مشتقه برای پوشش ریسک و کاهش هزینه مبادلاتی است.
روششناسی
روشهای متفاوتی برای محاسبه نسبت بهینه پوشش ریسک حداقل واریانس وجود دارد. ریسک را به طور معمول با ایجاد سبدی از دارایی و قراردادهای آتی مرتبط با آنها با نسبت بهینه پوشش ریسکی که از یک مدل رگرسیون به دست آمده و عددی ثابت است میتوان کاهش داد. ادرینگتون (۱۹۷۹) اولین کسی است که از تئوری سبد دارایی و روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی استفاده کرد. گاش (۱۹۹۳) ایراد این روش را عدم توجه به رابطه بلندمدت بین قیمتهای نقدی و آتیها دانسته و رابطه همانباشتگی بین آنها را مدنظر قرار داد. این روش با وجود آنکه رابطه بلندمدت بین متغیرها را لحاظ میکند ولی همچنان، نسبت بهینه پوشش ریسک برای تمامی زمانها ثابت در نظر گرفته میشود. توزیع مشترک بازده قراردادهای آتی و قیمت نقدی دارایی ممکن است در طول زمان تغییر کند. با پیشرفتهای گسترده در زمینه اقتصادسنجی، بسیاری از محققان مانند کرونر (۱۹۹۳، ۱۹۹۸) بیان کردند که روشهای رگرسیون سنتی برای محاسبه نرخ بهینه پوشش ریسک کارا نیستند و باید از روشهای جدید مانند خانواده گارچ استفاده شود (حاتمی و همکاران، ۱۳۹۷). بنابراین محاسبه نسبت بهینه پوشش ریسک با روش پوشش ریسک پویا (متغیر در طول زمان) که اطلاعات جدید را در خود لحاظ میکند ممکن است موثرتر از روش پوشش ریسک ایستا باشد. به این منظور روشهای جدیدی شکل گرفتند که نسبت بهینه پوشش ریسک را به صورت شرطی محاسبه کرده و اطلاعات جدید را در نظر میگرفتند. جچتی و همکاران (۱۹۸۸) از مدل آرچ برای تخمین نسبتهای بهینه پوشش ریسک متغیر در طول زمان برای اوراق قرضه خزانه بهره برده است. در این حوزه، کرونرو سلطان (۱۹۹۳) از مدل گارچ با همبستگی شرطی ثابت استفاده کردند. نقص این مدل شرط همبستگی ثابت بود که شرطی بسیار قوی است. بنابراین انگل (۲۰۰۲)، دسته جدیدی از مدلهای گارچ چند متغیره را معرفی کرد که در آن همبستگی بین متغیرها در طول زمان میتواند متغیر باشد که مدل گارچ با همبستگی شرطی پویا نامیده میشود.
استراتژیهای پوشش ریسک پویا چند متغیره در کاهش ریسک موفق عمل نمودند. به هر حال تمامی این روشها فرض میکنند بازده قیمتهای نقدی و آتی دارای توزیع نرمال چند متغیره یا وابستگی خطی هستند. در دادههای مالی عموما وابستگی غیرخطی وجود داشته و توزیع آنها دارای چولگی و دنباله پهن هستند. موضوعی که با این فرض در نظر گرفته شده، همخوانی ندارد. بنابراین در این راستا، روش کاپولا با قابلیت لحاظ ساختار وابستگی غیرنرمال در متغیرهای مالی که با واقعیت دادهها مبنی بر توزیع غیرنرمال و وابستگیهای غیرخطی سازگاری بیشتری دارد، به وجود آمد. توابع کاپولا چارچوب تجربی جالبی را برای لحاظ وابستگی در دنبالهها، ارتباط خطی و غیرخطی ارائه مینمایند و به راحتی میتوانند وابستگی مشترک بین دو یا چند متغیر تصادفی را توصیف کنند. توابع کاپولا امکان ارتباط بین توزیعهای نهایی مختلف و ساختار وابستگی را بدون اعمال محدودیت نرمال بودن توزیع مشترک فراهم میکنند. مهمترین کاربرد عملی مدلهای کاپولا، افتراق الگوسازی توزیعهای حاشیهای از الگوسازی ساختار وابستگی است. بنابراین توزیعهای حاشیهای را میتوان با روشهای پارامتری و ناپارامتری و جدا از ساختار وابستگی بین متغیرها الگوسازی کرد. بنابراین چولگی در توزیع حاشیهای تغییرات قیمت هر متغیر تصادفی را میتوان به آسانی لحاظ کرد.
نتایج پژوهش
همانطور که در بخش روششناسی نیز بیان شد، ابتدا باید یک مدل ای گارچ (۱و۱) برای هر یک از سریهای بازده تخمین زده شود. پارامترهای مدلهای تکمتغیره با استفاده از روش حداکثر راستنمایی به دست میآید. برای بررسی وجود هرگونه وابستگی خطی و غیرخطی در پسماندهای استاندارد شده، از آماره Q آزمون لیانگ- باکس برای پسماندهای استاندارد شده و مربعات پسماندهای استاندارد شده استفاده میشود.
نتایج نشان میدهد که هر سه جفت متغیرها با یکدیگر مرتبط بوده و از یکدیگر مستقل نیستند. وابستگی بین این متغیرها در نمودار کای (نمودار ۱) برای هر جفت متغیر مشخص است. از آنجا که نمودار پراکندگی برای هر جفت از متغیرها بالای خط قرار دارد، همه متغیرها با یکدیگر همبستگی مثبت دارند. قیمت آتی یک دارایی که قطعا با قیمت نقدی آن همبسته است. اما برای آنکه fe با x همبستگی مثبت داشته باشد باید x نیز با f دارای همبستگی مثبت باشد. از آنجا که براساس تئوری f و s دارای همبستگی مثبت با هم هستند و x نیز دارای همبستگی مثبت با e و همچنین e وs (یعنی قیمت نفت) دارای همبستگی مثبت هستند. بنابراین x با f و نرخ مبادله یورو به دلار نیز دارای همبستگی مثبت و به تبع آن با fe دارای همبستگی مثبت است که نتایج آزمونهای بیش از شناسایی کاپولا نیز بیانگر این مطلب است. از آنجا که همه متغیرها با یکدیگر وابسته هستند بنابراین میتوان تابع واین کاپولا را برای تخمین این متغیرها به کار برد. آنچه در این نوع از توابع از اهمیت برخوردار است، تعیین ترتیب متغیرها از جهت اهمیت هر یک است.
از آنجا که هدف مقاله پوشش ریسک درآمدهای نفتی است و همچنین کاربرد قراردادهای آتی نفت در پوشش ریسک این درآمدها و با توجه به وجود نرخ ارز در ترکیب متغیر قیمت نقدی نفت برحسب یورو و قیمت قراردادهای آتی بر حسب یورو و بنابراین تاثیر قراردادهای آتی نرخ ارز یورو در مقابل دلار در پوشش ریسک هر دو این متغیرها، ترتیب متغیرها با توجه به آنچه در بخش روششناسی ذکر شد، در ساختار سی-واین به ترتیب، بازده قیمت نقدی نفت بر حسب یورو، بازده قراردادهای آتی برحسب یورو و بازده قراردادهای آتی یورو به دلار و در ساختار دی-واین به ترتیب، بازده قراردادهای آتی برحسب یورو، بازده قیمت نقدی نفت بر حسب یورو و بازده قراردادهای آتی یورو به دلار است. در بخش روششناسی بیان شد که در چنین شرایطی هر دو روش سی-واین و دی-واین به نتایج یکسانی منجر میشوند که تخمین برآوردی نیز این موضوع را تایید میکند که نتیجه برآوردی در جدول ذیل آمده است. تنها نکته قابل اتکا در تحلیل نتایج، متفاوت بودن ساختار کاپولای پیشنهادی با توجه به دو معیار آکاییک و بیزین شوارتز است ولی از آنجا که ساختار انتخابشده توسط معیار آکاییک به مقدار حداکثر درستنمایی بالاتری منجر میشود بنابراین این ساختار انتخاب شده و تحلیل میشود.
پس از تخمین مدل، با استفاده از مباحث نظری، نسبتهای پوشش ریسک محاسبه میشود. چهار دسته نسبت بهینه پوشش ریسک وجود دارد که عبارتند از: نسبت بهینه پوشش ریسک با مد نظر قرار دادن تنها عامل کاهش قیمت نفت در پوشش مجزا با قراردادهای آتی نفت (HR1)، نسبت بهینه پوشش ریسک با مدنظر قرار دادن تنها عامل کاهش ارزش دلار در پوشش مجزا با قراردادهای آتی یورو-دلار (HR2)، نسبت بهینه پوشش ریسک با مد نظر قرار دادن عامل کاهش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار در پوشش تجمیع یافته با قراردادهای آتی نفت (HR3) و نسبت بهینه پوشش ریسک با مدنظر قرار دادن عامل کاهش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار در پوشش تجمیع یافته با قراردادهای آتی یورو-دلار. (HR4) این نسبتهای بهینه با استفاده از علائم اختصاری در بخش مبانی نظری، در نمودارهای ۵ و ۶ گزارش شده است.
همانطور که از نمودارها مشخص است، نسبتهای بهینه پوشش ریسک در حالت پوشش تجمیع یافته در سطح پایینتری نسبت به نسبتهای بهینه پوشش ریسک در حالت مجزا قرار دارد که بیانگر هزینههای معاملاتی پایینتر برای این نوع پوشش ریسک و نشانگر مزیت آن است. در پوشش ریسک مجزا با قراردادهای آتی نفت در برخی موارد، نسبت بهینه بیشتر از یک است که نشانگر پوششی بالاتر از پوشش ریسک کامل است که به نوعی کارایی عملیاتی پایینتر آن را نشان میدهد.
پس از محاسبه نسبتهای بهینه پوشش ریسک، لازم است اثربخشی و کارایی روشهای مختلف پوشش ریسک مورد بررسی قرار گیرد.
هر کدام از روشهای پوشش ریسک که بتواند سبدی را تشکیل دهد که واریانس این سبد دارایی پوشش داده شده عملکرد بهتری را نسبت به سبد دارایی پوشش داده نشده داشته باشد، کاراترین روش پوشش ریسک است. برای بررسی کارایی، مجموعه دادهها به دو زیر بخش دروننمونهای و بروننمونهای تقسیم میشود. بدین منظور تقریبا ۱۰ درصد از دادهها یعنی از ابتدای سال ۲۰۱۸ میلادی به عنوان دوره بروننمونهای و قبل از این تاریخ را به عنوان دوره دروننمونهای لحاظ میکنیم. سپس با بهرهگیری از دادههای دروننمونهای، روشهای مختلف پوشش ریسک تخمین زده شده و از این طریق نسبتهای بهینه پوشش ریسک دروننمونهای محاسبه و نسبتهای بهینه بروننمونهای برآورد میشود. با استفاده از این نسبتها، سبد داراییهای پوشش داده شده درون و بروننمونهای تشکیل و میزان کاهش در واریانس این سبدها در قیاس با سبد دارایی پوشش داده نشده، کارایی و اثربخشی پوشش ریسک را نشان خواهد داد.
نتایج حاکی از آن است که پوشش ریسک مجزای درآمدهای نفتی هنگامی که تنها ریسک کاهش قیمت نفت مورد توجه قرار میگیرد، ریسک بازده سبد پوشش داده شده دروننمونهای و بروننمونهای درآمدهای نفتی به ترتیب ۳۸ و ۳۹ درصد کاهش مییابد و هنگامی که تنها ریسک کاهش ارزش دلار مدنظر است این اعداد به ترتیب ۲ و ۷/۵ هستند.
این در حالی است که در پوشش ریسک تجمیع یافته، ریسک بازده سبد پوشش داده شده دروننمونهای و بروننمونهای درآمدهای نفتی، به ترتیب ۹/۵۸ و ۶۰ درصد کاهش مییابد. با آنکه پوشش ریسک مجزا و تنها توجه به عامل ریسک کاهش ارزش دلار نسبت به پول شرکای تجاری، نتوانست ریسک بازده سبد پوشش داده نشده درآمدهای نفتی را تا حد قابل توجهی کاهش دهد ولی به دلیل همبستگی این متغیر با قیمت نقدی نفت، کارایی پوشش ریسک تجمیع یافته درآمدهای نفتی با مد نظر قرار دادن دو عامل ریسک کاهش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار نسبت به پوشش ریسک مجزا و مد نظر قرار دادن تنها عامل ریسک کاهش قیمت نفت، ۲۰ درصد افزایش مییابد و با کاهش ریسک بازده سبد پوشش داده نشده ثبات بیشتری را برای درآمدهای نفتی فراهم میآورد.
بنابراین همانطور که در بخش مبانی نظری نیز ذکر شد، مدیریت ریسک تجمیع یافته و توجه به تمامی منابع ریسک میتواند با کاهش ۲۰ درصدی در ریسک بازده سبد پوشش داده نشده نسبت به پوشش ریسک مجزا با لحاظ یک عامل ریسک کاهش قیمت نفت، ثبات بیشتر درآمدهای نفتی را فراهم آورد و همچنین منجر به بهبود کارایی شود.
نتیجهگیری
آسیبپذیری اقتصاد ایران نسبت به تغییرات قیمت نفت بسیار بالاست. به علاوه درآمدهای نفتی بر حسب دلار محاسبه میشود اما پرداختهای ایران بر حسب یورو یا واحد پول شرکای تجاری است. بنابراین ایران تنها کشور صادرکننده نفت است که با دو منبع ریسک بازاری مواجه است؛ یکی کاهش قیمت نفت و دومی کاهش ارزش دلار در برابر پول رایج شرکای تجاری نفتی. در این مطالعه با توجه به وابستگی قیمت نفت و نرخ مبادله پول شرکای تجاری نفتی ایران و دلار، کارایی حاصل از پوشش ریسک تجمیع یافته که در آن به طور همزمان تغییرات قیمت نفت (بر حسب دلار) و همچنین تغییرات ارزش دلار بر حسب پول شرکای تجاری با استفاده از قراردادهای آتی نفت و یورو به دلار، پوشش داده میشوند، مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این روش همزمانی میان تغییرات قیمت نفت و ارزش دلار از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نتایج حاصل از برآورد نسبتهای بهینه پوشش ریسک با رویکرد پوشش ریسک مجزا یا غیرتجمیعی که این وابستگی را لحاظ نمیکند و هر عامل ریسک به طور مجزا با استفاده از قرارداد آتی خود مستقل از دیگری پوشش داده میشود، مورد مقایسه قرار میگیرد. همچنین به دلیل ویژگی ساختار توزیعها و ارتباط بین متغیرها در دادههای مالی از جمله چولگی و عدم تقارن، از روش کاپولا به جای ضرایب همبستگی ساده برای استخراج توزیع مشترک و ارتباط میان متغیرها و برآورد نسبتهای بهینه پوشش ریسک بهره گرفته شده است.
نتایج آشکارا از برتری روشهای پوشش ریسک تجمیعیافته حکایت دارد زیرا نسبتهای بهینه پوشش ریسک محاسبه شده از طریق این روش، در تمام بازه مورد مطالعه مقدار کمتری دارد که این مهم از همبستگی بین متغیرها نشات میگیرد. بنابراین برای پوشش ریسک نیاز به تعداد معاملات پایینتری است که به تبع آن هزینههای معاملاتی پایینتری را به همراه خواهد داشت. همچنین طبق نتایج در رویکرد پوشش ریسک مجزا، هنگامی که تنها ریسک بازاری کاهش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار مورد توجه قرار میگیرد، ریسک بازده سبد پوشش داده شده درآمدهای نفتی دروننمونهای به ترتیب ۳۸ و ۲ درصد و برای بروننمونهای به ترتیب ۳۹ و ۷/۵ درصد کاهش مییابد در حالی که پوشش ریسک تجمیع یافته که وابستگی قیمت نفت و نرخ مبادله پول دریافتی ایران از شرکای تجاری نفتی خود نسبت به دلار را مورد ملاحظه قرار میدهد، موجب افزایش کارایی در مقایسه با پوششهای ریسک مجزا میشود و ریسک بازده سبد پوشش داده نشده دروننمونهای و بروننمونهای درآمدهای نفتی را به ترتیب ۹/۵۸ و ۶۰ درصد کاهش میدهد.
به طور کلی از نظر کارایی دروننمونهای و بروننمونهای، پوشش ریسک تجمیعیافته نسبت به پوشش ریسک مجزا کاراتر عمل کرده و به دلیل آنکه به تعداد قراردادهای آتی کمتری برای پوشش ریسک نیاز دارد، هزینههای معاملاتی پایینتری را نیز بر پوششدهنده ریسک تحمیل میکند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد