27 - 10 - 2020
نقش قانونگذاری و نگاه راهبردی در حوزه هوش مصنوعی
هوش مصنوعی (AI) قابلیت شناخت و انجام کارکردهای ذهن انسان مانند درک مسائل، استدلال، یادگیری و حل مسائل را دارد که در حوزههای علمی و صنعتی به صورت جدی مورد استفاده قرار میگیرد. روباتیک، خودروهای خودران، یادگیری ماشین و یادگیری عمیق از حوزههای اصلی به کارگیری هوش مصنوعی در تحلیل مسائل تجاری هستند.
به گزارش هفتهنامه شنبه، اگرچه هوش مصنوعی پتانسیل بالایی برای رشد اقتصادی در کشورها ایجاد میکند، اما در حال حاضر این فرصت به صورت برابر در تمامی کشورها ایجاد نشده است. این در حالی است که ادامه روند موجود، به افزایش فاصله بین کشورهای پیشرفته و کشورهای منفعل در حوزه هوش مصنوعی منجر خواهد شد و تغییر پارامترهای تعادل اقتصاد جهانی را به دنبال خواهد داشت.
رهبران آماده در حوزه هوش مصنوعی
بر اساس مطالعه مرکز جهانی مکنزی روی شاخصهای کلان اقتصادی، در حال حاضر میتوان کشورهای جهان را از نظر میزان آمادگی یا منفعلبودن در مواجهه با هوش مصنوعی به چهار گروه دستهبندی کرد. البته، لازم به ذکر است که این دستهبندی ایستا نیست و کشورهایی که در هر یک از این گروهها دستهبندی شدهاند، میتوانند با تقویت فاکتورهای توانمندساز خود (مانند تدوین استراتژی ملی و سرمایهگذاری در این حوزه) به گروه بالاتر بپیوندند و در این میان، فرصت برای کشورهای در حال توسعه، بیش از سایر کشورهاست.
فعالان جهانی در حوزه AI (چین و ایالات متحده)
این دو کشور، بازیگران پیشرو اصلی در حوزه AI هستند و هر کدام از آنها نقاط قوتی در این زمینه دارند که آنها را از دیگر کشورها در حوزه هوش مصنوعی متمایز میکنند. در این کشورها از سویی، مقیاسپذیری اقتصادی امکان افزایش سرمایهگذاری را در این کشورها فراهم کرده و از سوی دیگر، قابلیت شبکهسازی قوی این کشورها موجب سرازیر شدن استعدادهای برتر حوزه هوش مصنوعی به این کشورها شده است. این کشورها در حال حاضر بسیار جلوتر از سایر کشورهای جهان از نظر تعداد patentهای ثبت شده، انتشارات علمی و همچنین ارجاعات در این حوزه هستند.
این در حالی است که سرمایهگذاری وسیعی در حوزه AI در این کشورها در حال انجام است. از نظر سرمایهگذاری خارجی (سرمایهگذاری یک شرکت در یک شرکت دیگر) در قالب سرمایهگذاری خطرپذیر (VC)، سرمایهگذاری خصوصی و ادغام و مالکیت (M&A)، سهم ایالات متحده ۶۶ درصد و سهم چین ۱۷ درصد از کل سرمایهگذاری خارجی در سطح جهان بوده و سهم چین به سرعت در این زمینه در حال افزایش است.یکی دیگر از فاکتورهای توانمندسازی این کشورها میزان سرمایهگذاری دو تا سه درصدی از تولید ناخالص ملی (GDP) در حوزه تحقیق و توسعه است که با توجه به اولویتهای ملی این کشورها میتواند از کانالهای متعددی به حساب هوش مصنوعی واریز شود.
کشورهای دارای پایههای اقتصادی قدرتمند
تعداد زیادی از کشورها به این گروه تعلق دارند. این کشورها با توجه به پایداری مناسب فاکتورهای توانمندساز، در جایگاه مناسبی برای جذب منافع اقتصادی AI هستند. دلیل اصلی آغوش باز اغلب این اقتصادها برای هوش مصنوعی، روند نزولی رشد بهرهوری است.
انگیزه دیگر نیز، هزینه بالای نیروی کار (به خصوص نیروی کار حرفهای) است. اقتصادهای بزرگی مانند آلمان، ژاپن و انگلستان که دارای رتبه بالایی برای نوآوری در مقیاس بالا و تجاریسازی راهحلهای مبتنی بر هوش مصنوعی هستند، در این گروه قرار دارند. این در حالی است که قرارگیری اقتصادهای متصل و کوچکتر مانند سنگاپور و کرهجنوبی در این گروه، به دلیل قابلیت رشد بهرهوری از طریق اجرای مدلهای نوآورانه تجاری در این کشورهاست.
کشورهای دارای پایههای اقتصادی متوسط
این گروه از کشورها که شامل ایتالیا، هند و مالزی هستند، کشورهای دارای قابلیتی متوسط در جذب منافع اقتصادی ناشی از توسعه AI هستند. در حالی که پتانسیل جذب منافع ناشی از توسعه هوش مصنوعی در این کشورها وجود دارد، ولی این کشورها در مقایسه با دو گروه فوق در نقطه ابتدایی ضعیفتری قرار دارند. این در حالی است که این کشورها نیز دارای نقاط تمایز مشخصی هستند که میتواند آنها را در مسیر توسعه این فناوریها قرار دهد.
به طور مثال، هند اگرچه دارای زیرساخت دیجیتالی توسعهنیافته و پتانسیل پایین برای محققکردن اتوماسیون است، ولی سالانه حدود ۷/۱ میلیون دانشجوی STEM در این کشور فارغالتحصیل میشوند که بیشتر از تعداد دانشجویان STEM در کشورهای G-7 است. از سوی دیگر، سهم بالایی از صادرات هند را محصولات مبتنی بر ICT تشکیل میدهند که یک پتانسیل بالا در زمینه تجاریسازی AI در این کشور محسوب میشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد