28 - 09 - 2020
نظریه حسابهای منطقهای
دکتر بهرام وهابی*
حسابهای منطقهای طرح تفکیک شده حسابهای ملی با توجه به قیود مربوط به خصوصیات منطقهای حسابهای ملی است. از طرف دیگر، دادههای فضایی دارای کاربردهای وسیعی در بررسیهای اقتصادی شده و تلاشهای مختلفی انجام شده است تا چارچوبهای مناسبی بـرای طراحی زیرساختهای مربوط به دادههای فضایی ایجاد شود. به عنوان مثال، در مطالعهای پنج عنصر برای تدوین زیرساختهای دادههای فضایی به صورت زیر در نظر گرفته شده است:
الف- چارچوبهای نهادی
ب- مجموعه دادههای اساسی
پ- استانداردهای فنی
ت- شبکه دسترسی
ث- مردم
و بر اساس آن، شبکه معروف به چتر زیرساختهای دادههای فضایی ترسیم شده است. دادههای فضایی در حالت کلی اگر در قالب شاخصهای تجمیعی طراحی میشوند میتوانند به صورت بسیار سادهتر بیانگر روابط میان شهرها و مناطق با یکدیگر باشند. در نهایت باید توجه داشت که تفسیر اقتصادی فضا نکتهای کلیدی و اساسی در طراحی دادههای اقتصادی از طریق دادههای فضایی است. در این راه اگر مفهوم جغرافیایی فضا مورد نظر قرار گرفته و تحلیلگر فارغ از مفهوم اقتصادی فضا باشد، در واقع باعث تهی شدن چارچوب آماری از تئوریهای اقتصادی شده و تنها به بیان مکان وقوع پدیدههای اقتصادی خواهد پرداخت در حالی که با مبنا قرار دادن مفهوم اقتصادی فضا، میتوان به نحو مناسبی به بیان ارتباطات اقتصادی میان شهرها و مناطق مختلف از یک طرف و روابط اقتصادی درون هر یک از شهرها و مناطق از طرف دیگر دست یافت. حسابهای تولید منطقهای یکی از مهمترین ابزارهای آماری برای تحلیل در سطوح منطقهای و حتی محلی است که در طول چند سال اخیر به صورت گسترده مورد توجه مرکز آمار ایران قرار گرفته است. حسابهای منطقهای اگرچه از فقدان حسابهای هزینهای و جریان وجوه در ایران رنج میبرند ولی میتوان گفت که استخراج حسابهای تولید نیز تحولی بنیادین در استخراج دادههای اقتصادی خصوصا برای تحلیلهای منطقهای و شهری تلقی میشود. تا قبل از استخراج حسابهای منطقهای به صورت یکنواخت توسط مرکز آمار ایران، دادههای قابل اتکایی در این زمینه وجود نداشت و به طور مثال امکان استخراج سهم خدمات شهری یا سهم بازیافت در تولید ناخالص داخلی منطقهای (RGDP) وجود نداشت ولی با استخراج مقادیر فوق میتوان تصویر مشخصی به صورت تطبیقی در این زمینه به دست آورد. گام بعدی در این زمینه استخراج حسابهای شهری است که نه فقط در ایران بلکه در سطح جهانی و توسط سازمانهای معتبر بینالمللی (مانند سازمان ملل متحد) نیز روششناسی منسجم و قابل اتکایی در این زمینه تدوین نشده است. در نهایت به نظر میرسد حرکت حسابهای منطقهای به سمت دیدگاه هزینهای و جریان وجوه میتواند دادههای بیشتری حتی در زمینه اقتصاد شهری به وجود آورد. در مورد برخی از متغیرها و حوزهها مانند بخشهای مصرف خصوصی، مصرف دولتی، بازارهای مالی، بودجه شهرداریها، آمار کارگاههای صنعتی و جمعیت و نیروی انسانی، دادههای سطح دو به صورت نسبتا تفصیلی وجود دارد. این دادهها کمک میکند که بتوان فرضیهها و تئوریهای گستردهتری در زمینه اقتصاد شهری آزمون کرد. دادههای سطح دوی مناسبی در حوزههای فوق وجود داشته و میتوان با حذف خلأهای اطلاعاتی، به مجموعه مناسبی از اطلاعات لازم در حوزههای مختلف اقتصاد شهری دست یافت. پس از محاسبه حسابهای تولید، باید به استخراج حسابهای هزینهای و جریان وجوه پرداخت که مورد اول (حسابهای هزینهای) از نظر نهادهای بینالمللی در اولویت است. این دادهها میتواند بخش مهمی از خلأهای آماری مربوط به محاسبات در سطوح منطقهای را از بین برده و با تعدیلات لازم، دادههای آماری لازم در این زمینه را برای حوزه اطلاعات اقتصاد شهری تدارک ببیند. روش هزینهای منجر به استخراج هزینه ناخالص داخلی مناطق شده و میتواند پایه محاسباتی مناسبی برای محاسبه هزینه ناخالص داخلی شهرها باشد. هماکنون در بسیاری از شهرهای جهان، تولید سرانه شهری قابل محاسبه است که در کنار آن با محاسبه هزینه سرانه شهری میتوان بررسیهای تطبیقی را نشان داد. روش هزینهای در حسابهای منطقهای قادر به استخراج موارد زیر در سطح مناطق است:
الف- هزینههای مصرفی شخصی (PCE)
ب- هزینههای مصرفی دولتی (GCE)
پ- ارزش ناخالص در بخش ساختمان
ت- تشکیل سرمایه ناخالص داخلی در زمینه کالاهای بادوام
ث- تشکیل سرمایه ناخالص داخلی در زمینه توسعه ذخایر
ج- تغییرات موجودی
چ- خالص صادرات
از طرف دیگر، حساب جریان وجوه به استخراج پسانداز منطقهای و از آن طریق به محاسبه سرمایهگذاری و تراز پسانداز- سرمایهگذاری میپردازد و میتواند ابزارهای مناسبی برای تحلیل فرآیندهای مالی منطقهای و بینمنطقهای ارائه کند. در نتیجه حرکت از حساب تولید به حسابهای هزینه و جریان وجوه، یک ضرورت مهم برای دادهها در سطح منطقهای و شهری است و در ایران این مساله با خلأ کامل مواجه است.
حسابهای منطقهای مجموعهای از حسابها، جداول استاندارد، تعاریف و مفاهیم، طبقهبندیها و روشهای محاسباتی است که بر اساس آن کلیه فعالیتهای اقتصادی یک منطقه (استان) در یک دوره زمانی معین به صورت منظم و هدفمند اندازهگیری میشود. نتایج این حسابها در قالب کمیتهای اقتصادی که بیانگر توان اقتصادی منطقه در ابعاد مختلف است ارائه میشود. مهمترین شاخص این حسابها محاسبه محصول ناخالص داخلی منطقه (GDPR) و اجزای آن بر حسب رشته فعالیتهای اقتصادی است. حسابهای منطقهای پشتوانه آماری بسیار مناسبی برای تدوین الگوهای منطقهای و برنامهریزی اقتصادی در سطح مناطق بوده و برای اولین بار توسط والتر ایزارد در سال ۱۹۵۱ تعریف شده است. حسابهای منطقهای اکنون در سطح جهان با استفاده از سیستم جدید حسابهای ملی (SNA) که از سال ۱۹۹۳ توسط سازمان ملل متحد طراحی شده است تدوین میشود. در این سیستم، تولید برحسب چهار بخش کلی زیر محاسبه میشود:
الف- کشاورزی و ماهیگیری
ب- صنعت و معدن
پ- ساختمان
ت- خدمات
که با افزودن خالص مالیات بر واردات، به محصول ناخالص داخلی به قیمت بازار میرسد. با تفصیل کدهای مزبور میتوان به طبقهبندی تفصیلیتر زیر رسید:
الف- کشاورزی، شکار و جنگلداری
ب- ماهیگیری
پ- معدن
ت- صنعت
ث- تامین آب و برق و گاز طبیعی
ج- ساختمان
چ- عمدهفروشی، خردهفروشی، تعمیر وسایل نقلیه و کالاها
ح- هتل و رستوران
خ- حملونقل، انبارداری و ارتباطات
د- واسطهگریهای مالی
ذ- مستغلات، کرایه و خدمات کسبوکار
ر- اداره امور عمومی، دفاعی و تامین اجتماعی
ز- آموزش
ژ- بهداشت و مددکاری اجتماعی
س- سایر خدمات عمومی، اجتماعی، شخصی و خانگی
در نهایت با تفصیل کامل اطلاعات مزبور، دادههای مربوط به حسابهای منطقهای از دیدگاه تولید به ۷۲ گروه تقسیم میشود. برای هر یک از این اقلام، ارزشافزوده فعالیت از حاصل تفریق مصرف واسطه از ستانده به دست آمده و پس از آن محصول ناخالص داخلی استان به دست میآید.
حسابهای منطقهای با توسعه روششناسی محاسبه اقلام مختلف اکنون به سمت حسابهای هزینه و در نهایت حساب جریان وجوه رفته است. عمدهترین مشکل در زمینه محاسبه حسابهای منطقهای، فعالیتهایی است که در چند منطقه یا بین مناطق صورت میگیرد. به همین دلیل معمولا از روشهای تعدیل حسابها که عمدتا بر پایه روش سهمها و نسبتها هستند جهت استخراج حسابهای واقعی هر منطقه استفاده میشود. در مباحث اقتصاد شهری تاکنون روششناسی مشخصی برای استخراج و تدوین حسابهای شهری صورت نگرفته است ولی از نتایج حسابهای منطقهای میتوان در برنامهریزی اقتصادی شهرها نیز بهرهمند شد.
یکی از مهمترین ابزارها در برنامهریزی اقتصادی از روش بالا به پایین، استفاده از روشهای توزیع متغیرها در سطوح پایینتر (ملی به منطقهای و منطقهای به محلی) است. در این زمینه الگوهای عمومی و نظری مختلفی مانند الگوی واردنبرگ طراحی شده است ولی در عمل، استفاده از روشهای سادهتری مانند روش شاخصها و روش تاکسونومی عددی (NUMERICAL TAXONOMY) مرسوم است. استفاده از هر شاخصی نیز نیازمند وجود اطلاعات و دادههای آماری خاصی است. به طور مثال، بر اساس دستورالعمل مربوط به شاخصها و روش توزیع اعتبارات عمرانی استانی بین شهرستانهای استان (منطقهای به محلی) که توسط سازمان برنامه و بودجه طراحی شده است، سهم نسبی اعتبار شهرستان i در بخش آموزشوپرورش () از طریق فرمول زیر به دست میآید:
که در آن نسبت ارزش کل کلاسهای شهرستان به ارزش کل و ضریب منطقهای شهرستان است:
در فرمول فوق، هزینه احداث یک کلاس در شهرستان و تعداد کلاسهای احداثی مورد نیاز طی برنامه در شهرستان بوده و ارزش کلاسهای احداثی شهرستان است. برای از رابطه استفاده شده است که در آن تعداد کلاسهای مورد نیاز در شهرستان و تعداد کلاسهای موجود شهرستان است:
در رابطه فوق جمعیت دانشآموزی در پایان برنامه در شهرستان، d تراکم دانشآموز در کلاس فیزیکی و B ضریب بهرهبرداری از ساختمان در شهرستان (هدفگذاری شده) است. در همین دستورالعمل و در فصل عمران شهری، ابتدا توزیع اعتبارات فصل بین فعالیتها صورت گرفته و در مرحله دوم، سهم هر نقطه شهری از هر فعالیت به دست میآید. فرمولبندی مرحله اول عبارت است از:
که در آن عدد وزنی فعالیت در استان، شاخص مورد عمل فعالیت، ضریب هموزنی فعالیتهای فصل، A مجموع اعتبار فصل عمران شهری استان، y مجموع کل اعداد وزنی فعالیتها و میزان اعتبار ریالی جهت هر فعالیت است. با تفکیک M به ۱۰ گروه، گروههای مزبور عبارتند از:
۱- تعداد شهرهای بالای ۵۰ هزار نفر جمعیت فاقد طرحهای جامع و تفصیلی معتبر ()
۲- تعداد شهرهای زیر ۵۰ هزار نفر جمعیت فاقد طرحهای معتبر ()
۳- جمعیت شهری فاقد دسترسی به شبکه آب آشامیدنی ()
۴- طول شبکههایی با عمر بیش از ۳۰ سال یا شبکههای غیرفنی ()
۵- حجم مخازن ذخیره آب آشامیدنی شهری مورد نیاز ()
۶- طول مسیلها و رودخانههای بدنهسازی نشده در داخل شهرها ()
۷- طول معابر شهری مورد نیاز ()
۸- تعداد واحدهای تسهیلات شهری مورد نیاز مانند میدان میوه و ترهبار، میدان دام، گورستان، غسالخانه،…. ()
۹- سطح فضای سبز عمومی مورد نیاز ()
۱۰- وزن زباله غیرقابل دفع به روشهای غیرمعمولی ()
در مرحله دوم، سهم هر نقطه شهری از هر فعالیت محاسبه میشود. این سهم در مورد شاخصهای نسبی از فرمول زیر:
و در مورد شاخصهای سرانه از فرمول زیر به دست میآید:
که در آن داریم:
در روابط فوق، A درآمد سرانه شهرداری، P ضریب اولویت شهر، E حد مطلوب شاخص، n وضع موجود شاخص در هر شهر، B ضریب بزرگی کار، Z ضریب منطقهای شهر مورد نظر، F امتیاز شهر مورد نظر در هر فعالیت،R سهم نسبی شهر مورد نظر در هر فعالیت، مبلغ ریالی اعتبار هر فعالیت، (محاسبهشده در مرحله اول) و S سهم ریالی اعتبار شهر مورد نظر در هر فعالیت است.
روش شاخصها و توزیع متغیرها که یکی از مهمترین روشها در نظام برنامهریزی بالا به پایین است، نیازمند اطلاعات وسیعتری نسبت به جریانات بینمنطقهای بوده و با استفاده از متغیرهای خاص در مبدأ و مقصد و همچنین اطلاعات مربوط به جریانات بینمنطقهای، به توزیع منطقهای متغیرهای ملی و توزیع محلی متغیرهای ملی و منطقهای میپردازد.
جنبه دیگر از ملاحظات مربوط به کاربرد دادههای اقتصادی در سطح مناطق و شهرها، تفکیک دادهها در مقابل جمعیسازی (AGGREGATION) آنهاست. در ادبیات اقتصادی، اکنون توسعه و تفصیل دادهها به صورت تفکیک آنها بیش از بسط زمانی مورد نظر بوده و با توجه به نظام توزیع فعالیتها در سطوح پایینتر از سطح ملی و همچنین فرآیندهای تمرکززدایی در کشورها، گرایش وسیعی به تفکیک دادهها با استفاده از روشهای شناخته شده مربوط به وجود آمده است.
در خصوص سطح بندی دادههای فضایی باید گفت شهرها مکان تجمع و فعالیت سازمان یافته افراد است که در آن روابط اقتصادی خاصی نیز میان شهروندان برقرار است. هر چه شهرها توسعه و گسترش مییابند، پیچیدگی روابط نیز بیشتر شده و تبیین و تحلیل این روابط ابعاد پیچیدهتری خواهد داشت. مقایسه یک کلانشهر با میلیونها نفر شهروند با یک شهر کوچک گویای آن است که هر سطح شهری (از نظر تعداد جمعیت یا نوع فعالیت) نیازمند الگوی تحلیلی خاص خود است. میتوان چنین استدلال کرد که پایه اصلی تحلیل روابط اقتصادی، چارچوب تحلیلی عرضه کل- تقاضای کل است. همچنین شرایط و حالتهای مختلف عرضه کل (بازار محصول و بازار عوامل تولید) و تقاضای کل (منحنیهای IS/LM) بیان شد. در عرصه اقتصاد شهری نیز با در نظر گرفتن خصوصیات خاص تحلیلهای اقتصاد شهری، چارچوب فوق قابل استفاده است. نیازهای آماری را میتوان به سه سطح زیر تقسیم کرد:
الف- نیازهای آماری سطح یک که شامل اطلاعات متغیرهای کلان اقتصادی در شهرهاست. متغیرهای کلان اقتصادی شهرها با متغیر کلان ملی متفاوت بوده و متغیرهای کلان ملی در این حالت مورد نظر نیستند. متغیرهای کلان اقتصادی شهر مانند حجم تولید در شهر، پسانداز و سرمایهگذاری و مخارج دولت (شهرداریها) است.
ب- نیازهای آماری سطح دو که شامل اطلاعات تفصیلی متغیرهای اقتصادی در شهرهاست. تفکیک انواع سرمایهگذاری و شقوق مختلف متغیرهای سیاستی از جمله این متغیرهاست.
پ- نیازهای آماری سطح سه (ویژه) که خاص تحلیلهای منفرد و ویژه اقتصادی بوده و متناسب با نیازهای هر تحلیل طراحی میشود مانند اطلاعات آماری خاص مورد نیاز برای تحلیل خصوصیسازی و بازارهای خاص. در سطح یک اطلاعات آماری و در طرف عرضه اقتصادی، مهمترین گروهها عبارتند از تولید (عرضه) و عوامل تولید. در بخش تولید، تابع تولید از مهمترین عناصر تحلیلی است و با گذر از تولید، بازار محصول حاوی اطلاعات مربوط به عرضه، تقاضا و قیمت محصول است. در بازار عوامل تولید نیز (که به تعداد عوامل تولید نیز از این بازارها خواهیم داشت) عرضه، تقاضا و قیمت عوامل از متغیرهای اصلی هستند. در طرف تقاضای اقتصادی، چارچوب اصلی همان چارچوب تحلیلی IS/LM است. بازار سرمایه (منحنی IS) از دو بخش مهم سرمایهگذاری و بودجه دولت تشکیل میشود. پسانداز، سرمایهگذاری، درآمدها و مخارج دولت از عناصر اصلی منحنی IS هستند. در بازار پول (LM) نیز عرضه و تقاضای پول مهمترین عناصر تحلیلی هستند. مجموع متغیرهای فوق، متغیرهای سطح یک را جهت تحلیل روابط اقتصادی در شهرها تشکیل میدهند.
دادههای اقتصادی سطح دو، اطلاعات تفصیلی طرف عرضه و تقاضای اقتصاد در چارچوب تحلیلی مورد نظر هستند که هر کدام متناسب با نیازهای تحلیلی میتوانند در سطوح بسیار تفصیلی نیز مطرح شوند. به عنوان مثال، شاخصهای قیمت که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به صورت ماهانه استخراج و ارائه میشوند عبارتند از:
الف- شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی در مناطق شهری کشور
ب- شاخص بهای عمدهفروشی کالا در ایران
پ- شاخص بهای تولیدکننده در ایران
ت- شاخص بهای کالاهای صادراتی در ایران
ث- شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در شهر تهران
ج- شاخص دستمزد کارگران ساختمانی در مناطق شهری کشور
چ- شاخص ارزش سهام معامله شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران
ح- متوسط قیمت فروش یک سکه بهار آزادی (طرح قدیم) در بازار آزاد شهر تهران
خ- متوسط قیمت فروش یک سکه بهار آزادی (طرح جدید) در بازار آزاد شهر تهران
د- متوسط نرخ فروش یک دلار آمریکا در بازار آزاد شهر تهران
موارد الف، ب، پ، ت و ث، مربوط به بخش قیمت بازار محصول، مورد ج مربوط به بخش قیمت بازار عوامل، مورد چ مربوط به بازار سرمایه و سایر موارد مربوط به سطح سه دادههای اقتصاد شهری هستند. اطلاعات یادشده را میتوان به صورت تفصیلیتر (مانند تفکیک مورد ج یعنی شاخص دستمزد کارگران ساختمانی به شاخص دستمزد بنا و شاخص دستمزد کارگر ساده) نیز تفکیک کرد. حد تفصیل اطلاعات مزبور متناسب با چارچوبهای آماری مربوطه قابل تعریف است.
دادههای اقتصادی سطح سه حسب مورد قابل تعریف هستند. این اطلاعات را از یک طرف میتوان متناسب با موضوع انتخابی (مانند خصوصیسازی، مشارکت، تهاتر، کالاهای خاص و…) طراحی کرد. نحوه دیگر طبقهبندی این اطلاعات، دادههای ثابت یک شهر و دادههای مربوط به تبادلهای اقتصادی شهرها (صادرات، واردات، آثار رشد، مهاجرت، تحرک عوامل و سایر ارتباطات بینشهری) است که در مباحث قبلی به ارتباط آنها با سطوح ملی، منطقهای و محلی در قالب نمودارهای مربوطه اشاره شد.
* پژوهشگر اقتصاد شهری
@BWurban7677
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد