نسلکشی شیعیان و فلسطینیان

چرچیل، نخستوزیر اسبق انگلیس معتقد بود که برای تسلط بر یک ملت باید اقلیتی خائن که بتوانند اکثریت مردم را با ترویج خرافات و… در جهل و نادانی نگه دارند، تربیت کرد و به کار گرفت. این اقلیت خائن معمولا خواهان ثروت و نیز دنبال قدرت سیاسی و تسلط بر مردم خودشان هستند. این سیاست یعنی ذلت ملتهای جهان.
ماموریت تخریب و ناکارآمد کردن ساختارها- فرصت برای حکمرانی خائنان
روزنامه کیهان در تاریخ هشتم آذرماه۱۳۹۸ واقعیت تلخی را منتشر کرد و آن خاطرهای بود از مارشال تیتو، رییسجمهور یوگسلاوی سابق که پس از چند سال از دوران پیروزی انقلاب در یوگسلاوی و استقرار دولت، سازمان «کاگب» (سازمان جاسوسی و اطلاعات شوروی سابق) به مارشال تیتو اطلاع داد که در کابینهاش یک جاسوس سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» حضور دارد، او را شناسایی و دستگیر کنید. تمام تلفنها و مکاتبات و رفتار افراد کابینه تحت کنترل کامل قرار داده میشود اما پس از مدتی از یافتن جاسوس مایوس میشوند. سرانجام از«کا گ ب» کمک خواستند. «کا گ ب» به مارشال تیتو اطلاع میدهد «معاون اول تو در کابینه، جاسوس سازمان سیا است.» مارشال تیتو از این خبر متحیر میشود و پس از اتمام یکی از جلسات کابینه، اسلحه را روی شقیقه معاون اولش میگذارد و میپرسد تو جاسوس سیا هستی؟ او که متوجه شده بود قضیه لو رفته است به جاسوسی خود اعتراف میکند. مارشال تیتو از او سوال میکند از چه وقت با سیا همکاری میکنی؟ پاسخ میدهد که از زمان دانشجویی قبل از پیروزی انقلاب در زمان جنگهای چریکی! مارشال تیتو میپرسد پس چگونه است که در این مدت طولانی با تمام کنترلهای امنیتی، هیچ ارتباطی بین تو و سازمان جاسوسی سیا کشف نشد؟ پاسخ میدهد که من هیچ ارتباطی با سازمان سیا ندارم. این سوال مطرح میشود که پس تو چگونه برای سازمان سیا جاسوسی میکردی؟ جواب میدهد سازمان سیا مسوولیتی به من واگذار کرد و من هم وظیفهام را انجام میدادم. چه مسوولیتی؟ میگوید: به من ماموریت داده شده بود تا نقش مهمی «در سپردن پستها به افراد ناکارآمد، غیرتخصصی، به اصطلاح خودیها و…» عمل کنم که تاکنون هم اینگونه و به خوبی عمل کردهام! پس از این گفتوگو با معاون اول، مارشال تیتو نگاهی میکند به افراد کابینه و مدیران ارشد یوگسلاوی سابق و متوجه میشود که واقعیت همین است که معاون اولش میگوید. هیچکس سر جای خودش نیست! معاون اول مارشال تیتو میگوید که سازمان جاسوسی سیا معتقد بود و هست که با این روش، انقلاب مارشال تیتو در یوگسلاوی سابق بدون کودتا و حمله خارجی از درون متلاشی میشود. ناکارآمد کردن ساختارهای دولتی و سازمانی و بعد به بهانه اینکه دولت نمیتواند مدیریت کند همه صنعت و بنگاههای متعلق به بیتالمال را به بخشهای مثلا خصوصی که در واقع دولت پنهان برای کنترل اقتصاد خرد و کلان کشور هستند، بهترین روشی است که سازمانهای جاسوسی شرق و غرب برای تربیت خائنان (اقلیت الیگارشی- اصحاب ثروت و قدرت- فقیرکردن مردم و کنار گذاشتن اکثریت مردم در تصمیمسازیها و تصمیم گیریها ) میتواند موجب ذلت ملتها بشود.
طرح ممنوعیت انتخاب یا انتصاب مقامات و مدیران دارای تابعیت مضاعف و مرتبط با کشورهای خارجی نمایندگان مجلس یازدهم طرحی تحت عنوان فوق ارائه میدهند که بعد هم قانون میشود تا به موجب آن اشخاصی که کارآمد هستند را حذف کنند. در حالی که همین نمایندگان حامی دولت نهم و دهم هرگز درباره پروفسور حمید مولانا، فردی که سالها ستوننویس روزنامه کیهان بود و در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به ایران بازگشت و در مردادماه سال۱۳۸۷ محمود احمدینژاد طی حکمی وی را به سمت «مشاور رییسجمهور» منصوب کرد، سخنی نگفتند و نمیگویند. حمید مولانا پیش از انقلاب با بورس تحصیلی خاص از وزارت امور خارجه آمریکا به این کشور رفت و تا پایان تحصیلات در مقطع دکترا از این بورس برخوردار ماند. وی به عنوان یادداشتنویس با روزنامه کیهان همکاری میکرد و در سال۸۷ پس از انتصاب به عنوان مشاور احمدینژاد، نقشی موثر در اظهارات جنجالی محمود احمدینژاد به خصوص در سازمان ملل نظیر تکذیب هولوکاست آن هم در زمانی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد قصد داشت اسرائیل را به دلیل سلاحهای هستهای مورد انتقاد قرار دهد و اسرائیل با مظلومنمایی با کمک آمریکا جلوی طرح موضوع محکومیت اسرائیل را گرفت. بسیاری از کارشناسان در همان دوران، اظهارات احمدینژاد را نوعی پاس گل به اسرائیل و آمریکا ارزیابی میکردند و این سخنان را در خدمت منافع اسرائیل میدانستند. اظهارات احمدینژاد توسط پروفسور حمید مولانا که دارای تابعیت آمریکایی و سابقه سکونت ۵۰ساله در آمریکا بود، توسط حامیان آن زمان احمدینژاد که در مجالس مختلف و به ویژه مجلس یازدهم و دوازدهم حضور فعال دارند مورد تایید و تشویق قرار میگرفت. عمق فاجعه و تاسف در این است که در قانون بودجهای که مجلس تصویب میکرد برای حمید مولانا ردیف خاص تعریف شده بود و از بودجه عمومی به او حقوق و مزایا کلان آن هم به دلار آمریکا میدادند.
نگاهی به ذلت ملتها در طول تاریخ
کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) و شرقی (چین و روسیه و هند و…) درطول چند قرن اخیر هر یک در بخشی از جهان با تقویت و روی کار آوردن اقلیتهای خائن به مردم کشورشان (الیگارشیها- اصحاب ثروت و قدرت- کاسبان تحریم- رفقای ترامپ) موفق به استثمار (چپاول ثروت ملی ملتها و فقیر کردن مردم و…) و استعمار (تسلط بر کشور به منظور بهرهبرداری از منابع، نیروی کار و ثروت کشور از طریق اعمال کنترل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر کشور تحت سلطه) سوابق بدی دارند. در واقع همانطور که این روزها شاهد هولوکاست (نسلکشی) مسلمانان فلسطینی و لبنانی و یمنی و سوری و عراقی و… در خاورمیانه هستیم، هولوکاست (نسلکشی) به روشهای مختلف درطول تاریخ ثبت شده است.
هولوکاست در ایران
ژنرال دنسترویل، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در خردادماه سال۱۲۹۷ (ماه مه سال۱۹۱۸میلادی) نوشته که به کمک ثروتمندان آن روزگار قحطی هولناکی را ایجاد کرد به طوری که چند مورد آدمخواری در برخی شهرها رخ داده بود. دنسترویل مدعی بود که ثروتمندان ایران مثلا در همدان، سود کلانی از فروش غله به انگلیسیها نصیبشان شده بود اما میل نداشتند به برادران دینی فقیر خود کمک کنند تا زنده بمانند. ژنرال دنسترویل همچنین درباره اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد: در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از ایرانیان بود. یکی از مورخان و پژوهشگران مشهور دوران مشروطیت در ایران در سال۱۲۹۷ شمسی نوشت که یکسوم مردم ایران از میان رفتند و در آن سال در تبریز آشکارا میدیدم که توانگران دست بینوایان را نمیگرفتند و وقتی خویشان و همسایگانشان از گرسنگی میمردند، پروا نمیداشتند و مردگان از بیکفنی روی زمین میماندند.
برنامه تکرار نسلکشی (هولوکاست) در ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قدرتهای آن زمان شوروی سابق و اروپا و آمریکا جمهوریت نظام جمهوری اسلامی ایران را خطر بزرگ برای حکومتهای دیکتاتوری دستنشاندهشان در منطقه دیدند و هنوز میبینند بنابراین از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی از طریق نفوذیها متاسفانه در مسیری برنامهریزی کردندکه یک اقلیت خائن (دولت پنهان) در ایران با تسلط برثروت ملی و قدرت سیاسی تلاش کرده و میکنند که اکثریت مردم را در جهل و نادانی نگه دارند، تا آنها بتوانند جمهوری اسلامی را با یک حکومت دیکتاتوری جایگزین کنند اما تا امروز ناکام ماندهاند. اگرچه مایوس نشدهاند و همچنان به تلاش ادامه میدهند.
قدرت اسرائیل در تضعیف مسلمانان به ویژه شیعیان
آمریکا و دولت نتانیاهو در لبنان و سرزمینهای اشغالی به دلیل اینکه مردم برای دفاع قدرت و توان لازم را ندارند احساس قدرت میکنند و تا حدودی هم دچار توهم شدهاند. دونالد ترامپ تحت تاثیر یک فرقه مسیحی متفاوت با سایر پیروان حضرت عیسی (ع) بهنام کلیسای انجیلی) (Evangelical Christian سعی دارد که اهداف مسیحیت صهیونیسم را پیگیری کند. جکسون لامایر، کشیش اهل اوکلاهما و بنیانگذار گروه «کشیشان برای ترامپ» به گزارش رسانههای مختلف گفته است: «ترامپ را خدا فرستاده تا بر این کشور ( آمریکا) حکومت کند.»
در سرزمینهای اشغالی فلسطین اسرائیل موفق بوده است که ساختار رهبران تشکیلات خودگردان به ریاست محمود عباس را بسیار فاسد و فاقد هرگونه غیرت عربی، اسلامی یا فلسطینی کند. در واقع محمود عباس و همراهان او امیدوارند که حماس هر طور شده از بین برود وگرنه در صورت پایان جنگ در نوار غزه و بقای حماس ممکن است طرفداران حماس زمام امور در کرانه باختری رود اردن را هم به دست بگیرند.
جهان در آستانه تغییر؟
شاهد هستیم که در طول جنگ طولانی علیه مردم بیدفاع نوار غزه و سایر بخشهای سرزمینهای فلسطین اشغالی نتوانستهاند که به اهداف موردنظرشان برسند. به همین دلیل دولت دونالد ترامپ و نتانیاهو برنامهریزی نسلکشی (هولوکاست) مسلمانان فلسطینی و شیعیان را در دستور کار قرار دادهاند.
به نظر صهیونیسم مسیحی و صهیونیسم اشغالگر فلسطین دوره تغییر موردنظر دولت دونالد ترامپ و نتانیاهو در جهان نیازمند دو چیز است:
۱- ایجاد یک چشمانداز تازه برای غرب آسیا (نقشه جدید کشورها)
۲- ارائه برنامهریزی راهبردی برای تحقق این چشمانداز (روش تجزیه کشورها)
دونالد ترامپ و نتایناهو مدعیاند که یهودستیزی در جهان بهشدت افزایش یافته است و از همه مهمتر اینکه یهودیان جهان نیز از صهیونیسم فاصله گرفتهاند. بنابراین باید کشور اسرائیل را به عنوان آخرین بهشت و خانه امن صهیونیسم در افکار عمومی مردم جهان و به ویژه آمریکا معرفی و همه یهودیان را برای مهاجرت به اسرائیل تشویق کنند. دونالد ترامپ و نتانیاهو از کشورهای عربی که امروز دورتادور اسرائیل را محاصره کردهاند هیچگونه نگرانی خاصی ندارند زیرا حکام حاکم (اقلیت حکمران صاحب ثروت و قدرت) در این کشورها برای اسرائیل تهدیدی محسوب نمیشوند. در واقع کشورهایی هستند که نقشههایشان بهدست دولتهای امپریالیستی اروپایی نظیر فرانسه و انگلیس پس از جنگ جهانی دوم و سقوط دولت عثمانی ترسیم و مرزهایشان تعیین شد. اندیشه و نظیریه عربگرایی (پانعربیسم) به کلی از بین رفته است. علاوهبرآن اسلام گرایی و دلسوزی برای مسلمانان هم در میان حکام عرب تضعیف شده و سعی دارند که مردم بهسوی نظریههای غیردینی و غیرمذهبی هدایت شوند.
هدف؛ تجزیه ایران
هدف اسرائیل در تجزیه کشورهای عربی و جلوگیری از هرگونه اتحاد بین آنها تاکنون موفق بوده است بهطوری که کشورهای عربی در شرایطی قرار دارند که همچون موزاییک به سادگی میشکنند. در واقع اسرائیل و آمریکا سعی دارند که ایران و کشورهای عربی (از جمله عراق) به کشورهای کوچکتری خواه بر پایه دین یا قوم تغییر پیدا کنند. هدفی که در حال حاضر در سوریه دنبال میشود. هرگونه درگیری بین کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران در کوتاهمدت به سود اسرائیل است.
خلع سلاح ایران
برنامه کوتاهمدت اسرائیل و دولت دونالد ترامپ این است که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عربی نظیر عراق، مدام خلع سلاح شوند و همیشه ارتش ضعیفی داشته باشند ولی هدف بلندمدت اسرائیل و آمریکا و انگلیس و متحدان آنها دامن زدن به آپارتاید قومی (تفرقه قومی) و آپارتاید دینی (تفرقه دینی) است.
اسرائیل در مصر
یکی از اهداف اسرائیل در دهه۸۰ میلادی، تجزیه کردن مصر بود تا با تجزیه شدن مصر و جدا شدن شبهجزیره سینا از پیکره مصر، شبهجزیره سینا را به خاک خود ضمیمه و فلسطینیان نوار غزه را به شبهجزیره سینا منتقل کند. در واقع اسرائیل بر این باور است که باید کشور مسیحی قبطی در شمال کشور مصر تشکیل شود. در هر حال در زمان حاضر حکومت نظامی حاکم در مصر با اسرائیل روابط خوبی دارد و اسرائیل نگرانی خاصی از مصر ندارد.
اردن و کرانه باختری
درباره اردن و کرانه باختری جورج بال که سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد بود، درماه آگوست سال۱۹۸۲ این طرح را در برابر کمیته امور خارجه آمریکا مطرح کرد و خواستار حمله دوباره به لبنان شد زیرا حمله اسرائیل به لبنان در سال۱۹۸۲ به دلیل اینکه شیعیان لبنان (حزبالله) نقش مهمی ایفا کردند، موفق نبود. در واقع یکی از سیاستهای بلندمدت اسرائیل که شاه اردن را به طور دائم نگران میکند این است که اسرائیل در بلندمدت خواهان انحلال کشور اردن و برچیده شدن خاندان هاشمی از آن است. از اینرو اسرائیل با ترفند مهاجرت گسترده فلسطینیان از کرانه باختری به شرق اردن امیدوار است که فروپاشی اردن هرچه زودتر اتفاق بیفتد. نتانیاهو و صهیونیسم حاکم در سرزمینهای اشغالی فلسطین بر این باور هستند که فروپاشی خاندان هاشمی در اردن موجب خواهد شد که از شمار جمعیت فلسطینیان در کرانه باختری کاسته شود و همگی به اردن کوچ داده شوند. شاه اردن در حال حاضر برای بقای خود بهترین همکاریها را با آمریکا و اسرائیل دارد.
لبنان
در سال۱۹۴۳ طرحی در مجلس لبنان ارائه شد که تقسیمات استانی کشور لبنان برپایه آپارتاید (جدایی) قومی و دینی انجام و بهصورت فدرال اداره شود و استانها، مجلس خودمختار محلی داشته باشند. این جنبش در لبنان در دهه۷۰ میلادی شدت بیشتری گرفته بود تا به این روش گروههای نفوذی ( اقلیتهای خائن به مردم لبنان) موفق شوند کشور را ایالتی کنند و ماهیت حکومت مرکزی آن را از بین ببرند، همچنین پس از جنگ داخلی لبنان، سیاستهای هنری کیسینجر در لبنان به کار بسته شد اما به روشنگری و مقاومت شیعیان لبنان (حزبالله) مردم این کشور سیاستهای هنری کیسینجر را برای منافع لبنان زیانبار تشخیص دادند. از اینرو بین مردم لبنان نقل شده بود که کیسینجر قصد دارد با حربه فدرالیسم، لبنان را به دو کشور تبدیل کند.
در این راستا مردم لبنان خاطره قتلعام فلسطینیان در صبرا و شتیلا را زنده کردند. قتلعام صبرا و شتیلا یکی از دلخراشترین قتلعامهای صورت گرفته بهشمار میرود که در جریان جنگ داخلی لبنان که اسرائیل در سال ۱۹۸۲ به راه انداخت روی داد. شتیلا، یک اردوگاه آوارگان فلسطینی و صبرا، محله مجاور آن در جنوب غربی بیروت، در پایتخت لبنان بودند. انتشار خبرهای کشتار صبرا و شتیلا در اروپا (نظیر اخبار هولوکاست فلسطینیان و لبنانیها در این روزها) باعث واکنش شدید مردم نسبت به اسرائیل شد. در ایتالیا کارکنان فرودگاه شرکت خطوط هوایی اسرائیل العال را تحریم کردند و نشانهایی با آرم ستاره داوود و صلیب شکسته پخش شد. مردم شعار «نازیسراییل» (ادغامشده واژگان نازی و اسرائیل) سر دادند. در فرانسه آموزگاران یکی از بهترین دبیرستانها تمامی کلاسها را تعطیل کردند و طی نامهای به رییسجمهور فرانسه خواهان قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل شدند. آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل توسط خانواده قربانیان قتلعام با استناد به قانونی که برای نخستینبار در سال۱۹۹۳ در مورد نسلکشی مردم در کشور آفریقایی روآندا تصویب شد، اقامه دعوی کردند و در ۱۲فوریه ۲۰۰۳ میلادی دادگاه عالی بلژیک حکم به قابل پیگرد بودن نخستوزیر اسرائیل به جرم قتلعام و جنایت جنگی فلسطینیان را صادر کرد.
نسلکشی (هولوکاست) شیعیان
دولت دونالد ترامپ و رژیم صهیونیستی حاکم بر سرزمینهای اشغالی فلسطین روزانه صدها نفر از فلسطینیان را قتلعام (نسلکشی- هولوکاست) و مرتب هم تهدید میکنند که به ایران حمله نظامی میکنند. مگر اینکه ایران قبول کند که برنامه غنیسازی هستهای و توان دفاعیاش را کنار بگذارد. طبیعی است که این یک بهانه است. در واقع تصمیم دونالد ترامپ و صهیونیستها همانطور که در نسلکشی فلسطینیان و شیعیان لینان و سوریه شاهد آن هستیم گرفته شده است. دولت دونالد ترامپ و نتانیاهو به کمتر از تجزیه و برچیده شدن جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی ایران راضی نیستند. آنها خواهان روی کار آمدن یک حکمرانی دیکتاتوری اقلیت خائن ( اصحاب ثروت و قدرت- رفقای ترامپ) و استثمار و استعمار مردم ایران زمین هستند.
نام رمز نسلکشی شیعیان نظم نوین
عملیات بمباران حومه جنوبی بیروت و به شهادت رساندن رهبر حزبالله لبنان با نام رمز «نظم نوین» انجام شد. در واقع تحت همین عنوان و نام رمز دولت دوم دونالد ترامپ و نتانیاهو قصد دارند ساختار جدید خاورمیانه را بدون جمهوریت درنظام جمهوری اسلامی ایران و در راستای بقای خود تغییر دهند. نتانیاهو، نابودی شیعیان در ایران و عراق و لبنان و سوریه و پاکستان و افغانستان و به طورکلی در جهان را به عنوان «شرطی اساسی برای موفقیت اسرائیل در تغییر توازن قدرت در منطقه برای توسعه و ترسیم نقشه اسرائیل بزرگ» توصیف کرده است.
مردم ایران باید هوشیار باشند
سیاستهای دولت دونالد ترامپ در داخل آمریکا نشان میدهد که آمریکا درحال تغییر است و مردمسالاری در آمریکا درحال فروپاشی است. در واقع دونالد ترامپ و الیگارشی جدید (اصحاب ثروت و قدرت) همراه او خواهان یک نظام پلیسی و محدود کردن آزادیهای مردم در بیان عقیده هستند. به همین دلیل دولت دونالد ترامپ به جنگ دانشگاهها رفته است. در کنگره آمریکا طرحی در دست بررسی برای تصویب قانونی است که به موجب آن هیچکس حق ندارد اسرائیل را بابت کشتار و نسلکشی فلسطینیان و مسلمانان مورد انتقاد قرار دهد و هرگونه انتقاد از اسرائیل جرم محسوب میشود. دونالد ترامپ دنبال این است که برج ترامپ را در نوار غزه بسازد و مردم نوار غزه را آواره کند. در کرانه باختری رود اردن هم برنامههای مشابهی دارند که متاسفانه اقلیت خائن در میان فلسطینیان تحت عنوان دولت خود گردان با آمریکا و اسرائیل و حکام حاکم در کشورهای عربی همکاری میکنند.
مردم ایران باید هوشیار باشند و بدانند که نباید تسلیم خواستههای دولت دونالد ترامپ بشویم. آمریکا در حال حاضر بزرگترین بدهکار جهان است و اسرائیل هم از نظر اقتصاد در وضعیت خوبی قرار ندارد. آمریکا دنبال روی کارآمدن یک دولت اقلیت خائن در ایران به منظور تسلط بر منابع غنی معدنی ایران (نظیر لیتیوم) و نفتوگاز و از همه مهمتر تسلط بر موقعیت استثنایی ایران بین دریای خزر و خلیجفارس (هفت دریا) است و برای اینکه بدهیهایش را پرداخت نکند دنبال دردسر و جنگ نیز ممکن است باشد. باید برای دفاع مهیا و آماده بود.
محمود خاقانی، کارشناس بینالمللی انرژی