10 - 03 - 2020
ناجیان قاتل!
محمد میلانی- تصاویر و فیلم بلمسواران اهوازی در خیابانهای آبگرفته از پس بارانی که هفته گذشته روح و حیات را برای مردم خسته از آفت گرد وغبارهای آن دیار به ارمغان میآورد، آن هم برای آن منطقه جغرافیایی که در تقویم سالانهاش روزهای زیادی برای ریزگردهای نفسگیر و گرمای طاقتفرسای منطقهای فنا میشود و ذخیره این آب بسیار ضرورت دارد، یا شرافت به تصویر درآمده کارگر شریف شهرداری همین شهر که نفس میگیرد و در فاضلاب فرو میرود تا محل تجمیع زبالهها را باز کند و گره از مشکل آبهای سطحی و تجمیع شده در خیابان باز کند، نمونهای از بیمدیریتی و ناکارآمدی مسوولان این شهر در جلوگیری از وقوع آبگرفتگیهاست.
از آن سو تصویر مردم مناطقی از کشور که باز از پس باران جانبخش، تجربه سیلی عظیم را در خاطرشان ثبت کرد یا تصاویر متعددی از شهر تهران با جویهای گرفته و موشهای درشتاندام فاضلابنشینش که نگران تخریب محل زندگیشان در ورودیهای فاضلاب شهری بودند، همه نشان از یک معضل و ایراد بزرگ دارد. نبود فکر و قوه اجرایی متعهد برای مدیریت و جمعآوری درست و بهنگام آبهای سطحی و روان ناشی از بارشهای فصلی و نیز مدیریت آبهای پسماند شهری که همه ساله بر اساس حجم و مقدارش، شهرهای ما را درگیر خود میکند، در بعضی از شهرها سیل به پا میکند، در برخی شهرها خانه و کاشانه را زیر آب میبرد و تردد و رفت و آمد عادی را ناممکن میکند و در برخی دیگر بلمسواری به راه میاندازد. زیاد هم نخواهیم دور برویم، همین سال گذشته بود که در شهر کرج، زیرگذر منطقه فردیس، بارش طولانی باران چنان استخر بزرگی از تجمیع آب باران درست کرد که ماموران آتشنشانی به کمک چند خودرویی که در آب غرق شده بودند رسیدند و در بخش مرکزی و میدان اصلی همین شهر، مردم برای تردد از این سوی خیابان به آن سوی خیابان، از خدمات باربران بازار و چهارچرخههایشان استفاده میکردند.
بنای ذکر مثال و رو کردن آرشیو فیلم و تصاویر باشد، قصه مثنوی و هفتادمن کاغذ میشود اما در عمل که باشد کسی از این هفتادمن کاغذها بنا نیست درس بگیرد یا آنها را پشتوانه شکلگیری ساختار مناسب و مصوبی از قاعدههای مطلوب و اثرگذار شهری و شهرنشینی کند. بیهیچ تعارفی شهرهای ما بالاخص کلانشهرهایی که امروز نقشی حیاتی در کشور، هم از لحاظ توسعه و تعالی اقتصادی و هم از لحاظ اجتماعی و فرهنگی بازی میکنند، از نبود المانهای موثر و صحیح شهری چنان رنجی میبرند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و مثل عملکرد مصوب و موجود، چند دهه یک بار به آنها توجه نسبی کرد. اگرچه این مسائل دقیقا چند دههای است که شهرهای ما را دچار بحرانهای متعدد کرده است اما این روزها با پدیدههایی بسیار ناموزون و به معنای دقیق کلمه تاسفباری در این خصوص مواجه میشویم؛ پدیدهای که نه تنها ویرانگر است بلکه احترامی به عقل و شعور مهندسی اصیل و سنتی ما ایرانیان که از قِبل آن در گذشته امنیت شهرها از این حیث تامین میشده است، از سوی مدیران شهری و اجتماعی ما نادیده گرفته میشود.
وقتی مسیلها بسته میشوند و استفاده دیگری از آنها میکنند
از سوی دیگر مدیران شهری ما این روزها بدون در نظر گرفتن بسیاری از واجبات و مولفههای فضای شهری، به تغییر ساختار یا حتی از میان برداشتن مسیرهای آبی و جویها در شهرها دست میزنند. این مسیرها که به مسیلهای شهری معروف هستند، ضامن بقا و امنیت شهرها از پس بارشهای فراوان، بروز سیلها و حرکات ناموزون جریانهای آبی در روزگاری نه چندان دور بوده است. بارشهای متناوب و قابل توجه در دهههای گذشته مهندسان شهری ما را به این فکر انداخت که با ایجاد چنین مسیلهایی دست کم اگر آبهای تجمیعی ناشی از بارشهای مکرر در ماههای بارانخیز قابلیت ذخیره شدن را ندارند، فرآیند حرکت این آبهای دائمی یا گاه و بیگاه از محل زندگی تودههای اجتماعی و متمرکز جمعیت شهری به سلامت عبور کنند و بالطبع زندگیهای کنار این جریانها اعم از زندگی اقتصادی و متمرکز اجتماعی شهری تا زندگیهای مورد توجه از حیث خانهسازی و تودهای نظیر محلهها و خیابانها نیز به سلامت تداوم پیدا کنند. اما گویا چنین وضعیتی به هیچ عنوان این روزها جدی گرفته نمیشود. در واقع، هیچ توجیهی را نمیتوان برای دلیل موثق و قابل قبول در پس انجام امور نامتعارف عمرانی در نظر گرفت چرا که این مسیلها دقیقا تجربه زیست شهری ما ایرانیان در شهرهای مختلف در طول سدهها و دهههای متعدد بوده است. برای نمونه هنوز مردم تهران سیل سال ۱۳۶۶ منطقه شمالی شهر (تجریش و منطقه دربند) را فراموش نکردهاند؛ سیلی که داغ درگذشت ۳۰۰ نفر را بر دل تهرانیان گذاشت اما به همان میزان نشان داد که منطقه تهران قابلیت چنین حجمی از آب باران را حتی در فصل گرم تابستان دارد. نامش را هرچه بخواهیم بگذاریم، باز باید بر این واقعیت تاکید کرد که مناطق شمالی شهر تهران چنین تجربههایی را داشتهاند و هیچ معیاری نمیتواند محال بودن آن را به اثبات برساند؛ مشکلاتی که میتوانستند با مدیریت صحیح به فرصت نیز تبدیل شوند. اما آن روزها، روزهای کمآب پایتخت به حساب نمیآمد و فکر و چارهای صحیح برای روزهای کمآب به درستی شکل نگرفت. بدتر آنکه مناطق تخریبشده از این سیل یعنی همین زیرگذری که این روزها در میدان تجریش (پل تجریش) میبینیم، ابداعی بود که یادگار آن روزهاست. متاسفانه مدیران شهری به جای آنکه به فکر ساختاری برای مدیریت صحیح آب باشند یا مسیل اصلی کناری همین زیرگذر را که این روزها تبدیل به محلی برای زندگی معتادان و انباشت زبالههای ناشی از بیخردی برخی از شهروندان شده است ظرفیتسازی مضاعف کنند تا در برابر چنین پدیدههایی مقاوم و بهینهسازی شده باشند، آن را تبدیل به زیرگذر پاساژی کردند که بالطبع سودی قابل توجه برای ساختارهای مالی مدیریت شهری و منطقهای داشته است. همین فاجعه دقیقا در کنار حرم حضرت معصومه(س) در قم رخ داده است. هنوز یک دهه از سیل تاسفبار شهر قم در فروردینماه سال ۸۸ نگذشته است که به طور رسمی و به طرز تعجبآوری شاهد تبدیل گسترده و رسمی مسیل خشک رود به پارکینگ اختصاصی کنارگذر حرم مطهر شدهایم. این در حالی است که بنا به گفته بسیاری از کارشناسان شهری قم، به کرات مخالفت و حتی پیشنهادهای سازنده از سوی کارشناسان به شهرداری شهر ارائه شده اما بالطبع شهرداری در اقدامی غیرکارشناسی به طور تداومی مسیل را به پارکینگ تبدیل کرده است. فارغ از اینکه چه مقدار تحقق این اقدام به لحاظ مالی و تامین منابع مالی برای شهرداری اهمیت دارد و یا در ساختارهای زیبایی و اصالت محوطه حرم مطهر و سایر بقای متبرکه اطرافش تاثیر میگذارد که در حوزه این بررسی نیست، باید گفت که بیهیچ تردیدی و بر مبنای دلایل قاطع و متکی بر سیل مذکور، ظرفیت آب وهوایی شهر قم در حد و میزانی است که باز باید منتظر و شاهد بروز سیل در این شهر و این مسیل باشیم. اتفاقی که در فروردینماه سال ۸۸ رخ داد آمارهای جدی و تاسفباری از وارد آمدن خسارات جدی به سه هزار واحد مسکونی و اتلاف چندین هزار راس دام را در آن سال میداد.
اما چرا و به چه قیمتی هم ساختار سنتی شهر را تغییر میدهیم و هم تهدیدهای بالقوه را با آغوش باز میپذیریم. دلیلش جز نبود ریشههای مطالعاتی قوی و خرد ارزشمند در ساختارهای مدیریت شهری هیچ چیز دیگری نمیتواند باشد. این روزها به همان اندازه که شهر تهران در برابر وضعیت پربارش ناتوان و عاجز عمل میکند، شهرهای قم، اهواز، مشهد، کرج، فومن، رامهرمز،کرمانشاه و. . . عمل میکنند. مدیریت شهری بالاخص در زمینه مدیریت آبهای سطحی و رونده در بستر شهرها نه تنها هیچ زمینه و مدخلی ندارد، بلکه در پس هر بارشی در حوزههای جغرافیایی شهرها چه در گذشته،چه در حال و آینده بیهیچ تردیدی باید شاهد بروز مشکلات، معضلات و با کمال تاسف بحرانها و لطمات جبرانناپذیر باشیم.
مسیلهایی که تا دیروز نقش ناجیان شهری را داشتند و میتوانستند بارانها و بارشهای ناگهانی و سیلآسای شهری را به طریقی کاملا اصولی مهار کنند، این روزها نگاه سراسر منفعتطلب اقتصادی به آنها میشود و بنای برداشت مالی از آنها در ابتدای همه اولویتها قرار میگیرد. حتی در برخی از مناطق شهر تهران یعنی حریمهای امنیتی مسیل جاجرود،مسیل سرخهحصار و مسیل زرنو در منطقه شمال غربی تهران، ساخت و سازهای شهری به طریقی شکل گرفتهاند که بیم بحرانی بسیار جدی در صورت بروز بارندگیهای سیلآسا، بسیار جدی و حتمی مینمایاند که بیهیچ تردیدی باز دلیلش نبود آیندهنگری صحیح در ساختارهای فکری و اجرایی مدیریت شهری در کلانشهری نظیر تهران است. عدم استفاده از تجربیات مهندسان و متخصصان کارآزموده و باسواد در حوزه آب و ارزشدهی به معیارهایی که بازده مالی قابل توجهی میتوانند برای شهرداریها داشته باشند، گویا مهمترین عامل در بروز وضعیتهایی اینچنینی است.
در شهرهایی نظیر تهران در سایر بخشهای مدیریت شهری و امکانات اساسی آن، هنگام بارش باران و بروز شرایط خاص مشکلات عدیدهای ایجاد میشود. از نحوه سرویسدهی تاکسیها و خودروهای سواری گرفته تا نحوه دفع زبالههای خانگی نیز تحتالشعاع شرایط قرار میگیرند و تصویری ناامیدکننده را در ذهن شهرنشینان و شهروندانی که به راحتی میتوانند زندگی آرام و کمدغدغهای را داشته باشند ایجاد میکند. اکثر قریب به اتفاق مردم تهران واخواهی خودروها و تاکسیهای شهری را در چنین ایامی خوب به خاطر دارند. نمونه یک میلیون تومان درخواست تاکسیهای فرودگاهی سال گذشته شهر تهران آن هم فقط به خاطر بارش برفی معمولی به منظور انتقال مسافران به تهران و یا افزایش آنی کرایههای تاکسیهای سواری از مبادی شهری به نقاط مختلف، تنها و تنها به خاطر باریدن باران یا برفی نهچندان سنگین نشان از وضعیتی نگرانکننده دارد که هنوز در خاطر اغلب شهروندان تهرانی هست و خواهد ماند. حتی اگر شهرداری تهران با ارگانهای زیرمجموعه یا همترازش در کلانشهری نظیر تهران بتواند به تنهایی یک یا دو مورد از این معضلات را به نحوی درست و حساب شده مدیریت کند، آن وقت طبیعی است که اینقدر دلنگرانی از بروز شرایط خاص یا حاد برای منتقدان سیستم اداره و مدیریت شهری به وجود نمیآید.
به راحتی هر چه تمام آب را با مدیریت فاجعه هدر میدهیم
نبود سیستم فاضلاب شهری یا مدیریت آبهای سطحی و رونده در شهرها، آن هم کلانشهرهایی که پیشتر نام آنها ذکر شد، ضرورت شکلگیری مجموعه بزرگ و هدفمندی را گوشزد میکند که سالیان سال است یا وجود نداشته و یا به صورت کمترین میزان از عملکرد در شرایطی بسیار ابتدایی باقی مانده است. در حالیکه در شهرهای بزرگ دنیا و پایتختهای معتبر جهان، استفاده، کنترل و مدیریت آبهای رونده در سطح شهرها که باران و نزولات جوی یکی از عوامل و مراتب تشکیلدهندهاش است، جزو کارهای بسیار جدی و حتی خطیر است، چرا که اهمیت آب بسیار بیش از آن چیزی است که ما میتوانیم در مقام اجرایی و فردی تصورش را بکنیم. اهمیت و ارزش چیزی تا این حد ضروری و جدی محاسبه میشود و برایش برنامهریزی میکنند. آن وقت در وضعیتی مشابه همین باران، در شهرهای ما به عنوان معضلات ناشی از بارانهای بیبرنامه و فصلی تلقی و تعریف میشود. این نمونه دقیقا کیفیتهای اجرایی در این خصوص را هم نشان میدهد و هم به درستی میتوان پیشبینی کرد که چه برخوردی با آن میشود. هنوز آب و باران میتواند برای سیستمهای شهری ما معضل و بحران باشد. اگر چنین است دقیقا نشان میدهد که ساختارهای شهری و کلانشهری ما تا چه اندازه از معیارهای شهری نوین دور مانده و خواهد بود. به هیچ عنوان قصد مقایسه یا بیان گله نیست، اما به راحتی میتوان دید که در شهرهای امروزی دنیا حتی شهرهایی که در حاشیه جنوبی خلیج فارس شکل گرفتهاند، شهرهایی که حتی عمر آنها از ۳۰ سال تجاوز نمیکند، همه ایدههای نوین و دانش شهری دست به دست هم دادهاند تا از عناصر چهارگانه طبیعت به بهترین نحو ممکن استفاده شود و مصرف و اتلاف انرژی به صفر برسد، اما در همین شرایطی که آب در این عناصر چهارگانه به چندین بار ممکن و میسر هم تصفیه میشود و هم مصرف و دست آخر برای گیاهان و توسعه فضای سبز استفاده میشود به طوری که در مناطق خشک بیآب و علف کشورهای جنوب خلیجفارس اکنون با مناظر طبیعی- شهری مواجه هستیم که با خوشآب و هواترین مناطق استوایی برابری میکند، آنوقت به فاصله نه چندان طولانی از لحاظ بعد مسافتی، ما درست در زمانه بیآبی و خشکسالی کشورمان، با پدیدههای باراشی و نزولات جوی مناسب، نه تنها درست رفتار نمیکنیم، بلکه به دلیل عجز و ناتوانی خود در کنترل، مهار و استفاده بهینه و مجدد از آبها، از واژههای معضل و بحران شهری استفاده میکنیم.
بدون توجه به استانداردهای جهانی در مدیریت آب پیش میرویم
بدون هیچ شک و شبههای باید بپذیریم که مدیریت شهری ما یا آموزههایی که در ساختار مدیریت شهری به مدیران ما تعلیم داده میشوند یا از آنها خواسته میشود که چنین و چنان برخورد کنند، از سویی متناسب با استانداردهای نوین جهانی و ملاکهای توسعهمحور شهرهای پاک و متناسب با محیطزیست نیستند و از سوی دیگر هم به هر دلیل ممکن آب، این نعمت ارزشمند الهی و حیاتی از کمترین میزان اهمیت و ارزش در این ملاکها برای ما برخوردار است.
در واقع برای عدم مدیریت صحیح استفاده درست از آب در کشور چندین دلیل وجود دارد.
– عدم توجه و نگاه صحیح به مقوله استفاده درست و بهینه از آب، چه آبهای برگرفته از منابع زیرزمینی و چه آبهای جمعآوری و ذخیره شده حاصل از نزولات جوی.
– نبود الگوهای متناسب و موجود با علم مدیریت شهری در آموزهها و دانش این مدیریت که توسط مدیران شهری ما فراگرفته میشود که چون عملا تصورش نیز محال به نظر میرسد پس نادیده گرفتن چنین پتانسیلهایی از سوی مدیران شهری، متاسفانه بزرگترین دلیل عدم توجه و به هم ریخته شدن شهرها و کلانشهرهای ما در مواقع بارندگی میتواند باشد.
– نبود روحیه جمعی و عمومی در راستای تغییر الگوهای ساخت و توسعه شهری متناسب با نگاه زیباییشناسی و توجه به منابع طبیعی. که در چنین شرایطی وقتی نگاه عمومی حساس نباشد، طبیعی است که مسیلهای شهری به محل زبالههای شهری، محل عبور فاضلابهای شهری، پارکینگ خودروها یا محل نگهداری دام و طیور تبدیل میشود. این علتها در ساختارهای شهرنشینی و فقدانش در سیستم مدیریت شهری ما دیده میشوند. اگر فکری جدی مبتنی بر طرحریزی ساختارهای جدید در مدیریت شهری و تغییر بنیانهای فکری اداره شهرها در ایران نشود، شهرهای کشور در آیندهای نه چندان دور معضلات بس پیچیدهتری را تجربه خواهند کرد که تصورش از همین حالا تاسفبار است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد