جهان‌صنعت از حساسیت‌ها  در مورد ثبت مینیاتور به‌سبک بهزاد به‌نام افغانستان گزارش می‌دهد:

مناقشه بر سر ثبت جهانی میراث ناملموس

نادر نینوایی
کدخبر: 588008
ثبت جهانی «هنر مینیاتور به‌سبک بهزاد» به‌نام افغانستان در یونسکو واکنش‌های گسترده‌ای در جامعه فرهنگی ایران به همراه داشته است.
مناقشه بر سر ثبت جهانی میراث ناملموس

نادر نینوایی– ثبت جهانی «هنر مینیاتور به‌سبک بهزاد» به‌نام افغانستان در بیستمین‌‌نشست کمیته بین‌دولتی پاسداری از میراث‌فرهنگی ناملموس یونسکو موجی از واکنش‌ها، انتقادهای کارشناسانه و حساسیت‌های هویتی را درمیان جامعه فرهنگی ایران برانگیخت. در روزهایی که ثبت میراث ناملموس به یکی از چالش‌برانگیزترین عرصه‌های دیپلماسی فرهنگی میان کشورهای منطقه تبدیل شده این اتفاق بار دیگر بحث دیرینه مالکیت فرهنگی، اصالت و ریشه‌های مشترک تمدنی را به سطح رسانه‌ها و افکار عمومی کشانده است.

ایران سه‌سال پیش پرونده « نقاشی ایرانی» را به‌عنوان میراث مشترک میان چندکشور ثبت کرده بود اما اکنون بخشی از افکار عمومی کشور دربرابر ثبت شاخه‌ای مهم از همان سنت هنری باعنوانی که پیوندی عمیق با چهره‌ای ایرانی دارد خود را متضرر و نادیده‌گرفته‌شده می‌بیند. از نگاه برخی از دوستداران میراث‌فرهنگی ثبت سبک بهزاد بدون مشارکت ایران صحیح نیست درک این ماجرا اما تنها با رجوع به جزئیات پرونده، جایگاه یونسکو و پیچیدگی‌های فرهنگی منطقه امکان‌پذیر است.

 از مکتب بهزاد تا مناقشه مالکیت

مینیاتور ایرانی یکی از شاخص‌ترین هنرهای شکل‌گرفته در قلمرو فرهنگی ایران بزرگ بوده؛ قلمرویی که امروزه میان ایران، افغانستان، تاجیکستان و برخی مناطق آسیای میانه تقسیم شده است. در این میان نام کمال‌الدین بهزاد به‌‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های تاریخ نگارگری تمدن ایرانی جایگاهی بی‌بدیل دارد. بهزاد چه در آفرینش آثار و چه در بنیان‌گذاری سبکی که در هرات شکوفا شده نه‌تنها یک هنرمند بلکه پایه‌گذار تحولاتی بود که نگارگری حوزه تمدنی ایران را در دوره تیموری و سپس صفوی به اوج رساند.

باوجود این ریشه‌ها ثبت مینیاتور به سبک بهزاد تنها با نام افغانستان برای بسیاری از ایرانیان قابل پذیرش نبود. واکنش‌ها زمانی تشدید شدند که نقل‌قول‌ها و اظهارنظرهای پیشینِ مقام‌های میراث‌فرهنگی ایران بازنشر شد؛ ازجمله این سخن که «اگر افغانستان بخواهد مکتبی را تحت عنوان مکتب بهزاد/هرات ثبت کند باید رضایت ایران را بگیرد.» این اظهارات پیشاپیش انتظار اجتماعی ایجاد کرده بود که هرگونه ثبت مرتبط با بهزاد تنها با مشارکت ایران امکان‌پذیر خواهد بود. بنابراین اقدام افغانستان نوعی «عبور از توافق نانوشته» تلقی شد و حساسیت‌ها را دوچندان کرد.

منتقدان در ایران این اقدام را «مصادره هویت ایرانی» یا «برداشت یک‌طرفه از میراث مشترک» دانستند و آن را در ادامه روندی ارزیابی کردند که درسال‌های اخیر در پرونده‌هایی مانند مولوی، نظامی، نوروز، موسیقی مقامی یا غذاهای سنتی نیز مسبوق‌به‌سابقه بوده است. به بیان دیگر واکنش‌ها تنها مربوط به مکتب بهزاد نبوده بلکه در امتداد نگرانی عمیق‌تر درباره «کاهش سهم ایران از میراث‌فرهنگی جهانی» شکل گرفت.

 روایت یونسکو و مرزهای مبهم میراث مشترک تمدنی

اگرچه نارضایتی‌ها در ایران پررنگ است اما از نگاه متخصصان حوزه میراث ناملموس قواعد یونسکو ماهیتی متفاوت دارد. ساختار میراث ناملموس برخلاف میراث ملموس مثل بناها یا اشیای تاریخی بر «مالکیت جغرافیایی دقیق» استوار نیست. بسیاری از عناصر فرهنگی(از موسیقی و رقص گرفته تا فنون سنتی، آیین‌ها و هنرها) در پهنه‌های چندملیتی شکل گرفته و درطول زمان میان ملت‌ها انتقال یافتند. علیرضا ایزدی، مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی پیشتر در مصاحبه‌های خود به این نکته اشاره کرده بود که «در حوزه تمدنی ایران بزرگ نمی‌توان برای بسیاری از عناصر فرهنگی مالکیت مطلق تعریف کرد.» به گفته او، شباهت میان نقوش، سبک‌های موسیقایی یا سنت‌های هنری در ایران، افغانستان، تاجیکستان و آسیای میانه نه نشانه تقلید بلکه نتیجه یک تاریخ مشترک است. یونسکو نیز بر همین اصل عمل می‌کند و معتقد است که پرونده‌ها بر اساس «سنت زنده» ثبت می‌شوند و نه بر اساس اصالت تاریخی یا محل تولد هنرمند. این یعنی اگر کشوری بتواند نشان دهد که یک سنت هنری یا فرهنگی امروز نیز در سرزمینش زنده و فعال بوده حق ارائه پرونده را دارد حتی اگر شکل‌گیری آن برای نخستین‌بار در جغرافیای دیگری اتفاق افتاده باشد.

بر همین اساس افغانستان استناد کرده که مکتب هرات سال‌ها در این کشور جریان داشته و نسل‌هایی از هنرمندان فعال در حوزه مینیاتور هنوز در آنجا مشغول به کارند. بنابراین از نگاه یونسکو افغانستان صاحب حق برای ارائه این پرونده است مگراینکه یک‌عنصر فرهنگی پیشتر دقیقا با همان‌عنوان و محتوای مشابه توسط کشوری دیگر ثبت شده باشد. ایران نیز در سال۱۳۹۹ پرونده‌ای گسترده‌تر تحت عنوان «نقاشی‌ایرانی/نگارگری» ثبت کرده که سبک‌های مختلف را در بر می‌گیرد اما به‌طور اختصاصی به مکتب بهزاد یا مینیاتور هرات اشاره نکرده بود. همین فاصله میان عنوان پرونده‌ها امکان ثبت مستقل توسط افغانستان را فراهم کرده است.

ضرورت دیپلماسی فرهنگی و همکاری در جریان ثبت‌ها

در چنین شرایط پیچیده‌ای مقامات ایرانی بارها بر ضرورت گفت‌وگو و ثبت مشترک تاکید کردند. آنها می‌گویند که ایران نیز در برخی پرونده‌ها برای ثبت عناصر فرهنگی مشترک ناچار شده رضایت کشورهای دیگر را بگیرد. نمونه شاخص آن ثبت ساز رباب است؛ سازی که ریشه‌ای تاریخی در افغانستان دارد و ایران برای ثبت آن ناگزیر از مذاکره و اخذ رضایت کابل شد. در حوزه خوشنویسی نیز اگرچه نستعلیق به‌طور گسترده در ایران ریشه دارد اما خط ثلث نیازمند همراهی کشورهای عربی است و یونسکو نیز چنین مشارکتی را ضروری می‌داند. این تجربه‌ها نشان می‌دهد که حتی کشورهایی با پشتوانه تاریخی غنی نیز ناچارند در روند ثبت میراث ناملموس به گفت‌وگو و مشارکت تن بدهند.

از نگاه کارشناسان ثبت مشترک نه‌تنها از تنش‌های سیاسی کاسته بلکه سبب افزایش پیوندهای فرهنگی و ارتقای نقش هر کشور در معرفی میراث منطقه می‌شود. در بسیاری از پرونده‌ها کشورهای حوزه تمدنی ایران مانند تاجیکستان، آذربایجان، ترکیه و ازبکستان نیز چنین تجربه‌هایی را دنبال کردند.

با این حال ثبت اخیر افغانستان بدون مشارکت ایران موجب شده که بار دیگر نقدهایی مطرح شود.

 راه پیش‌رو؛ از مدیریت واکنش‌ها تا بازآفرینی نقش ایران در یونسکو

اکنون که مینیاتور به‌سبک بهزاد ثبت‌جهانی شده مساله اصلی برای ایران نه لغو این ثبت(که عملا امکان‌پذیر نیست) بلکه مدیریت تبعات فرهنگی، رسانه‌ای و دیپلماتیک آن است. ایران می‌تواند در درجه‌نخست درخواست پیوستن به پرونده افغانستان را ارائه کند. یونسکو چندین‌بار در پرونده‌های مختلف به کشورها اجازه داده تا درسال‌های بعد به پرونده‌های ثبت‌شده بپیوندند. ایران می‌تواند با ارائه اسناد و دلایل تاریخی و با مذاکره در دوره‌های بعدی نام خود را به این ثبت اضافه کند.

ازسوی دیگر تدوین پرونده‌های تکمیلی درباره سایر سبک‌های نگارگری نیز باید پیگیری شود. افزون‌براین‌موارد تقویت همکاری‌های منطقه‌ای نیز موضوعی است که نباید از آن غفلت کرد. اگرچه مناقشات رسانه‌ای ممکن است حساسیت‌ها را افزایش دهد اما درعمل همکاری فرهنگی با کشورهای منطقه تنها راه حفظ میراث مشترک است. برخی کارشناسان معتقدند ایران باید بیش از گذشته به طرح‌های چندملیتی فکر کند زیرا هرچه حضورش در پرونده‌ها گسترده‌تر باشد احتمال نادیده‌گرفته‌شدن کاهش می‌یابد. جامعه ایران انتظار دارد که میراث منسوب به چهره‌های ایرانی به‌طور جدی حفاظت شود اما همزمان باید واقعیت سازوکار یونسکو و ماهیت تمدنی میراث ناملموس را نیز شناخت. اطلاع‌رسانی شفاف می‌تواند از تبدیل این ماجرا به بحران هویتی جلوگیری کند. تجربه کشورهای منطقه ثابت کرده که هم‌پوشانی فرهنگی در حوزه تمدنی ایران بزرگ نه یک تهدید بلکه فرصتی برای هم‌افزایی است. تازمانی‌که پرونده‌های مشترکی چون نوروز یا نگارگری قبلا توانستند در سطح جهانی موفق شوند پرونده‌های بعدی نیز می‌توانند با مشارکت ایران و کشورهای همسایه شکل بگیرند.

حواشی ثبت نگارگری بهزاد و سوءبرداشت‌ها از کنوانسیون یونسکو

حجت الله مرادخانی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در ارتباط با حواشی ایجادشده پیرامون ثبت جهانی سبک نگارگری کمال‌الدین بهزاد توسط افغانستان در یونسکو گفت: لازم است تاکید کنم بخش زیادی از این انتقادات ناشی از نبود اشراف کافی و فقدان شفافیت درباره مفاد و ماهیت «کنوانسیون۲۰۰۳ پاسداری از میراث‌فرهنگی ناملموس» یونسکو است. در بیستمین‌اجلاس کمیته بین‌دولتی پاسداری از میراث‌فرهنگی ناملموس که امسال به میزبانی دهلی‌نو در کشور هند برگزار شده افغانستان پرونده‌ای که(اگر اشتباه نکنم) در سال۲۰۲۱ باعنوان «سبک کمال‌الدین بهزاد در نگارگری» ارائه کرده بود را در فهرست جهانی ثبت کرد. این موضوع واکنش‌های گسترده‌ای را در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی برانگیخت درحالی‌که بسیاری از منتقدان توجه ندارند «اصل پرونده نگارگری» پیشتر درسال۲۰۲۰ و در پانزدهمین‌اجلاس کمیته بین‌دولتی توسط ایران، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان به‌ثبت رسیده است. اکنون افغانستان تنها سبک نگارگری کمال‌الدین بهزاد را به‌‌عنوان یک‌عنصر فرهنگی مستقل به‌ثبت رسانده است.

وی افزود: باید تاکید کنم افغانستان نیز به‌‌عنوان یکی از کشورهای حوزه فرهنگی ایران این حق را داشته و دارد که چنین عنصری را ثبت کند. اینکه برخی دوستان گلایه کردند که چرا این ثبت به‌صورت مشترک انجام نشده، موضوعی است که باید از سوی وزارت میراث‌فرهنگی و دفتر ثبت معاونت میراث‌فرهنگی پاسخ داده شود. درباره اینکه چرا ایران برای ثبت مشترک پیگیری لازم را نداشته اما ثبت این سبک توسط افغانستان نه خلاف عرف جهانی است و نه مغایر مفاد کنوانسیون. افغانستان بخش مهمی از قلمرو فرهنگی ایران تاریخی بوده و این پیوند فرهنگی قابل انکار نیست. مساله مهم اینجاست که بخش عمده این انتقادات از ناآگاهی نسبت به ماهیت کنوانسیون۲۰۰۳ ناشی می‌شود. در این کنوانسیون ثبت میراث‌فرهنگی براساس حوزه فرهنگی انجام می‌شود و مرزهای سیاسی ملاک نیستند. منطق این کنوانسیون پاسداری از عناصر فرهنگی است و نه تعریف مالکیت، ملیت یا انحصار فرهنگی یک کشور. بر همین اساس بسیاری از پرونده‌ها به‌صورت عناصر مشترک فرهنگی ثبت شدند مانند نوروز که ۱۶‌کشور در آن مشارکت دارند یا نگارگری که چهارکشور اشتراکی آن را ثبت کردند. بنابراین فرهنگ مشترک در یونسکو مبناست و نه مرزهای سیاسی.

مرادخانی خاطر نشان کرد: نکته مهم دیگر که در متن رسمی کنوانسیون نیز آمده این است که حاملان میراث‌فرهنگی ناملموس جوامع، گروه‌ها و افراد هستند و نه دولت‌ها. آنها تنها نقش تسهیلگر در روند ثبت دارند. به‌همین‌دلیل ثبت یک‌عنصر فرهنگی در یونسکو به هیچ‌وجه به معنای مالکیت ملی یا فرهنگی انحصاری یک کشور نیست. هدف کنوانسیون۲۰۰۳ حفاظت از تنوع فرهنگی، تضمین انتقال آن به نسل‌های آینده، تقویت احترام به جوامع حامل میراث و افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت این عناصر است. این کنوانسیون برای ترویج همکاری بین‌المللی و گفت‌وگوی میان ملت‌ها ایجاد شده و نه برای ایجاد رقابت، جدل و «ازآنِ‌من‌سازی» فرهنگی میان کشورها. متاسفانه نادیده‌گرفتن این فلسفه عامل اصلی بروز واکنش‌های‌تند در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی طی روزهای اخیر بوده است. موضوع مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد نبود شفافیت درخصوص این موضوع است. وزارتخانه مرتبط باید در مواجهه با چنین موضوعاتی توضیحات شفاف ارائه دهد چراکه نبود شفافیت زمینه را برای برداشت‌های نادرست فراهم می‌کند و موجب می‌شود موضوعاتی که قابلیت تبدیل‌شدن به فرصت‌های فرهنگی دارند به‌سمت اختلاف‌افکنی و دوگانگی فرهنگی سوق پیدا کنند.

این پژوهشگر یادآور شد: امسال ایران توانست هنر آینه‌کاری را به‌‌عنوان یک‌عنصر فرهنگی ثبت کند اما در همین نشست۲۰۲۵ در دهلی تاجیکستان نیز «فرهنگ تهیه سوماناک» را ثبت کرده است؛ عنصری که از نظر مواد اولیه، شیوه تهیه و زمان برگزاری آئین شباهت کامل به سمنو در ایران دارد. این موضوع نباید تبدیل به حاشیه و هیاهو شود. ایران نیز می‌تواند سمنو را ثبت کند و هیچ محدودیتی وجود ندارد. اصل ماجرا وجود عناصر مشترک در ایران فرهنگی است و نباید از این اشتراکات برداشت خصمانه کرد. نکته پایانی و بسیار مهم این است که وزارت میراث‌فرهنگی باید به‌درستی اطلاع‌رسانی کند که هر کشور درهرسال تنها مجاز به ارائه تعداد محدودی پرونده به یونسکو است(معمولا یک‌یادو پرونده). وقتی این محدودیت‌ها برای مردم توضیح داده نمی‌شود افکار عمومی تصور می‌کند غفلت شده یا عنصری از دست رفته درحالی‌که چنین نگاهی واقع‌بینانه و مطابق با روندهای رسمی یونسکو نیست.

وی در پایان اظهار داشت: افغانستان، تاجیکستان و بسیاری از کشورهای عضو حوزه فرهنگی ایران با ایران میراث مشترک فراوانی دارند. این عناصر می‌توانند در سال‌های آینده به‌صورت مستقل یا مشترک به‌ثبت برسند و هیچ‌چیز از بین یا به غارت نرفته است. این ظرفیت‌ها فرصتی ارزشمند برای معرفی غنای فرهنگی و تمدنی ایران بزرگ به جهان است و نه عاملی برای تقابل یا حساسیت‌زایی.

 

وب گردی