14 - 04 - 2020
معاملهگر بدشانس یا خوششانس
فکر میکنید در معامله بدشانس هستید؟ ممکن است این پنج کار را اشتباه انجام میدهید. تقریبا همه معامله گران روزی با «چالشهای همهگیر معاملهگری» مواجه بودهاند. این چالشهای فراگیر حالتی است که در آن مرتبا سودها از دست میروند یا زیانها افزایش مییابند. به گزارش فراچارت، این دورههای زیان یا فعالیتهای بیثمر میتوانند در هر زمانی برای هر کسی رخ دهد. گاهی ممکن است به سبب تغییر جهت بازار این مشکل رخ دهد؛ گاهی نیز ممکن است به این علت باشد که معاملهگر استراتژیاش را تغییر داده است یا دیگر به پلن مشخصی پایبند نیست. فارغ از علت، معاملهگر میتواند پنج سوال از خود بپرسد تا مشکل را شناسایی و بررسی کند. بدینترتیب او میواند تغییرات را آغاز کند و امیدوارانه به روند سودآوری بازگردد. پرسشهای زیر باید تا حد ممکن صادقانه و کامل پاسخ داده شوند. هرکدام از آنها شرایط جاری بازار و استراتژی شخصی معاملهگر را بررسی میکند. معاملهگران باید بدانند که معاملات زیانده برای هر کسی رخ میدهد و حتی برای بهترین سیستمهای معاملهگری نیز ممکن است زنجیرهای از زیانها پیش آید. بنابراین، نباید با هر زیان، قوانین و استراتژیهای معاملاتی را بازبینی کرد. این پرسشها زمانی باید استفاده شوند که معاملهگر روی گردونه (دور) زیان افتاده است. این پرسشها باید معاملهگر را مدام در مسیر نگه دارد و کمک کند از آغاز در دام آن «چالشهای فراگیر» نیفتد. بر اساس روشهایم، آیا معامله من در جهت ایجاد سود حرکت میکند؟ بازارها پیوسته پایین و بالا میروند، از حالت بدون روند خارج شده، رونددار میشوند و دوباره به شرایط بیروند برمیگردند. بنابراین آنچه در شرایطی خاص به کار میآید، ممکن است در شرایط دیگر کاربردی نداشته باشد. طرح معاملاتی ممکن است بدون نقص اجرا شود، اما اگر در جای نامناسب به کار گرفته شود، به شکست منجر خواهد شد. بنابراین معاملهگران باید نقاط ورود، حد زیانها و حد سودها و استراتژیهای مدیریت سرمایهشان را با شرایط بازار تعیین کنند. در غیر این صورت باید تا وقوع شرایط مناسب، از باز کردن معامله اجتناب کنند یا استراتژیهای جایگزین برای چنین شرایطی ایجاد کنند. معاملهام در جهت روند است یا خلاف آن؟ بسیاری از معاملهگران استراتژیهایی را توسعه میدهند که بتوانند با آنها از روند کسب سود کنند. روندها در تایمفریمهای گوناگون شکل میگیرند و معاملهگر باید توجه کند که کدام روندها برای معامله مناسبترند. معامله در جهت روند، میتواند بر اساس دید معاملهگر متفاوت باشد: ممکن است روند کوتاهمدت به سمتی برود، اما روند بلندمدت در همان زمان خلاف آن جهت باشد. بنابراین تشخیص روند در تایمفریمهای مختلف و انتخاب یکی از آنها برای معامله، فاکتوری تعیینکننده در موفقیت معامله است. اگر با استفاده از استراتژی دنباله روی روند همچنان معاملات زیانده باشند، معاملهگر باید بررسی کند که آیا اصلا بازار روند دارد یا خیر. اگر بازار رونددار باشد، احتمالا نقطه ورود بسیار دیر تعیین شده است یا حد زیان بسیار نزدیک قیمت است. اگر استراتژی به نظر سودآور باشد، باید بررسی کرد که آیا قوانین استراتژی کاملا رعایت میشوند. ممکن است مشکل در استراتژی نباشد بلکه تریدر با نداشتن نظم باعث به و جود آمدن آن شده باشد .آیا من قواعدی برای ورود و خروج دارم و آیا کاملا آنها را رعایت میکنم؟ هنگامی «چالشهای همهگیر معاملهگری» رخ میدهد که تریدر طرح کاملی برای نحوه ورود به معاملات و خروج از آنها ندارد. آیا قوانین ورود و خروج با جزئیات نوشته شدهاند؟ جزئیات باید شامل نحوه و زمان ورود و خروج باشد. معاملهگران حتی باید کوچکترین تغییرات در طرح معاملاتی را بررسی کنند. برای مثال، آیا به محض صدور سیگنال، معامله باز کنند یا صبر کنند قیمت بسته شود، و برعکس. چنین تغییراتی میتواند پویایی استراتژی را تغییر دهد. همچنین معاملهگر باید از خود بپرسد: آیا قواعد خرید و فروش من آزموده شدهاند؟ و فرضهای پنهان این قواعد چیست؟ برای تست کارایی هر استراتژی میتوان از بررسی گذشته قیمت، معاملات مجازی یا حسابهای دمو استفاده کرد. آیا با همه سیگنالهای استراتژی معامله میکنم یا فقط تعداد خاصی را انتخاب میکنم؟ زمانی که سیستمی ایجاد میشود، به خصوص زمانی که بر اساس تست گذشته ایجاد شده، فرض میشود که تریدر همه سیگنالها را معامله خواهد کرد. اگر معاملهگران خاص بعضی سیگنالها را فیلتر میکنند، در معاملات واقعی نیز باید آنها را نادیده بگیرند. بنابراین معاملهگر باید از خود بپرسد ایا دقیقا منطبق بر استراتژی معامله میکنم یا تعداد معاملات را بسیار زیاد یا بسیار کم میکنم؛ اگر معاملات بیشتری باز میشود، باید بررسی کند که کدامیک بخشی از طرح معامله نبودهاند. نباید طرح معاملاتی را مقصر دانست. معامله گر باید تا زمانی که معاملات با سیستمی سودده به ثمر بنشینند، از این معاملات اضافه دست بردارد. اگر همه سیگنالها معامله نمیشوند، فرض سودآوری استراتژی میتواند به شدت مخدوش شود. معاملهگران باید بررسی کنند معاملاتی که از آنها صرفنظر کردهاند سودده بودهاند یا خیر. اگر چنین بوده، از این پس، همه سیگنالها را معامله کنند. آیا قواعد مدیریت سرمایه دارم و آنها را رعایت میکنم؟یکی از مهمترین نکات معاملهگری مدیریت سرمایه است. در هر معامله، ریسک معاملهگر باید به مقدار ناچیزی محدود شود، در حالت ایدهآل کمتر از یک درصد اصل سرمایه. بنابراین معاملهگر باید از خود بپرسد: اگر قواعد مدیریت سرمایه مناسب هستند، آیا من آنها را رعایت میکنم؟ ممکن است قواعد مناسب باشند، اما آیا در معاملات واقعی زیانها بیشتر از حد پذیرفته شده میشوند یا خیر. اسلپیج (در معنای لغوی به معنای سر خوردن است و به تغییر قیمت از زمان صدور فرمان معامله از سوی مشتری تا زمان اجرای آن توسط کارگزار گفته میشود)، و کارمزدها، میتوانند زیانها را بیش از حد پیشبینی شده کنند و یک استراتژی سودده را خراب کنند. البته اگر درست و حسابی به ریسک پرداخته نشده باشد. اگر زیانها پیوسته بسیار بیش از حد پیشبینی شده هستند، حجم معاملات را کاهش دهید، یا به کارگزاری مراجعه کنید که کارمزدش کمتر باشد یا به کلی در این بازار معامله نکنید زیرا ممکن است اسلپیج آن به قدری زیاد باشد که نتوان به درستی ریسک را کنترل کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد