16 - 02 - 2017
مردم بیتقصیرند
فاطمه بیکپور- از ۱۲ تا ۲۵ بهمن به مناسبت دهه فجر پس از یک سال آب به زایندهرود خشک در اصفهان بازگشت تا شور و شوق بیشتر زندگی نیز به این شهر بازگردد. وقتی متوجه میشوم فقط حدود۱۰ تا ۱۵ روز آب در این شهر جریان دارد، یکروزه خود را به اصفهان میرسانم تا در جشن آب و شکوه سرزندگی مردم شریک باشم و از وضعیت این روزهای زایندهرود و حال و هوای مردم گزارشی تهیه کنم. ساعت ۲ بعدازظهر روزی غیرتعطیل است که به زایندهرود میرسم. جمعیت لب به لب در پارکهای اطراف زایندهرود و روی سی و سه پل و تمام نیمکتهای اطراف رود نشستهاند. هوا سرد است. سوز خشکی در هواست. اما آفتابی و درخشان. کاکاییها بر فراز آب پرواز میکنند. به دنبال آب آمدهاند و در سرزندگی اصفهان شریک شوند. همیشه به دنبال آب میآیند. هر جا آب هست، کاکاییها هم آنجا هستند و به تماشا نشستن پرواز آنها از لابهلای دالانهای تو در توی آجری سی و سه پل، حسی آرامشبخش به توریستها میدهد. اگر کسی ناآگاهانه در چنین زمانی وارد این بخش از شهر شود و نداند دلیل حضور این تعداد از مردم به خاطر وجود آب است، حتما تعجب میکند چرا وسط روز کاری، مردم اینقدر به پیکنیک آمدهاند! حضور زن و مرد و پیر و جوان و کودک است که دور تا دور زایندهرود نشسته و در حال لذت بردن از تماشا و شنیدن صدای جریان شدید آب رودخانه هستند.
حال خریدنی مردم اصفهان پس از جریان چندروزه زایندهرود در سطح شهر
از شادی و خندههای کودکانهای که از روی موانع سنگی زیر سیوسهپل به چشم میآید تا برق شور زندگی در چشمان جوانانی که دست در دست یکدیگر طول زایندهرود را طی میکنند. همین طور که از کنار آب عبور و از زایندهرود عکاسی میکنم که به گفته باتجربهترها و افراد قدیمیتر، دهههای گذشته زایندهرود، بسیار پرآبتر از این بوده و خشکسالی و انتقال آب، حالا حجم آب را بسیار کم کرده است، حال و هوای شاد مردم را میبینم که از لحظه به لحظه باز بودن جریان آب در این حدود ۱۰، ۱۵روز نهایت استفاده را میبرند و در همه ساعتی از صبح زود تا نیمههای شب و هنگامه بامداد، اطراف زایندهرود روی پلهای مختلف حضور دارند. یکی از روزنامهنگاران ساکن اصفهان در گفتوگو با «جهان صنعت» در خصوص این جو ایجادشده توسط مردم میگوید: از روزی که آب زایندهرود در رودخانه خشک جاری شده، سرزندگی و نشاط دوباره به مردم بازگشته. مردم اصفهان واقعا بدون آب افسردهاند و روحی در شهر وجود ندارد. زایندهرود فقط زیبایی شهر و مسالهای لوکس نیست، نهتنها بحث مفید بودن برای میراث باستانی اصفهان شامل حال وجود زایندهرود میشود بلکه روح مردم است که با آن زنده میشود؛ مردمی که با لذت و شوق خاصی ساعتها کنار آب مینشینند برای تماشا و شنیدن صدای آب.
تماشای زایندهرود از پل خواجو جذابیت خاص خود را دارد
هوا که کمکم رو به تاریکی میرود، غروب فوقالعادهای سیوسه پل را در بر میگیرد. نارنجی و سرخی آسمان در تلاقی آبی زایندهرود، نقاشی زیبایی خلق میکند از طبیعت اصفهان. تابلویی آرام و گرم با نقش اصلی آب در وسط بوم. هوا تاریک میشود و سردتر اما جمعیت اطراف رود کم نمیشوند که هر ساعت که میگذرد، تعدادشان بیشتر میشود. شبهنگام وقت گردش و قدم زدن روی پل خواجو است. وقتی چراغهای داخل پل روشن میشوند، زیبایی زایندهرود دوچندان میشود. پل خواجو جذابیت بالاتری به نسبت سی و سه پل به خصوص هنگام شب دارد که به دلیل حضور خوانندگان محلی و بداههخوانهای اصفهانی لابهلای دالانهای پایین پل است. حنجرههای خوشصدای اصفهانیها، شب هنگام با آوازهای سنتی و مدرن متفاوت، از داخل پل، گوشهای مردم را نوازش میدهد. مردمی که روی سکوهای نشیمن پل خواجو نشستهاند و با حسی خوشایند به این نواها گوش فرا میدهند.
یکی دیگر از مواردی که با آمدن آب به زایندهرود در شهر قوت گرفته، میزان بالای خرید مردم و پر برکت شدن خوراکیفروشیها، رستورانها و کافههای اطراف زایندهرود است. صفوف بستنی یا نوبت گرفتن برای ورود به کافههای سنتی و شربت خانههای همیشه دوست داشتنی اصفهان. اینها روی خوشایند و سرزندگی بازگشته به مردم سرزمین اصفهان است اما نبود همیشگی زایندهرود، خشکسالی و مباحث اصفهانیها با اهالی چهارمحال و بختیاری، قصه مفصل دیگری دارد که خود یکی از عوامل نبود همیشگی جریان زایندهرود در اصفهان است.
اختلافاتی که درباره حوضه آبریز زایندهرود وجود دارد بر مبنای برخی اطلاعات نادرست شکل گرفته که جنبههای افراطی پیدا کرده است. به گفته اهالی این شهر، سران اقوام یا بزرگان هر دو استان هم در این بحث نقش دارند.
چهارمحالیها میگویند چرا محصولات پر آب در اصفهان کشت میشود
برای مثال، موضوعی که چهارمحال مطرح میکند در این زمینه است که چرا اصفهان در حوزه کشاورزی، محصولاتی کشت میکند که مصرف آب بالایی دارد. مثل برنج که در شهرستانهای لنجان و مبارکه، زیاد است. این در شرایطی است که وزارت جهاد کشاورزی تاکید کرده، تنها مناطقی که اجازه کشت برنج دارند، استانهای شمالی کشور هستند.
یکی از انتقادهای دیگر این است که آبی که از کوههای چهارمحال و بختیاری سر چشمه میگیرد، برای صنایعی همچون ذوب آهن، فولاد مبارکه، پالایشگاه و صنایع نظامی استفاده میشود.
به گفته شهروندان اینها انتقادات به جایی است اما در مقابل، مثلا کارخانه فولاد مبارکه و ذوبآهن هر روز اطلاعرسانی میکنند که میزان مصرف آب را چه میزان کم کردهاند.
انتقادات اصفهانیها به چهارمحالوبختیاری بر سر زایندهرود چیست
از آن سو، انتقاد اصفهانیها بر این مبناست که چرا قبل از اینکه آب وارد محدوده سد زایندهرود شود، (این سد در محدوده استان اصفهان قرار دارد)، برداشتهایی در ارتفاعات چهارمحال و بختیاری با استفاده از پمپ انجام میگیرد که حجم آن بسیار بالاست؟
به گفته یکی از روزنامهنگاران اصفهانی، یکی دیگر از موارد محل اختلاف دیگر این است که اصفهانیها معتقدند چهارمحال اجازه نمیدهد تونل بهشتآباد برای انتقال آب به اصفهان به نتیجه برسد؛ چون این تونل در محدوده استان چهارمحالوبختیاری قرار دارد اما مجری به ثمر رساندن تونل، آب منطقهای اصفهان است.
لازم به ذکر است این تونل قرار است سالانه ۲۵۰ میلیون متر مکعب آب صرفا برای مصرف شرب، به اصفهان منتقل کند. اما چهارمحالیها تصور میکنند که این آب قرار است به مصرف صنعت برسد.
از سویی دیگر در این میان اصفهان بر سر زایندهرود، چالشی با خوزستان دارد زیرا قرار است طرح انتقال آب ۲۵۰ میلیون مترمکعبی هم از کارون به اصفهان انجام شود که آن هم برای شرب است. خوزستانیها هم میگویند اجازه این کار را نمیدهند و با این کار کارون خشک میشود. امری که روز دوشنبه در اعتراضات اهالی خوزستان بر سر ریزگردها و وضعیت آب و هوایی، از سوی مردم تجمعکننده عنوان شد و اعلام کردند با انتقال آب کارون، این رودخانه خشک خواهد شد. این در صورتی است که هنوز این طرح اجرا نشده و از محل حوضه آبریز سمیرم و فریدونشهر (که زیرمجموعه حوضه آبریز اصفهان هستند) سالانه سه میلیارد مترمکعب آب به حوزه آبریز کارون و خوزستان منتقل میشود.
به گفته این روزنامهنگار؛ اصفهان، طومار تقسیم آب ۴۰۰ سالهای به نام طومار شیخ بهایی دارد. این طومار تا ۲۰ سال پیش نتیجه میداد، به آن معنا که در آن مشخص شده بود هر منطقه چقدر سهم آب دارد و سهم هر استان تخصیص پیدا میکرد و هیچ مشکلی هم وجود نداشت اما از حدود ۲۰ سال پیش، پس از اینکه بارگذاریهای زیادی روی حوضه آبریز زایندهرود انجام شد، (مثلا فولاد مبارکه ساخته شد، طرح انتقال آب اصفهان به یزد اجرا شد، طرح انتقال آب به فلات کاشان و قم اجرا شد و…) تعادل این طومار به هم خورد و حالا دیگر نمیشود این تعادل را ایجاد کرد. در این طومار همچنین حقابهای برای منطقه شرق اصفهان (شامل تالاب گاوخونی و مزارع شرق اصفهان) در نظر گرفته شده بود. این منطقه یکی از اصلیترین مناطق کشاورزی اصفهان بود که بسیار سرسبز و در حوزه کشاورزی فعال و آخرین منطقهای بود که آب زایندهرود به آن میرسید و از زمانی که زایندهرود خشک شد، طبیعتا آبی هم به آن منطقه نرسید و تالاب گاوخونی هم خشک شد و مزارع هم کشت نشدند. تعداد زیادی از کشاورزان شرق اصفهان همه زندگی خود را از دست دادند و مهاجرت کردند و زمینها هم بایر ماندند. در واقع به نوعی منطقه شرق اصفهان متروکه شد.بعد از این اتفاق، ریزگردهایی از تالاب گاوخونی بلند شد که به دلیل اینکه تالاب نمکی است، ریزگردهای سمی بودند. این ریزگردها تاثیر مستقیمی بر سلامتی مردم شرق اصفهان دارند، به طوری که از ۱۰ سال پیش تاکنون میزان ابتلا به سرطان در مردم منطقه شرق اصفهان ۱۵ برابر بیشتر شده است! بر همین اساس بسیاری معتقدند این ریزگردها به حدی خطرناک و گستردهاند که میتوانند تا تهران هم پیش بروند.
با این اوصاف وضعیت چالش و جنجال بر سر زایندهرود تبدیل به معضل پیچیدهای شده است که به هر طریقی مردم سه استان را درگیر خود کرده که مستقیما با سلامتی و جان آنها سر و کار دارد و شاید پیش از آنکه دود این مباحث به چشم یکی از طرفین برود، بهتر باشد از سوی دولت راهکاری مناسب و بلندمدت برای حل آن در نظر گرفته شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد