29 - 06 - 2021
مذاکره در سایه بیاعتمادی
آرزو فرشید – خبرهایی که از مذاکرات میآید اصلا خوب به نظر نمیرسد. یک روز آمریکاییها تهدید به خروج از مذاکره و تغییر موضع میکنند، یک روز دیگر نیز در تهران از عدم همکاری با آژانس سخن گفته میشود. البته سخنگوی وزارت خارجه کشورمان همین دیروز تاکید کرد که هنوز تصمیمی درباره پاک شدن اطلاعات دوربینهای آژانس اتخاذ نشده است. او همچنین گفت که «در بحث مذاکرات وین در جایی هستیم که باید تمامی طرفین تصمیمات خود را اتخاذ کنند» و «ما از نظر خودمان تصمیماتی که باید میگرفتیم را گرفتهایم.»سوال اینجاست که این رویکرد ایران و رویه طرف مقابل ما را به کجا خواهد برد؟ خاصه در شرایطی که دولت روحانی به عنوان دولت پدیدآورنده برجام و متمایل به احیای آن رو به پایان است؟حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بینالمللی خیلی هم بدبین نیست اما در گفتوگو با «جهانصنعت» از جو بیاعتمادی که بین طرفین مذاکرات وجود دارد، میگوید.
– آنچه این روزها از طرف ایرانی و آمریکایی میشنویم، نشانههایی از به بنبست رسیدن مذاکرات است؟ یا تحلیل دیگری دارید؟
واقعیت این است که توافق عملا در کلیات به دست آمده اما بحث بر سر این است که ایران میخواهد از آمریکا تضمین بگیرد که به وضعیت قبلی که ترامپ ایجاد کرده بود، برنگردد. طرف آمریکایی هم میگوید که طبق قانون اساسی رییسجمهور چنین اختیاری ندارد که رییسجمهور بعدی را ملزم کند. همانطور که میدانید قدرت رییسجمهور آمریکا این است که مصوبه کنگره را نیز به حالت تعلیق درآورد. این همان مشکلی است که معلوم نیست چطور باید برای آن راهحل پیدا کرد.
– فکر میکنید چنین راهکاری پیدا شود که آمریکا هم همه تحریمهای مورد نظر ایران را بردارد و هم تضمین بدهد و راستیآزمایی هم بشود؟
به هرحال باید ترتیبات اجرایی برای این مساله پیدا شود تا بتوانیم به توافق برسیم. یکی دیگر از مسائل موجود نیز این است که طرف ایرانی بعد از مصوبه مجلس، اقداماتی انجام داده که موجب افزایش قابل ملاحظه توان هستهای شده است و باید دید که در این شرایط بازگشت به برجام چطور ممکن است. به عبارتی یک جو بیاعتمادی در هر دو طرف وجود دارد و برای توافق لازم است که دو طرف از برخی خواستههای خود بگذرند. منتها اکنون هیچکدام آمادگی این کار را ندارند؛ در ایران به خاطر انتقال دولت و در آمریکا نیز به این خاطر که نمیدانند چه سیاستهایی در پیش گرفته خواهد شد.به خصوص که اکنون هم آمریکا رسما نگفته که ما از سیاست فشار حداکثری صرف نظر کردهایم. به نظر من حتی هنوز متقاعد نشدهاند که تحریم و فشار حداکثری فایده ندارد و به آن سختگیریها ادامه میدهند.
– اما بسیاری از مسوولان و تحلیلگران ایرانی به خصوص از طیف اصولگرا مدام تاکید میکنند که آمریکا فهمیده که فشار حداکثری جواب نمیدهد.
این حرفها را میزنند اما وقتی که میبینیم در سیاست خود تجدیدنظر نمیکنند، معلوم است که واقعا هنوز به اثرگذاری این سیاستها امیدوارند و ادامه میدهند.
– ادامه این رویه به کجا خواهد رسید؟ سرسختی ایران بر مواضع خود در مقابل اصرار آنان به فشار حداکثری موجب بنبست در مذاکرات خواهد شد؟ به خصوص که اکنون درباره خروج از مذاکرات نیز حرفهایی میزنند.
واقعیت این است که طرف ایرانی در موقعیتی قرار دارد که نمیتواند مقاومت نکند، یک وضعیتی برای ایران ایجاد کردهاند که اگر مقاومت نکند، باید تسلیم شود. اگر برجام به نتیجه رسید به این خاطر بود که آمریکا از برخی خواستههای خود گذشت. آنها تاکید داشتند که تاسیسات هستهای ایران تخریب شود اما بعدها از این سیاست عدول کردند. ایران هم در مقابل آن چهار مسیری که میگفتند باید بسته شود، را بست چون اساسا نمیخواست بمب درست کند. الان اما وضعیتی ایجاد شده که ایران اگر مقاومت نکند باید تسلیم شود و آنها میگویند که این تازه مقدمه کار است و باید درباره بحث موشکی و سیاستهای منطقهای و… هم صحبت کنید!
– نتیجه این رویکرد مقاومتی چه خواهد بود. همانطور که اشاره کردید فشار حداکثری ادامه خواهد داشت و این درحالی است که همین حالا هم فشار اقتصادی و معیشتی بسیاری که عمدتا ناشی از تحریم است، به مردم تحمیل و در پی آن موجی از نارضایتی اجتماعی ایجاد شده است. دولت آقای رییسی قادر است با ادامه این رویکرد مقاومتی، کشور را در چنین شرایطی مدیریت کند؟
بحث این است که ما از یک طرف میگوییم مقاومت و از طرف دیگر میبینیم که مردم تحت فشار هستند. در واقع فشار ناشی از تحریم را مردم تحمل میکنند. به نظر من مسوولان ما- به طور کلی و نه فقط دولت چون این موضوع صرفا مربوط به دولت نیست- باید فشاری که روی مردم است را حس کنند، نه اینکه فقط مطرح کنند. یک وقتی است که من موضوعی را فقط مطرح میکنم و یک وقتی هم خودم خرید میروم و میدانم شرمنده زن و بچه شدن چیست، اینها با هم فرق دارد.
– یعنی مشکل این است که فشار اقتصادی و معیشتی به مردم را درک نمیکنند؟ اگر درک کنند، موضع مقاومتی ما تغییر خواهد کرد؟
ما در بنبست نیستیم. به نظر من راهحل وجود دارد اما به همت عالی نیاز دارد. مشکل این است که میخواهند همه تقصیر را گردن دولت بیندازند. حالا که دولت تغییر کرده، راحتتر میتوان گفت که انداختن تقصیرها گردن دولت فایدهای ندارد. همه باید این مسوولیت را احساس کنیم و به این فکر باشیم که با اقداماتی تحریم را بیاثر یا حداقل کماثر کنیم.
– این راهحلی که میفرمایید، دقیقا چیست؟
اول از همه باید دید که چرا تحریم اثر دارد؟ چون بر تولید اثر گذاشته است. تولید را چطور افزایش دهیم؟ یکی از راهها این است که نظام بانکداری ما به جای بنگاهداری و سرمایهگذاری در بخشهای ارز و مسکن و… در بخش تولید سرمایهگذاری کند. اگر بانکهای ما اصلاحات واقعی داشته باشند، تا حد زیادی از مشکلات کاسته میشود.
– اما این راهحلها زمانبرتر از آن است که مشکلات امروز مردم را حل کرده و رضایتمندی ایجاد کند.
نه، اگر همین فردا هم شروع کنند و به تولیدکنندگان واقعی وام دهند، میتوان اقدامات خوبی انجام داد. شما نگاه کنید که در کشورهای توسعهیافته چطور مسکن را از کالای تجاری خارج کردند. در آلمان کسی نمیتواند زمین و مسکن را به عنوان کالای سرمایهای بخرد چون شهرداری نرخ را تعیین میکند. یا کسی نمیتواند، تغییر کاربری در زمینها ایجاد کند. اگر به اصلاحات نظام بانکداری توجه ویژهتری داشته باشیم، تولید افزوده شده و در کوتاهمدت هم میتوانیم به نتیجه برسیم. منتها به یک اراده جمعی نیاز است و متاسفانه برخی نمیخواهند و به دنبال منافع خودشان هستند که در شرایط موجود تامین میشود.
– فرض کنیم که مشکل تولید به همین راحتی حل شد، صادرات و واردات را چه کنیم؟
برای اینکه صادرات و واردات را نیز درست کنیم باید تولید رونق بگیرد. البته که لازم است روابط مالی ما با نظام بینالمللی نیز درست شود و برای این کار باید FATF را تصویب کرد. برای تصویب FATF هم باید لوایح پالرمو و CFTرا پذیرفت. همه اینها مثل زنجیر به هم وصل هستند.
– پس رسیدیم به اینجا که خروج از این سیاست مقاومتی فعلی نیاز است؟!
یک برداشت از مقاومت این است که ما بنشینیم و هر چه فشار آوردند از جای خودمان تکان نخوریم. یک برداشت دیگر اما این است که همزمان با ایستادگی بر موضع خودمان تحرک داشته باشیم. خلاقیت و نوآوری به خرج دهیم. اگر در اقتصاد خلاقیت داشته باشیم ارزشافزوده بیشتر و جهش اقتصادی خواهیم داشت. مثلا اگر ماکروسافت کامپیوترهای خانگی را نساخته بود، امروز اینترنت با یک موبایل در دسترس ما بود؟ اینها همه در نتیجه جهش است و جهش نیز ناشی از خلاقیت و ابتکار است.در ایران نیز به نظر من با خلاقیت میتوان مقاومت را گسترش داد. مقاومت قطعا به معنی صبور بودن و دست به آسمان بلند کردن و در عین حال هیچ کاری نکردن نیست. این اتفاقا تن به ظلم دادن است. باید خلاقانه عمل کرد و تولید را افزایش داد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد