17 - 05 - 2017
مدیریت موثر ریسکپذیری در ثبات بانکی
دکتر امیر محمدزاده – حمیدرضا چراغپور ابداعات مالی، نقش مهمی در دهه اخیر دارد زیرا کاربرد آنها برای انتقال ریسک و مدیریت آن در میان سایر اهداف در این دوره افزایش مییابد. درهرصورت آشفتگی ۲۰۰۹-۲۰۰۷ درک محدود استفاده از این ابداعات را در سیستم مالی، فقدان اطلاعات اعتباری در مورد کاربرد آن و اثر آنها بر پایداری مالی را مشخص کرد. بنابراین توجه اصلی تحقیق کنونی، درک و جمعآوری اطلاعات در این ابداعات برای شکل دادن به قوانین است تا پایداری مالی سیستم بانکداری ارتقا یابد. مکانیسمهای مختلفی است که ابداعات مالی ممکن است بر سیستم پایداری مالی اثرگذارد. به عبارتی ابداعات مالی برای افزایش پایداری بانکهاست زیرا ابداعات ریسکی را در بانکها افزایش و شواهد تجربی در این خصوص ارائه میدهند. به علاوه، انتقال ریسک از طرحهای بانکها ممکن است انگیزه را برای کنترل وامگیرندهها کاهش دهد و وامهای ریسکی به آنها دهد. به عبارتی بعضی محققان اشاره کردند که نوآوری مالی ثبات مالی را ارتقا میدهد زیرا ریسک را به روشی بهتر منتقل میکند. استفاده از ابداعات برای این گوناگونی ممکن است بانکها را به ارزیابی ریسک اعتباری به طرزی صحیحتر سوق دهد. به علاوه مدیریت ریسک با استفاده از این ابداعات موجب میشود تا بنیادهای مالی شرایط سرمایهگذاری و مالی را از هر گونه آسیبی مبرا کند. ابداعات ممکن است ریسکها را در سیستم مالی مؤثرتر کند. در فرآیند انتقال ریسک،ثبات ممکن است در نتیجه نقدینگی بیشتر در سیستم، افزایش یابد.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
صنعت بانکداری با تسری روندهای جهانیسازی، رشد چشمگیر فناوری اطلاعات و نیز بروز تغییرات سریع در اقتصاد جهان آغاز شده است. بنابراین نوآوری و ابداعات مالی نقش بسیار مهمی در افزایش سرمایهگذاری در بانکها توسط سرمایهگذاران و ذینفعان میتواند داشته باشد. این فرآیند میتواند در مکانیسمهای مختلف و نحوه چگونگی افزایش سرمایه در سیستم بانکی و نیز پایداری آن تاثیر داشته باشد. بنابراین یکی از عوامل اثرگذار در افزایش سرمایه بانکها ریسک موثر است سرمایهگذاران میکوشند منابع مالی خود را در جایی سرمایهگذاری کنند که بیشترین بازده و کمترین ریسک را داشته باشد. شواهد تجربی نشان میدهد که انتقال ریسک از طرحهای بانکها ممکن است انگیزهها را برای کنترل وامگیرندگان و ذینفعان کاهش دهد و وامهای ریسکی به آنها دهد. بنابراین اثرات ریسک موثر باعث ثبات سیستم بانکی میشود. این مدیریت که ناشی از نوآوریهای سیستم مالی اثربخش و کارا حاصل شود، موجب فرآیند ریسک پایدار و در نتیجه نقدینگی بیشتر در سیستم بانکی میشود.
انواع ریسکهای بانکی
صنعت بانکداری با توجه به تعداد و تنوع عملیات بانکی و ماهیت متفاوت آنها، محدودیت سرمایه بانک و میزان آن، حفظ وضعیت منابع و منافع سپردهگذاران و نوع وظیفه بانکها که آنها را متمایز از واحدهای دیگر اقتصادی کرده و تعداد گیرندگان تسهیلات اعتباری و تفاوت وضعیت مالی هر یک از آنان، سر و کار داشتن گروه زیادی از کارکنان بانک با منابع مالی، ثبت زیاد عملیات نقل و انتقالات زیاد پول داخلی و خارجی و انواع خدمات بانکی همگی نشاندهنده تفاوت ماهیت ریسکها در بانک با سایر موسسات مالی است که پذیرش مدیریت ریسک را در بانک حساستر و پیچیدهتر و مشکلتر از سایر مراکز میکند. بنابراین همانطور که بیان شد بانکها با توجه به نوع فعالیتهای خود در معرض وسیعی از انواع ریسکها قرار دارند حال با توجه به مطالب فوق میتوان ریسکهای بانکی را در قالب گروههای اصلی ریسکهای اعتباری، مالی، عملیاتی، تجاری و وقایع تقسیمبندی کرد.
ثبات بانکی
از شاخصهای مهم در بخش بانکداری عامل ثبات بانکی است که به میزان پایداری نظام بانکداری در مقابل متغیرهای اقتصاد کلان (مانند تورم و تولید ناخالص ملی) عاملهای توسعه اقتصادی و تمرکز بخش بانکداری اطلاق میشود. ثبات مالی مانند سلامت معمولا با ضد آن تعریف میشود. بحران مالی به یک تغییر ناگهانی در همه یا اکثر شاخصهای مالی شامل نرخهای بهره کوتاهمدت و قیمت داراییها (اوراق بهادار، سهام، مستغلات و زمین) و ورشکستگی و سقوط موسسات مالی گفته میشود، در حالی که رونق یا حباب برحسب هجوم پول به سوی داراییهای حقیقی یا مالی شناسایی میشود که بر انتظار استمرار در افزایش قیمت داراییها مبتنی است. ثبات مالی در یک نظام مالی زمانی اتفاق میافتد که سه شرط زیر حاصل شوند:
۱) توانایی تخصیص منابع اقتصادی به شکل کارا و نیز قدرت ایجاد فرآیندهای اقتصادی دیگر (رشد اقتصادی، رفاه عمومی و تراکم دارایی) وجود داشته باشد.
۲) مدیریت مناسبی در زمینه تخمین قیمتگذاری، تخصیص و مدیریت مخاطرات مالی صورت گیرد.
۳) توانایی اجرای موارد بیان شده حتی در شرایط بروز بحران خارجی وجود داشته باشد.
متغیرهای ذیل روابط بین ثبات بانکی و مدیریت ریسکپذیری را نشان میدهد:
۱- نسبت نقدینگی
۲- نسبت بدهی
۳- بازده کل داراییها
۴- ریسک پذیری
نتایج حاصل از آزمون فرضیهها
۱- ریسک بر ثبات بانکی(CI/TA) تاثیرگذار است.
بررسی متغیر ریسکپذیری(CD) بر ثبات بانکی(CI/TA) نشان میدهد مقدار ضریب برابر ۰۰۲/۰ به دست آمده و مقدار آماره احتمال این متغیر برابر با ۱۳/۰ است که از سطح خطای ۰۵/۰ کوچکتر بوده و این نشاندهنده این است که بین متغیر مدیریت ریسک موثر و ثبات بانکی(CI/TA) به عنوان متغیر وابسته در سطح اطمینان ۹۵ درصد رابطه معناداری وجود ندارد و فرضیه اول رد میشود.
۲- نسبت نقدینگی(Liq/TA) بر ثبات بانکی (CI/TA) تاثیرگذار است.
بررسی متغیر نسبت نقدینگی(Liq/TA) برثبات بانکی(CI/TA) نشان میدهد مقدار ضریب برابر ۵۸/۱-به دست آمده و مقدار آماره احتمال این متغیر برابر با ۶۲/۶۴- است که از سطح خطای ۰۵/۰ کوچکتر بوده و این نشاندهنده این است که بین متغیر نسبت نقدینگی (Liq/TA) و ثبات بانکی(CI/TA) به عنوان متغیر وابسته درسطح اطمینان ۹۵ درصد رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه تایید میشود.
۳- نسبت بدهی(Deb/TA) برثبات بانکی (CI/TA) تاثیرگذار است.
بررسی متغیر نسبت بدهی(Deb/TA) برثبات بانکی(CI/TA) نشان میدهد مقدار ضریب برابر ۵۹/۱-به دست آمده و مقدار آماره احتمال این متغیر برابر با ۹۷/۶۵- است که از سطح خطای۰۵/۰ کوچکترب وده و این نشاندهنده این است که بین متغیر نسبت بدهی(Deb/TA) و ثبات بانکی(CI/TA) به عنوان متغیر وابسته در سطح اطمینان۹۵ درصد رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه تایید میشود.
۴- بازده کل دارایی(ROA) برثبات بانکی(CI/TA)تأثیرگذاراست.
بررسی متغیر بازده کل دارایی( ROA) بر ثبات بانکی(CI/TA) نشان میدهد مقدار ضریب برابر ۱۶/۰ به دست آمده و مقدار آماره احتمال این متغیر برابر با ۰۴۲/۰ است که از سطح خطای ۰۵/۰ بزرگتر بوده و این نشاندهنده این است که بین متغیر بازده کل دارایی(ROA) و ثبات بانکی(CI/TA) به عنوان متغیر مستقل رابطه معناداری وجود ندارد و فرضیه چهارم رد میشود.
پیشنهادهای تحقیق
۱- در فرضیه اول عنوان شد بین نسبت نقدینگی و ثبات بانکی در بانکهای بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنیدار و مثبتی وجود دارد. با توجه به تایید فرضیه نتایج نشان میدهد نسبت نقدینگی بیشتر منجر به ثبات بانکی قویتر میشود. این نسبت در پایداری وثبات بانکداری اثربخش است، اگر همراه با مدیریت ریسک انجام شود. لذا پیشنهاد میشود بانکهای بورس اوراق بهادار دراین خصوص تمرکز لازم را روی این نوع متغیر داشته باشند.
۲- در فرضیه دوم عنوان شد که بین نسبت بدهی و ثبات بانکی در بانکهای بورس اوراق بهادار تهران براساس نتایج به دست آمده یک رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. این یعنی اینکه هر چه نسبت بدهی بانکی کمتر باشد، منجر به ثبات بیشتر بانکی و باعث میشود که مدیریت موثر ریسک بهتر انجام شود و قدرت وتوان بانک افزایش یابد.
این امر باعث میشود سرمایهگذاران با اعتماد بیشتر سرمایهگذاری کنند و مدیریت ریسکپذیری در جهت اهداف سیستم بانکی انجام شود. بنابراین پیشنهاد میشود نسبت متغیر بدهی در بانکهای بورس اوراق بهادار در حداقل ممکن باشد.
۳- در فرضیه سوم عنوان شد که بین نسبت بازده کل داراییها و ثبات بانکی در بانکهای بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود ندارد. بنابراین با تغییرات در نسبت کل داراییها، این امر منجر به پایداری و ثبات بیشتر در سیستم بانکی در این سطح نمیشود.
بنابراین پیشنهاد میشود که بانکها تمرکز خود را نسبت به خرید و افزایش داراییهای خود در این سطح اقدامی از دست ندهند. البته با ارزش داراییهای خود جهت سرمایهگذاری، سرمایهگذاران بیشتر مورد اعتماد قرار خواهد گرفت بنابراین بیاثر نخواهد بود. اما این تاثیر مستقیم نیست، بنابراین پیشنهاد میشود تمرکز خود را مدیریت در این جهت قرار ندهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد