19 - 09 - 2021
محله الهیه
متن پیشرو گزیدهای است از کتاب « در جستوجوی شمیران»
به روایت احمد مسجدجامعی- وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی- که به معرفی محلات منطقه شمیران تهران میپردازد. بخشهای دیگری از این کتاب در شمارههای آینده به چاپ میرسد.
محله الهیه
از مهمترین اتفاقاتی که به باغ سفارت روسیه در زرگنده مربوط میشود، پناهندهشدن محمدعلی شاه (۱۳۲۷- ۱۳۲۴ق) بعد از ورود فاتحان به تهران است. او به کمک روسها از کشور خارج شد. خودش از اینجا مستقیما به خارج از کشور رفت و پسرش احمدشاه (۱۳۴۴- ۱۳۲۷ق) را هم از همینجا به سلطنتآباد بردند و او را به جای پدر به تخت سلطنت نشاندند. زرگنده در آن زمان شاهد رفتوآمد رجال و سران مهم مملکتی به این روستا بود. از جمله افراد معروف، سردار اسعد بختیاری (۱۳۱۳- ۱۲۵۸ ش) از فاتحان تهران در دوره استبداد صغیر را میتوان نام برد. از دیگر کسانی که در این ایام به سفارت روس در زرگنده پناه بردند، میتوان به سیدابوالقاسم امامجمعه (۱۳۲۶- ۱۲۴۸ش) اشاره کرد.
از جمله رویدادهای فرهنگی مهم که در ناحیه الهیه پیش آمد تشکیل حلقه مجله ارغنون در ۱۳۷۳ بود که از مهمترین مجلهها در حوزه غربشناسی در فرهنگ ایرانی بود. داستان مجله ارغنون به مدتی قبل از انتشار رسمی آن برمیگردد، زمانی که دفتر ادبیات داستانی در حوزه مطالعات فرهنگی در وزارت ارشاد شکل گرفت تا همراه با تجربه ارزشمند کتابهای برگزیده سال، کمکی باشد برای شناخت، نقد و ترجمه ادبیات جهان. در کنار این رویکرد ضرورت بحث نظری درباره نقد ادبی، شعر، رمان، فیلم، داستانهای عامهپسند و مسائل و مبانی مدرنیسم و پستمدرنیسم خود را نشان داد و در آن شخصیتهای مهم فرهنگی کشور که در این حوزه صاحبنظر بودند به همکاری فراخوانده شدند. کسانی مانند کامران فانی، عزتالله فولادوند، رضا داوریاردکانی، رضا سیدحسینی، ابوالحسن نجفی، اسماعیل سعادت، احمد سمیعیگیلانی، عبدالله کوثری، علیمحمد حقشناس، عبدالله توکل و دیگرانی از همکاران اداری که خود جزو زبدگان ادبیات و فرهنگ هستند، کموبیش در این بحثها حضور مییافتند. ادامه این بحثها در حوزه ادبیات محدود نماند و در مباحث فلسفی و عناوینی از قبیل فرهنگ، تکنولوژی، اخلاق، رمانتیسم، الهیات، عقلانیت، روانکاوی، زندگی روزمره و جامعهشناسی هم ادامه یافت و حول شخصیتهای اثرگذار در تفکر غربی مانند فروید، نیچه، هایدگر، مارکس، هابرماس، گادامر و… بسط پیدا کرد. بحثهایی که همگی آنها نگاهی به شیوه تفکر جدید غربی داشت و از این لحاظ میتوان آن را نوعی غربشناسی خواند. این مباحث جزو نخستین قدمها در پرداخت جدی به چنین موضوعاتی به ویژه در فضای پس از جنگ ایران و عراق بود که به دور از مباحث رومزه سیاسی و هیجانات ژورنالیستی به این مسائل میپرداخت. در آن سالها دو دیدگاه عمده رایج بود؛ گروهی از سر شیفتگی به غرب وارد این مباحث میشدند و گروه دیگر غربستیزانی بودند که دونکیشوتوار با همه مظاهر آن جدال میکردند وجه مشترک هر دو جریان اصلا عدمشناخت از موضوعی بود که بر سر آن نزاع داشتند. از اینرو طرح مطالبی در شناخت جدی، عمیق و دست اول از تفکر جدید غربی ضرورت داشت. نشریه ارغنون برای پاسخگویی به چنین نیازی تاسیس شد.
به همین دلیل بنای کار خود را بر ترجمه درست و دقیق متون مهم حوزه نظری غرب قرار داد. بدینشکل که بعد از تعیین موضوع و محور ویژه هر شماره، فهرستی از مقالات را آماده میکرد و برای ترجمه به زبان فارسی در اختیار مترجمان صاحبنظر قرار میداد و پس از بازخوانی و ویرایش دقیق به چاپ میسپرد. عمده این موضوعات و مقالات در آن دوره در زبان فارسی نو بود یا آنکه از زاویهای نو به این عناوین پرداخته میشد. گمان میکنم بعضی از آنها برای خواننده فرهیخته ایرانی هنوز هم نو و بدیع است. انتشار ارغنون به آسانی صورت نمیگرفت و پیوسته گرفتار مشکلاتی از درون و بیرون تشکیلات اداری بود. دلیل آن وضعیت را میتوان در این نکته جست که انتشار این مجله قائم به مدیران آن روزگار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ با آمدنم در حوزه مدیریت پا گرفت، با جابهجا شدنم از معاونت فرهنگی مدتی متوقف ماند و با بازگشت مجددم دوباره راه خود را ادامه داد و پس از رفتن دگربارهام آنها برای همیشه به محاق تعطیلی افتاد. جالب آنکه آخرین شماره نشریه درباره «مرگ» بود. هرچند که نیاز جامعه فرهنگی و دانشگاهی چنان بود که در برابر چاپهای مجدد آن به ویژه پس از عرضه در فضای غیررسمی امکان مقاومت نبود و با شکل جدید و حذف برخی نامهای مسوولان تجدید چاپ شد و همچنان با استقبال گسترده مخاطبان و علاقهمندان به ویژه در فضای آموزش و پژوهش در رشتههای ادبیات، فلسفه و هنر روبهرو است. معلوم است که انتشار این نشریه مدیون ذوق و شوق، صبر و حوصله و دقتنظر بسیار استادان و صاحبنظرانی بود که با نشریه صمیمانه همکاری میکردند و کمترین بهره مالی و مادی را از آن میبردند؛ بزرگوارانی همچون مراد فرهادپور، یوسف اباذری، ضیاء موحد، شاپور اعتماد، حسین پاینده، محمد صنعتی، منوچهر بدیعی، سیدعلی مرتضویان و دیگرانی که نام هر یک از آنها زینتی برای نشریه است. بین آن همکاران برخی به رحمت خدا رفتهاند، مثل استاد رضا سیدحسینی که پیش از مرگ داغ فرزند جوان و دانشمندش بابک را که همکار مجله نیز بود دید، استاد یوسف علیآبادی که در ویژهنامه فلسفه تحلیلی، آثاری ارزشمند ارائه داد، دکتر سهراب علوینیا و دکتر هاله لاجوردی که از دیگر مترجمان همکار مجله بودند.
محله الهیه از محلات اعیاننشین تهران است و از دهه ۷۰ برجهای مسکونی زیادی در آن ساخته شده. برجهای الهیه بین تهرانیها معروف است و از آنجا که روی تپه الهیه ساخته شدهاند، از برجهای دیگر بلندترند و بهتر دیده میشوند. از خیابانهای مهم این محله خیابان شهید فیاضی است که بین تهرانیها به نام خیابان فرشته شناخته میشود. مسجد فرشته، تنها مسجد این محله، در ابتدای این خیابان واقع شده است. فعالیتهای این مسجد به گونهای است که آن را فراتر از یک مکان عبادی صرف، در ردیف موسسههای فرهنگی- اجتماعی تاثیرگذار در محدوده منطقه یک شمیران قرار داده است. این مسجد در سال ۱۳۴۰، در زمینی به مساحت ۷۰۰ مترمربع با تلاش آیتالله سیداحمد خوانساری و شماری افراد خیر در سه طبقه بنا نهاده شد. گفته میشود نقشه مسجد را استاد حسین لرزاده معمار معروف ایرانی، ترسیم و مهندس فرزانه آن را اجرا کرده است.
نخستین امام جماعت این مسجد آیتالله سیدمرتضی جزایری بود و پس از او آیتالله موسوی همدانی این مسوولیت را برعهده داشت. از ۱۳۷۰ نیز آیتالله سیدهاشم رسولی محلاتی مسوولیت امامت این مسجد را عهدهدار شد. ایشان مورخ، محقق و مترجم قرآن نیز بودند و گاهی که برای نماز جماعت به این مسجد میرفتم جلدی از قرآن ترجمه خودشان را به من هدیه میدادند.
از دهه ۵۰ هر سال در روز عید غدیر مراسمی باشکوه در این مسجد برپا میشد و بسیاری از بزرگان در آن شرکت میکردند، بعدها این مجلس به منزل مهندس مرتضی امیرارجمند در اقدسیه منتقل شد. قاسم رفعتی، از خوانندگان معروف آن زمان در رادیو و برنامه گلها باصدایی رسا و گیرا اشعاری در منقبت امیرالمومنین علی (ع) میخواند. این اشعار که ۱۱۰بیت بود، سروده مرحوم آیتالله سیدمرتضی جزایری بود. ترجیعبند این اشعار چنین بود: «اگر اون ماه نمونه/ رخ خود را بنمونه/ همه بتهای جهان را/ سر جاشون مینشونه»
سروده دیگر ایشان با این ابیات آغاز میشد: «بزن مطرب که گاه وجد و حال است/ نه گاه درس و بحث و قیل و قال است/ بزن مطرب که هنگام سماع است/ مرا با غم به یکباره وداع است…// در آن صحرای پر از کینه و آز/ رسول حق برآوردهست آواز// که هر کس را که من مولای اویم/ ز حق گویم و از خود نگویم// علی مولا و نازبرترین است/ ولی اولین و آخرین است»
در سالهای پیش از انقلاب، عید غدیر از جشنهای باشکوهی بود که در تهران و شمیران برگزار میشد و نوارهای مربوط به مداحی جشن درآن سالها بین مردم و روحانیون رد و بدل میشد. این نخستینبار بود که یک هنرمند آواز برنامههای رادیویی تا این حد به مجامع مذهبی نزدیک میشد و منشا اثر بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد