15 - 12 - 2022
ما نسل سوخته سینمای ایران هستیم
دل پردردی دارد! و کولهباری از گلایه! وقتی با سوز و گداز حرف میزند باور نمیکنی که این آقا همان هنرمند جوان دهه ۷۰ سینمای ایران است که نامش بر سر زبانها بود، همان تازه داماد فیلم «عروس»، فرمانده فیلمهای «مردی از جنس بلور» و «مردی شبیه باران»، عادل فیلم «نرگس» و… ابوالفضل پورعرب را میگویم که طی سالها فعالیت در سینما به نقشهای مختلف جان بخشید و در ذهنها ماندگار شد. او به علت بیماری بسیار ضعیف شده است اما «پورعرب» همچنان برای ما «پورعرب» است؛ خبر سر حال شدن و حضور دوبارهاش جلوی دوربین یک فیلم تلویزیونی بسیار خوشحالکننده بود. بازیگری که هر چند چهره شکستهاش هیچ نشانی از شادابی سالهای جوانی را ندارد اما به همان اندازه امیدوار و به همان اندازه باانگیزه به آینده فکر میکند و راجع به آن حرف میزند.
در شروع این گفتوگو میخواهم از حال و هوای ابوالفضل پورعرب دهه ۷۰ که ستاره سینمای ایران بود بپرسم.
حال عمومیام بد نیست اما هنوز ناخوش احوالم و اگر بازی در فیلم «جاودانگی» را پذیرفتم فقط به دلیل دوستی دیرینهام با محسن توکلی، کارگردان فیلم است. این نکته را هم بگویم که در مجموع فضای کلی هنر و سینما خوشایند نیست. در دیداری که وزیر ارشاد با صنوف مختلف داشت، مشکلات را مطرح کردیم ضمن اینکه معتقدم انحلال خانه سینما یکی از بهترین کارهایی است که وزارت ارشاد انجام داد.
یعنی از انحلال خانه سینما رضایت دارید؟
بله، به هر صورت فضای خوبی نداشت. هر کس که میخواست وارد سینما شود از کانال خیابان انتخاب میشد نه خانه سینما! انجمن بازیگران آنها را انتخاب نمیکردند، اکنون پنج سال است که عضو خانه سینمای سابق نیستم. در کل فضا و بازی در سینما سخت شده است.
چطور شد در دهه ۷۰ که ورود به عرصه بازیگری مشکل بود و به راحتی نمیشد ستاره شد به ستاره سینمای ایران تبدیل شدید؟
هیچوقت فکر نمیکنم ستاره سینما شدم چون سینما ستارهای ندارد؛ در واقع سینما هیچ ارزشی ندارد که ستارهای داشته باشد. جایی که به راحتی خیلیها پول میدهند و در آن بازی میکنند یا آن شخصی که بدون گذراندن دوره بازیگری و تحصیل در این رشته بازی میکند. به بازیگرانی که در این رشته تحصیل کرده و تئاتر خواندهاند، کار نمیدهند بنابراین بازی در سینما عشق و انگیزهای ندارد و خیلی خوشحالم که در آن کمتر حضور دارم.
پس خودتان چگونه وارد سینما شدید؟
من در این رشته تحصیل کردم و در تئاتر بازی میکردم. روزی آقای بهروز افخمی به تئاترشهر آمد و من را برای بازی در فیلم «عروس» انتخاب کرد. البته آن مقطع تصور میکرد من به هیچ عنوان سینما را نمیشناسم البته من برای بازی خودم سخن نمیگویم بلکه راجع به آدمهایی صحبت میکنم که خیلی به گردن این سینما حق دارند.
به طور مثال چه کسانی؟
آدمهایی که سوختهاند و دیگر در سینما نیستند. خیلیها زحمت کشیدهاند و دیگر نیستند. من، اکبر عبدی و خسرو شکیبایی و امثال این دوستان سالها نقش اصلی را در فیلمها بازی کردیم. متاسفانه عدهای دیگر در سینما نیستند، داستان این است که عدهای در این رشته تحصیل کردهاند و اکنون دارند آواز میخوانند! نمیدانم یعنی چه. خیلی بد است که ما در این شرایط هستیم.
در دهه ۷۰ چهرهای محبوب و مشهور بودید. داشتم به این فکر میکردم که شاید برخی اتفاقها در زندگی یک هنرمند باعث میشود که از مسیر اصلیاش دور شود، چون در برنامه «هفت» گفتید که درگذشت خواهرتان شوکی به شما وارد کرد و وقفهای طولانی در فعالیت شما ایجاد کرد.
من وقتی بازی در فیلم «قرمز» را نپذیرفتم به فریدون جیرانی برخورد و پنج سال دربارهام مطلبی در هفتهنامه خودش منتشر نکرد اما کنارهگیریام ربطی به حاشیه ندارد. من مبتلا به سرطان ریه شدم. سالها پیش که در فیلم «بهشت پنهان» در پاریس بازی میکردم ضربهای به من خورد که دو روز در بیمارستان بستری بودم و بعد از پایان فیلم به تهران آمدم و بیماریام را پیگیری نکردم تا اینکه در مجموعه «وضعیت سفید» حالم بد شد و ۱۱ روز در کما بودم و جراحی داشتم. این نکته را هم بگویم که سوپراستار نبودم که کنارهگیری کنم.
قبول دارید که عدهای به عشق «ابوالفضل پورعرب» به سینما میرفتند و عکس شما روی جلد مجلهها و بیلبورد بر فروش گیشه تاثیر داشت؟
من خودم را باور نداشتم، چون هیچ زمان خودم را درگیر این مسایل در زندگیام نکردم و نخواستم مغرور شوم. وقتی انسانی تغییر میکند، علامت خطری است و باید خیلی از لحاظ آسیبهای اجتماعی مراقب خود باشد. در هر حرفهای این مشکلات وجود دارد، مهم این است که وقتی انسان کار میکند، رفتاری معقولانه و انسانی داشته باشد. من درگیر شهرت نبودم. چندین مرتبه در جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ شدم اما به من جایزه ندادند! و بعد از هفت سال که نامزد بازیگری در جشنواره شدم به من جایزه دادند. معتقدم هنرمندان باید مراقب شخصیت خود باشند تا آسیب نبینند و این سینما چیزی ندارد که انسان بخواهد در آن کار کند.
چرا اکنون هر پیشنهادی که برای بازی به شما میشود، میپذیرید؟
رابطه دوستانهای با محسن توکلی، کارگردان فیلم «جاودانگی» داشتم و باعث شد در آن بازی کنم. کارگردان گفت میخواهم امضای تو پای فیلمم باشد همچنین تولید یک فیلم سینمایی دو ماه طول میکشد و من به دلیل بیماری و ناتوانیام نمیتوانم کار کنم. البته کیفیت فیلمهای سینمایی هم پایین آمده است، ما به واقع داریم به بیراهه میرویم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد