ماراتن منافع در افغانستان

فاطمه عباسی – سه روز بعد از به رسمیت شناخته شدن طالبان توسط روسیه، دیوان بینالمللی کیفری اقدام به صدور حکم بازداشت سران طالبان کرد؛ حکم صادره از سوی دیوان کیفری بینالمللی در روز سهشنبه ۱۷تیر، هبتالله آخوندزاده رهبر طالبان و عبدالحکیم حقانی، قاضیالقضات طالبان را به اتهام جنایت علیه بشریت از طریق آزار و اذیت زنان و دختران محکوم کرده است.
به لحاظ نظری بازداشت این دو رهبر طالبان تنها در صورتی ممکن است که آنها به یکی از کشورهای عضو دیوان کیفری بینالمللی سفر کنند. این در حالی است که هبتالله آخوندزاده رهبر طالبان پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۲۰۲۱ به هیچ کشور خارجی سفر نکرده و حتی در داخل افغانستان نیز در انظار عمومی ظاهر نمیشود. از سوی دیگر تاکنون درباره سفر خارجی قاضیالقضات طالبان نیز گزارشی منتشر نشده است. بنابراین از لحاظ قانونی این حکم صرفا در کشورهای عضو دیوان قابل پیگیری است و هرچند در عمل ظرفیت اجرایی بالایی نداشته باشد اما در عرصه بینالمللی میتوان آن را در راستای ادامه فشارها و روند عدم شناسایی طالبان معنا کرد.
مانعتراشی آمریکا بر سر راه چین و روسیه
این حکم درست در زمانی صادر شد که چین و روسیه میکوشند تا طالبان در عرصه بینالمللی به رسمیت شناخته شود و با این گروه روابط گسترده اقتصادی سیاسی برقرار کردهاند.
کشورهای عربی مانند قطر و امارات متحده عربی نیز در صف به رسمیت شناختن این گروه هستند و شرایط نشان دهنده رسمیت یافتن طالبان در میان برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای است. ایالاتمتحده اما با این تحولات در افغانستان مخالفت گستردهای دارد و معتقد است از ماراتن منافع در افغانستان عقب مانده؛ آن هم در شرایطی که برای ایجاد صلح و دموکراسی در آن هزینه زیادی داده است؛ به همین علت هم سعی بر این دارد که مانع از به رسمیت شناخته شدن طالبان در جامعه جهانی شود تا با فشار بر طالبان بتواند دست روسیه و چین را از بازار منفعت افغانستان کوتاه کند.
دیدگاه مطبوعات افغانستان
در همین رابطه روزنامه «۸ صبح» افغانستان در گزارشی درباره این موضوع با عنوان «حکم بازداشت رهبر طالبان: تیری بهسمت روسیه» نوشت: حکم دیوان کیفری بیشتر از اینکه در راستای عدالت و ایجاد ثبات در افغانستان باشد ابزاری در دست آمریکا برای نیل به اهدافش است. بعید نیست که ایالاتمتحده آمریکا برای تغییر روند اقدام به اعمال نفوذ بر قاضیهای این دیوان کرده باشد. این روزنامه افزود: در دفاع از احتمال دخالت آمریکا در ماجرا دو نشانه را میتوان مطرح کرد: وزارت خارجه ایالات متحده بهرسمیتشناسی حکومت طالبان از سوی روسیه را غیرقابل قبول خوانده و مدعی شده که مسکو با «نیروهای شرور» همدست شده است. از سویی دیگر نماینده آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نیز به تازگی به قطعنامهای درباره افغانستان (که مفادش مبتنی بر تعامل با طالبان بود) رای منفی داد و در نقد طالبان سخنهای تندوتیزی بر زبان آورد که در نزدیک به چهار سال گذشته سابقه ندارد.
طالبان یا میانهروهای آینده؟
از سوی دیگر اروپا به طور کلی به این دیدگاه رسیده که در حال حاضر هیچ گزینه جایگزینی برای طالبان وجود ندارد؛ تا آنجا که نماینده آلمان با ارائه پیشنویس قطعنامه در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد که هیچ جایگزینی برای تعامل با طالبان در افغانستان وجود ندارد. اروپا معتقد است که میتواند با ایجاد فشار بینالمللی راهی برای بهبود اوضاع حقوق بشری افغانستان ایجاد کند، گروههای تروریستی را در این کشور از بین ببرد و ستم روبه وخامت علیه زنان و سایر اقلیتها را متوقف کند.
در این میان چین با امضای دهها قرارداد اقتصادی درصدد تامین منافع اقتصادی خود در افغانستان است؛ به طوری که شرکت چینی گوچین یک قرارداد مدنی به ارزش ۱۰میلیارد دلار با طالبان امضا کرده که پیشبینی میشود نفوذ اقتصادی چین در افغانستان را بیش از پیش کند.
روسیه نیز با شناسایی طالبان به دنبال استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان برای ترانزیت انرژی است و توانسته با دفاع از طالبان در مجامع سیاسی مناسبات خوبی با این گروه ایجاد کند اما ایالات متحده با وجود صرف هزینههای فراوان در ۲۰سال نظام پیشین مجبور به ترک افغانستان شد و منافع موجود در این کشور را رها کرد؛ امری که از آن به عنوان یکی از بزرگترین ناکامیهای قرن آمریکا نام برده میشود، این موضوع موجب نوعی سر خوردگی میان کارشناسان و سیاستمداران آمریکایی شده که موجب واکنشهای اخیر گشته؛ چرا که آمریکا میبیند رقیبانش چگونه میتوانند به راحتی با یک گروه بنیادگرا همکاری کرده و منفعت کسب کنند.
در همین رابطه و در مجموع میتوان گفت: تا به اینجای کار تصویب قطعنامه سازمان ملل متحد میتواند فشارهای مضاعفی را بر طالبان ایجاد کند که برای برگشت به جامعه ملل و خروج از انزوا از سختگیری در حقوق زنان و اقلیتها عقبنشینی کند و مشارکت سایر اقوام را در حکومت افزایش دهد. در نتیجه باید دید که در ادامه این روند موجب به رسمیت شناخته شدن طالبان در عرصه جهانی میشود یا زمانی که گزینه مطلوب دیگری برای غرب در افغانستان پیدا شود، روند متفاوتی را در پیش خواهند گرفت.