قتل زنان و دیگر هیچ

مهدیه بهارمست– بررسیها نشان میدهد از ابتدای سال تاکنون ۱۰۸مورد قتل زنان در کشور رخ داده است. این امر حاکی از آن است که مقوله امنیت زنان در کشور نادیده گرفته شده و نیاز به بازنگری جدی دارد. معضل قتل زنان مساله جدیدی نیست؛ بارها درباره آن نوشتیم اما نهتنها پیگیری خاصی انجام نشده بلکه آمارها افزایش نیز یافته است. به باور بسیاری مشکلات اقتصادی، فقدان آموزش کافی و اختلافات خانوادگی عمده، انگیزه اصلی قتل زنان در کشور است. متاسفانه محدودیت، فشار و دیدگاه سنتی نیز در اینباره بیتاثیر نبوده همچنین نگاه باورهای غلط، خلأهای قانونی و کم جلوهدادن جنسیت زن در جامعه شرایط را برای قتل زنان فراهم و اوضاع را پیچیدهتر کرده است. از سوی دیگر فقدان قانون حمایتی و تعلل در تصویب لایحه حمایت از زنان، به نوعی این فرصت را به برخی داده تا با توجه به خلأهای موجود دست به چنین معضل فجیعی بزنند. مجموع عوامل نامبرده شده و یکسری علل دیگر در شکلگیری این پدیده دخیل است که در ادامه این مطلب به آن خواهیم پرداخت.
آماری که متوقف نمیشود
در ابتدای گزارش عنوان شد که طبق آمار رسمی در ششماه نخست سال جاری تاکنون ۱۰۸مورد قتل زنان در کشور رخ داده است اما برای بررسی بیشتر این موضوع میخواهیم دادههای هر ماه را یعنی از فروردین تا نیمه شهریور۱۴۰۴ بهصورت گسترده واکاوی کنیم. طبق تحقیقات و دادههای موجود، سه آمار متفاوت از مجموع قتل زنان در کشور وجود دارد. طبق گزارشات غیررسمی ۱۲۷زن در ششماه نخست سال۱۴۰۴ به قتل رسیدند اما برپایه یکی از آمارهای موجود در داخل که مربوط به تیرماه است، موارد به ۴۰ نفر محدود میشود.
با استناد به آمارهای ثبتشده در فروردینماه سال جاری دستکم ۸ مورد زن به دلایل مختلف از جمله اختلافات خانوادگی، رد درخواست ازدواج و… به دست افراد نزدیک خود مانند همسر، برادر و نامزد کشته شدند. در اردیبهشتماه سال۱۴۰۴ جهش آماری نگرانکنندهای وجود دارد. برپایه ارقام موجود در ماه نامبرده شده حدودا ۳۱زن توسط افراد نزدیک خود به قتل رسیدند. طبق گزارشات موجود، بیشتر افراد توسط پدر، برادر و همسران خود به دلایل مختلف از جمله خشونت خانگی، نزاع و اختلافات درونی کشته شدند همچنین در خردادماه ۲۳مورد قتل زن در کشور گزارش شده است. تا به اینجا در بهار سال۱۴۰۴ مجموعا ۶۲زن به روشهای مختلف کشته شدند.
براساس آمارهای ثبتشده در تیرماه ۱۱مورد قتل زنان در کشور رخ داده است. در ادامه این آمار آمده، جمع تعداد زنان کشتهشده در مرداد و نیمه شهریور مجموعا ۳۱زن بوده که بهدلایل مختلف کشته شدند. این بدین معناست که در تابستان سالجاری ۴۲زن در کشور با انگیزههای گوناگون به قتل رسیدند. در مجموع ششماه نخست سال یعنی از ابتدای فروردین تا نیمه شهریور ۱۰۸مورد قتل زنان در کشور گزارش شده است. اگر بخواهیم برحسب استان این امر را تفکیک کنیم؛ عمده این قتلها در استانهای تهران، مازندران، خراسانرضوی، خوزستان، البرز، اصفهان، آذربایجانشرقی، هرمزگان، ایلام، کرمان و کرمانشاه انجام شده است.
ملاحظه شد که در بررسی ارقام مربوط به قتل زنان در کشور، با سه جامع آماری مواجه هستیم اما با استناد به دادههای رسمی و سازمانهای حقوق بشری به جمع ۱۰۸مورد قتل رسیدیم.
خشونت و اختلافات خانوادگی؛ علت اصلی قتل زنان
گزارشها حاکی از آن است که بیشتر قتل زنان در کشور بهخاطر عللهای خشونت خانگی و مشکلات خانوادگی انجام میشود. از سوی دیگر به باور برخی کارشناسان چالشهای اقتصادی نیز در رخدادن چنین پدیدهای بیتاثیر نیست. طبق ارقام ذکرشده در بخش آماری، حدود ۸۶درصد از این قتلها توسط افراد نزدیک زنان انجام شده است. در بعضی موارد حدودا ۸ زن بهخاطر رد درخواست ازدواج بهدلیل مشکلات مالی توسط نامزد یا پدران خود به قتل رسیدند که جای تامل دارد. همچنین در چهار مورد گزارش شده که زنان و دختران بهدلیل دوستی و همصحبتی با مردان غریبه توسط برادران خود کشته شدند. ناگفته نماند که در ادامه دلایل اصلی ردپایی از تجاوز و سرقت نیز در میان است که نشاندهنده گوناگون بودن انگیزه اصلی برای قتل زن است.
نتیجه چنین فجایعی از نگاه جامعهشناسان، از عدم آموزش و فقدان حمایتهای کافی نشات میگیرد. بهباور آنها جامعهای که در آن ناپایداریهای اجتماعی وجود دارد بیشتر به این نتایج هولناک دست پیدا میکنند. قتل مسالهای نیست که محدود به زن و مرد شود اما افزایش انگیزه برای کشتن زنان معضلی جدی است که باید به آن توجه خاصی کرد. همانطورکه گفته شد، در بعضی نمونهها علت اصلی قتل را تجاوز گزارش دادند که درنتیجه موارد متعددی است که در یک پاراگراف خلاصه نمیشود و باید بهصورت تخصصی به آن نگاه کرد.
ملاحظه شد که در بحث قتل زنان علل متنوعی وجود دارد و نمیتوان آن را به یک یا دو مورد محدود کرد اما اگر بخواهیم به صورت کلی این امر را بررسی کنیم باید بگوییم که اختلافات داخلی، خانوادگی و مشکلات اقتصادی، انگیزه اصلی بسیاری از این قتلها بوده است.
قتل زنان در ۵ماه گذشته
۱۰۸مورد قتلی که از ابتدای سال تاکنون ذکر شد، هرکدام با دلایل و انگیزههای مختلفی اتفاق افتاد که پشت هریک از آنها داستانهایی وجود دارد. در ادامه چند مورد از آنها را مطرح خواهیم کرد.
تراژدی الهه: زمانی که نام الهه حسیننژاد به میان میآید، ذهن همهمان بهسمت آن روزهایی میرود که در مدتزمان ناپدید شدن او نگرانش بودیم. الهه حسیننژاد به مدت ۱۱روز از چهارم خرداد در اسلامشهر ناپدید شد؛ سرانجام پیکر بیجانش در ۱۵خردادماه سالجاری در اطراف تهران پیدا شد. گمانهزنیهای متعددی درخصوص انگیزه به قتل رسیدن آن مطرح شد. حال با گذشت سهماه از این حادثه نه علت اصلی حادثه مشخص شد و نه قانونی برای جلوگیری از چنین پدیدهای به تصویب رسید.
قتل با قرص برنج: مردادماه سالجاری، زن جوانی پیش از مرگ اعلام کرده بود که همسرش با متوسل شدن به زور و فشار به او قرص برنج خورانده است. سرانجام پس از دستگیری مظنون اصلی پرونده و تحقیقات مشخص شد که این زوج قصد خودکشی داشتند اما شوهر این زن، مقدار کمی از قرص را مصرف کرده است. همین امر بر آن شد که احتمال عمدی بودن قتل بیش از پیش افزایش پیدا کند. به قتل رسیدن قهرمان مچاندازی: یک پیامک اشتباه باعث شد در خردادماه گذشته، هانیه بهبودی، قهرمان مچاندازی زنان بهدست همسرش با وارد کردن ضربات فیزیکی و چاقو به قتل برسد. پس از دستگیری قاتل او بیان کرد که: «ارسال یک پیامک اشتباه و ایجاد سوءظن باعث شد تا با همسرم مشاجره پیدا کنم و در ادامه با کوبیدن سر او به زمین و وارد کردن چند ضربه چاقو او را به قتل برسانم.»
زن و فرزندکشی در مراغه: فرمانده انتظامی شهرستان مراغه ۱۲شهریورماه سالجاری از وقوع یک قتل خانوادگی خبر داد که در آن پدر ۴۱ساله همسر و دو دخترش را کشته و خود را به پلیس معرفی کرده است. بررسیهای اولیه نشان میدهد پدر خانواده، همسر ۳۸ساله و دو دختر ۱۷ و ۹ساله خود را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است.
وقوع این حوادث نشان میدهد مساله قتل زنان حال به یک بحران تبدیل شده و انتظارها برای ایجاد اقدامات حمایتی همچنان باقی بوده که متاسفانه این امر تا به حال انجام نشده است.
جامعه لطمه شدیدی دیده است
در همین راستا دکتر علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس، درخصوص دلایل اصلی این پدیده به «جهانصنعت» گفت: این معضل تکعاملی نیست و مجموعهای از عوامل فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، مذهبی و اقتصادی در آن دخیل هستند. یکی از مواردی که میتوان به آن اشاره کرد باورهای مردسالارانه و مالکیتمحور است یعنی مردهای جامعه خودشان را مالک زنان میدانند. مساله بعدی کلمه «ناموس» است. برخی افراد برای حفظ آبروی خانواده، گاهی جان یک انسان را میگیرند، در حقیقت آبروی خانواده مهمتر از جان انسانهاست. وی افزود: ضعف قوانین حمایتی در کشور یکی از علل اصلی این پدیده است. در ایران جرائم مربوط به زنان مجازاتش سبکتر است بهگونهای که اگر پدری فرزند خودش را به قتل برساند، به قصاص محکوم نمیشود. همچنین آموزشهای جنسی در جامعهمان بسیار ضعیف است. بسیاری از روابط زن و شوهرها بهجای اینکه گفتوگومحور باشد، خشونتمحور هستند. مسائل اقتصادی، بیکاری، استرسهای مالی، ناامیدی اجتماعی باعث شده که خشونتهای خانگی افزایش پیدا کند که در نتیجه آن، در برخی موارد قتل نیز رخ دهد.
این جامعهشناس با اشاره به باورهای غلط تشریح کرد: چه باورهایی زنکشی را توجیه میکند؟ مثلا یکی از باورهای غلط جامعه این است که میگویند «زن آبروی خانواده است.» باید مطیع مرد باشد، او عصمت و پاکی خانواده است و اگر لکهدار شود باید آن را پاک کرد یا بهعنوان مثال مرد حق دارد که زن خود را تنبیه کند. حقیقت امر این مساله میتواند پیامدهای منفی بسیاری برای جامعه و روان جمعی ایجاد کند. مثل فروپاشی خانواده، افسردگی، اضطراب و… که علاوهبر خود فرد، روی کودکان نیز میتواند تاثیرگذار باشد. از نظر اجتماعی هم کاهش احساس امنیت زنان در فضاهای خصوصی و عمومی یکی از نتایجی است که از پدیده قتل زنان بهدست میآید. شریفییزدی درخصوص نگاه مردم نسبتبه پدیده قتل زنان افزود: یک شکاف نسلی و فرهنگی در جامعه وجود دارد. جوانان و اقشار تحصیلکرده عمدتا علیه این پدیده هستند و در مناطق سنتی این موضوع را یک امر خانوادگی میدانند. رسانهها و شبکههای اجتماعی در بازتاب این پدیده نقش اساسی دارند بهطوریکه وقتی یک پرونده زنکشی رسانهای میشود، یک محکومیت عمومی را شاهد هستیم که معمولا موج کوتاهمدتی را ایجاد میکند و باعث تغییر قانون نمیشود. همچنین در برخی مواقع افراد ضمن اینکه از حادثه ناراحت هستند، قتل ناموسی را توجیه اخلاقی میکنند. این جامعهشناس درباره بیتوجهی نسبتبه جنسیت زن گفت: درباره زنان نابرابری حقوقی را شاهد هستیم. در مساله طلاق، حضانت، دیه و امثال آن، که استقلال یک زن را تهدید میکند. در رسانهها مخصوصا آموزشهای کلیشهای به زنان یادآور میشوند که زن باید جارو کند، اتو بکشد یا فقط آشپزی کند. این موضوعات نشان میدهد که زن در جامعه چندان مورد توجه نیست و از لحاظ جنسیتی تحت فشار است. وی ادامه داد: بهلحاظ آماری تقریبا هر دو یا سه روز یکبار متاسفانه یک زن بهخاطر مسائل ناموسی کشته میشود که عاملان اصلی آن پدر، همسر، برادر یا سایر بستگان هستند. بین تمام مواردی که عنوان شد، عوامل فرهنگی در گام اول بسیار حائز اهمیت است و در گام دوم مساله قانونهای حمایتی که میتواند اثرگذار باشد. شریفییزدی در پایان اضافه کرد: راهحل این قضیه را میتوان در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تفکیک کرد. از نظر کوتاهمدت، تغییر قوانین به نفع حمایت از زنان مهمترین عامل میتواند باشد، در میانمدت باید روی مسائل فرهنگی کار کنیم که زنان را ملک مردان قلمداد نکنیم و در بلندمدت باید هر آنچه بهلحاظ سنتی، آداب و رسوم این امکان را به مرد میدهد که در انجام قتل ناموسی دستش باز باشد را گرفته و روی آن اقدامات فرهنگی را انجام دهیم.
برسد به دست قانونگذار
گفتنی است بارها درخصوص مساله قتل زنان هشدارهایی داده شد اما متاسفانه نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش نیز پیدا کرده است. در جامعهای که هنوز نگاه سنتی و مردسالاری نسبتبه زن وجود دارد، نمیتوان انتظار داشت که این معضل از بین برود. در برخی موارد علت اصلی قتل تجاوز گزارش شده که نیاز به توضیح بیشتری دارد اما میتوان گفت که این امر نیز در نتیجه فقدان آموزش جنسی به جامعه است. مسائل اقتصادی، روانی، حقوقی و… هم بیتاثیر نیستند که هر کدام نیاز به صحبتهای جدی دارد. هدف اصلی اما قانونگذارانی هستند که باید درباره این معضل چارهای بیندیشند. تعلل در تصویب لایحه حمایت از زنان و برطرف کردن خلأهای قانونی، کمترین کاری است که میتوانند آن را انجام دهند. عدم این موارد باعث شده تا جنسیت زن در جامعه بیارزش شود و بهراحتی هرکس دلش خواست، به هر دلیلی به زن تعرض کند، بکشد و برخورد جدی با او نشود. جامعه دیگر توان مشاهده این لیست بلندبالای قتل زنان را ندارد و تابآوری خود را از دست داده؛ حادثه الهه موردی است که میتوان به آن اشاره کرد. اگر موارد مطرحشده رعایت میشد، مثلا آموزش، آگاهی، نظارت، عدم فشار به زن و نبود خلأهای قانونی میتوانست از وقوع این حادثه و حوادث بعدی جلوگیری کند ولی مجموع این اهمالکاریها چنین نتایجی را ایجاد کرد.