قامت خمیده شیرینسازی زیر یوغ تحریمها
جهان صنعت– فرزین سوادکوهی، کارشناس انرژی بیان کرد که درست وسط خلیجفارس، جایی که میادین گازی پارسجنوبی ۳۲تریلیون مترمکعب ذخایر ترش را در خود پنهان کرده فرآیند شیرینسازی گاز نهتنها کلید طلایی صادرات بوده بلکه از سوی دیگر زخمی عمیق از تحریمها بر تن صنعت انرژی ایران دارد.
وی افزود: ایران میتوانست- براساس پتانسیل بالقوه و نه فعلی- با تولید روزانه بیش از ۱/۱میلیارد مترمکعب گاز طبیعی که ۷۰ تا ۷۵درصد آن از پارسجنوبی تامین میشود تا پایان ۱۴۰۴ به صادرات ۴۰میلیاردمترمکعبی دست پیدا کند اما بیاعتمادی مدیریتی، خلأهای تکنولوژیک و زنجیرهای تحریمی جدید آمریکا این ظرفیت را به باتلاقی از توقفها و هزینههای نجومی کشاند.
تحریمهای آمریکا بهویژه دور جدید در مهر۱۴۰۴ که ۵۰ فرد، شرکت و کشتی مرتبط با تجارت انرژی ایران را هدف قرار داده دسترسی به تجهیزات کلیدی را مسدود کرده است. فناوری غشاهای پیشرفته که عمدتا از شرکتهای آمریکایی مانند Honeywell تحریمی هستند و واردات از واسطههای چینی یا هندی با ریسک توقیف و هزینههای پنهان ۳۰درصدی همراه است. پیش از ۱۴۰۲ وابستگی ایران به واردات ۸۰تا۹۰درصدی بود اما حالا حتی واردات قطعات یدکی برجهای جذب ماهها در تاخیرمی ماند.
توقفهای مکرر به دلیل کمبود مواد شیمیایی در واحدهای شیرینسازی پارسجنوبی در تابستان۱۴۰۴ تولید را ۱۰درصد کاهش داد. تحریمها نهتنها Capex (هزینه سرمایهای) یکواحد شیرینسازی متوسط را از ۲۰۰میلیون دلار به ۳۰۰تا۵۰۰میلیون دلار رسانده بلکه Opex (هزینه عملیاتی) سالانه را به ۲۵-۱۵میلیون دلار افزایش داده و البته به خاطر واسطهگریهای رایج در چنین شرایطی این هزینه هم بار اضافی ایجاد کرد. این فشار بر صادرات گاز به ترکیه و عراق که ۱۵میلیارد مترمکعب در سال بوده سایه افکنده و درآمد ارزی را ۲۰درصد کاهش داده است.
علاوه بر تحریمها ضعفهای مدیریتی ریشهدار شیرینسازی را فلج کرده است. مدیران میانی وزارت نفت که زیر فشار اهداف تولید روزانه (مانند ۱/۱میلیارد مترمکعب) و جریمههای قراردادی قرار دارند به تجهیزات خارجی با گارانتی مطمئن پناه میبرند. تجربیات تلخ گذشته مانند انسداد غشاها در زمستان۱۴۰۲ به دلیل کیفیت پایین مواد داخلی بیاعتمادی را نهادینه کرده است . بوروکراسی وزارت صمت و نفت ثبت سفارش مواد اولیه را ماهها به تعویق انداخته و تخصیص ارز نیمایی را با تاخیرهای ششماهه روبهرو میکند.
از سوی دیگر عدم هماهنگی بین شرکت ملی گاز و پتروشیمیها خلأ دیگری را شکل داده است. در حالی که ۷۰درصد گاز شیرینشده به بخش خانگی و تجاری اختصاص یافته و پتروشیمیها تنها ۹درصد کل مصرف را به خود اختصاص میدهند نبود صندوق حمایتی مشترک اقدام و میل سرمایهگذاری را پرریسک کرده و در نتیجه هدررفت ۱۰۰میلیون مترمکعب گاز ترشی بروز مییابد که میتوانست به ۵۰میلیون دلار ارزشافزوده تبدیل شود. مدیران ارشد با وجود شعارهای بومیسازی اولویت را به «امنیت کوتاهمدت» میدهند درحالیکه برنامههای فشارافزایی پارسجنوبی هر کدام با ۵/۲ تا ۳میلیارد دلار هزینه و بدون نظارت دقیق ۲۰درصد بودجه را هدر میدهند.
خلأهای تکنولوژیک؛ از وابستگی به نوآوری ناکافی
خلأ تکنولوژیک نیز یکزخم کهنه دیگر است. فناوریهای بومی مانند جداسازی غشایی دانشگاه صنعتی شریف که در ۱۴۰۲ در سکوی ابوذر تست شده و H₂S را ۹۰درصد کاهش داد هنوز در فاز پایلوت است. مواد شیمیایی داخلی مانند فیلترهای کربنی دوام ۳۰درصدی کمتری نسبت به نمونههای اروپایی داشته و منجر به تعمیرات اضافی ۲۵میلیوندلاری سالانه میشود. شرکت مپنا با تولید توربینهای گازی بومی پیشرفتی داشته اما ادغام آن با شیرینسازی نیازمند ۵۰۰میلیوندلار سرمایهگذاری مشترک است. در پتروشیمیها بومیسازی ۵۰درصدی قطعات توقفهای تحریمی را ۴۰درصد کاهش داده اما فناوریهای نوین مانند Selexol (جذب فیزیکی) همچنان وارداتی هستند. کشف جدید میدان گازی/نفتی پازن در فارس با ۱۰تریلیونفوتمکعب ذخیره فرصت تازهای است اما بدون رفع خلأها تولید آن تا ۱۴۰۶ به تاخیر میافتد.
به هر رو شیرینسازی گاز فرآیندی حیاتی برای حذف ناخالصیهای سمی مانند هیدروژن سولفید (H₂S) و دیاکسید کربن (CO₂) از گاز ترش است. در میادین ایران غلظت H₂S در پارسجنوبی گاهی به ۲۰تا۳۰درصد میرسد یعنی تنهزدن به رقمی که بدون پردازش تجهیزات را خورده و حتی تهدیدی زیستمحیطی به شمار میرود. روشهای غالب جذب شیمیایی با آمینها مانند (MDEA) یا غشاهای پلیمری بوده که گاز را به سطح خلوص ۹/۹۹درصدی میرساند. این فرآیند نهتنها گاز را برای صادرات و تزریق به توربینها یا پتروشیمی آماده کرده بلکه از توقفهای پرهزینه جلوگیری میکند.
اهمیت شیرینسازی گاز برای ایران انکارناپذیر است. با تولید روزانه حدود ۷۰۰میلیون مترمکعب گاز خام از پارسجنوبی در سال ۱۴۰۴ حدود ۶۵۰میلیونمترمکعب گاز شیرین به شبکه سراسری تزریق شده که ستونفقرات تامین برق، صنایع و صادرات به همسایگان است. بدون شیرینسازی ۱۵تا۲۰درصد ظرفیت تولید گاز بلااستفاده مانده و درصورت صادرات که هدفش ۴۰میلیارد مترمکعب در سال۱۴۰۴ بوده به زیر ۳۰میلیارد مترمکعب سقوط میکند. گردش مالی این بخش با ارزشافزوده ۵۰میلیارد دلاری سالانه میتواند اقتصاد را از رکود نجات دهد اما چالشها آن را به معضلی تبدیل کرده است.
با این حال همچنان میتوان امیدوار بود چراکه بهتازگی با راهاندازی چاه جدید پارسجنوبی تولید روزانه ۶/۱میلیون مترمکعب افزایش یافته و هدف ۲۵۰میلیون مترمکعب در پنجسال با تمرکز بر بومیسازی پیگیری میشود. سرمایهگذاری ۱۳۷میلیارد دلاری در بالادستی تا پایان۱۴۰۴ فرصتیطلایی برای تخصیص بخشی از منابع به شیرینسازی است. در این میانه پیشنهادها هم ساده هستند؛ مثلا ایجاد «صندوق شیرینسازی» با تضمین ارزی، الزام قانونی برای ۷۰درصد خرید داخلی و همکاری با دانشبنیانها برای ارتقای غشاهای چندموردی است که میتوان به آنها فکر کرد. در عین حال نظارت بر مناطق آزاد برای جلوگیری از واردات معکوس تجهیزات نیز ضروری است. در نهایت شیرینسازی گاز نهتنها چالش فنی بلکه آزمون مقاومت اقتصادی ایران است. با رفع تحریمها این فرآیند میتواند ۲میلیارد دلار صرفهجویی ارزی بهبار بیاورد و تولید را به ۳/۱میلیارد مترمکعب در روز برساند اما بدون اصلاح مدیریتی و سرمایهگذاری جسورانه این بالهای طلایی زیر سایه تحریمها خمیده میمانند. زمان آن رسیده که از بحران فرصتی جهانی بسازیم پیش از آنکه رقبایی چون قطر با تولید روزانه حدود ۶۰۰میلیون مترمکعب از پارس شمالی میدان را خالی کنند.
منبع: نفت خبر
