جهان‌صنعت از تاخیر پرهزینه در حیاتی‌ترین زیرساخت ارتباطی کشور گزارش می‌دهد:

فیبرنوری گرفتار مدیریت چندپاره!

علی حسینی
کدخبر: 593964
تهران در چالش توسعه زیرساخت ارتباطی فیبر نوری با مشکلات عمیق مدیریتی و ساختاری مواجه است و نیاز مبرمی به هماهنگی و تسریع در اجرای این پروژه حیاتی دارد.
فیبرنوری گرفتار مدیریت چندپاره!

علی حسینی– تهران، شهری که قلب تپنده اقتصاد، سیاست، فرهنگ و فناوری کشور محسوب می‌شود امروز در یکی از حیاتی‌ترین لایه‌های توسعه خود با یک تناقض آشکار روبه‌رو است. شهری که بیشترین مصرف داده، بالاترین تراکم کاربران دیجیتال و پیچیده‌ترین نیازهای ارتباطی را دارد هنوز در ابتدایی‌ترین مرحله از توسعه زیرساخت ارتباطی قرن بیست‌ویکم، یعنی فیبرنوری، «تعیین تکلیف نشده» باقی مانده است. این در حالی است که بنابر اعلام مدیرکل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان تهران، از مجموع ۴۸ شهر استان همه شهرها تعیین تکلیف شده، عملیات اجرایی اغلب آنها آغاز شده و بیش از ۱۲۰۰کیلومتر حفاری انجام شده است اما پایتخت، همچنان در انتظار تصمیم نهایی، مصوبه عملیاتی و هماهنگی‌های مدیریتی مانده است. این تاخیر نه‌تنها نشانه‌ای از یک گره مدیریتی و ساختاری عمیق است بلکه خود را در بی‌نظمی‌های عملیاتی روزمره نیز نشان می‌دهد؛ نبود مودم‌ها و تجهیزات اساسی، ناهماهنگی میان پیمانکاران و نبود یک برنامه زمان‌بندی روشن، وضعیت را برای کاربران و کسب‌وکارها پیچیده‌تر کرده است.

براساس قانون برنامه هفتم توسعه، وزارت ارتباطات مکلف به ایجاد پوشش فیبرنوری برای حداقل ۲۵‌میلیون کاربر شده است اما آنچه امروز به‌عنوان راهبرد عملیاتی وزارتخانه در دولت چهاردهم مطرح می‌شود، تمرکز بر «۲۰‌میلیون اتصال واقعی» است، نه صرفا پوشش اسمی. این تغییر نگاه، اگرچه از منظر تخصصی قابل دفاع است اما پرسش مهم‌تری را ایجاد می‌کند: وقتی هنوز زیرساخت اصلی در مهم‌ترین شهر کشور فراهم نشده و مودم‌ها در دسترس کاربران نیست، چگونه می‌توان از اتصال واقعی پایدار و باکیفیت سخن گفت؟ اتصال، بدون شبکه ثابت پرظرفیت و تجهیزات نهایی، مفهومی ناقص است و تهران با جمعیت ساکن و شناور میلیونی خود، بیش از هر نقطه دیگری نیازمند این زیرساخت و هماهنگی عملیاتی است.

واقعیت این است که داستان فیبرنوری در تهران باید سال‌ها پیش آغاز می‌شد؛ نه امروز که فشار مصرف، نارضایتی کاربران، افت کیفیت خدمات دیجیتال، قطعی مکرر و عقب‌ماندگی کسب‌وکارهای آنلاین همگی به مرحله هشدار رسیده‌اند. بیش از یک قرن است که شبکه سیم مسی، ستون فقرات ارتباطات ثابت کشور نقش تعیین‌کننده داشته؛ شبکه‌ای که امروزه نه‌تنها پاسخگوی نیازهای کاربران نیست بلکه خود به یکی از موانع اصلی توسعه تبدیل شده است. اصرار ناخواسته بر این زیرساخت فرسوده و نبود مودم‌های کافی، سال‌هاست هزینه‌های پنهان و آشکاری به اقتصاد دیجیتال، آموزش آنلاین، سلامت هوشمند و مدیریت شهری تحمیل کرده است. هر روز تاخیر در توسعه فیبرنوری به معنای از دست رفتن فرصت‌های کلیدی است؛ فرصت رشد استارتاپ‌ها، جذب سرمایه‌گذاری در اقتصاد دیجیتال، توسعه خدمات ابری، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و حتی تامین ساده‌ترین نیازهای ارتباطی شهروندان. در شهری که بخش قابل‌توجهی از ترافیک اینترنت کشور را به دوش می‌کشد، اتکای اجباری به شبکه‌های موبایل به جای زیرساخت ثابت، نه‌تنها غیراقتصادی است بلکه کیفیت خدمات را قربانی می‌کند و فشار مضاعفی بر شبکه‌های همراه وارد می‌آورد. نبود مودم‌های کافی و ناهماهنگی در تحویل آنها، کاربران را به سمت قطع ‌و وصل‌های مداوم و تجربه دیجیتال ضعیف سوق داده است.

ورود مستقیم وزیر ارتباطات به موضوع فیبرنوری تهران و برگزاری جلسات با شهردار، نشانه‌ای مثبت از عزم سیاسی برای حل این بن‌بست است و دریافت مصوبه قانونی ویژه برای آغاز رسمی پروژه، گامی روبه جلو محسوب می‌شود. با این حال این اقدامات در بهترین حالت، تنها جبران بخشی از یک عقب‌ماندگی تاریخی هستند. فیبرنوری در تهران نباید یک پروژه «آغاز شده» تلقی شود بلکه باید به‌عنوان پروژه‌ای «دیرهنگام و اضطراری» دیده شود که نیازمند سرعت، شفافیت، هماهنگی نهادی و نظارت دقیق است. مهاجرت از سیم مسی به فیبرنوری، همانطور که مسوولان تاکید می‌کنند، یک انتخاب نیست بلکه یک الزام است. تاخیر در اجرای این الزام هزینه‌های اجتماعی، اقتصادی و فناورانه سنگینی به کشور تحمیل کرده و ادامه این تعلل، تنها شکاف دیجیتال را عمیق‌تر می‌کند.

تهران اگر قرار است الگوی توسعه هوشمند و رقابتی باشد، باید هرچه سریع‌تر از این بلاتکلیفی خارج شود زیرا در دنیای امروز، شهری که زیرساخت ارتباطی پرسرعت ندارد و مودم‌ها و تجهیزات نهایی در دسترس کاربران نیست، عملا از چرخه رقابت و پیشرفت حذف خواهد شد. نبود هماهنگی میان نهادها و عدم تحویل به‌موقع تجهیزات، باعث شده تا حتی ساده‌ترین نیازهای دیجیتال شهروندان نیز با اختلال مواجه شود و فرصت‌های طلایی توسعه فناورانه، روزبه‌روز از دست برود.

افتتاح رسمی یا آزمون اعتماد عمومی؟

سعید امینیان، کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات در خصوص تاخیر در اجرای این طرح به «جهان‌صنعت» گفت: «براساس اعلام رسمی (سایت iranfttx.ir) به عنوان سایت طرح ملی فیبرنوری منازل و کسب‌وکارها، تاکنون حدود ۲/‌‌۹‌میلیون خانوار تحت پوشش فیبرنوری قرار گرفته‌اند و پیشرفت پروژه به ۴۶‌درصد رسیده است. این ارقام در ظاهر امیدوارکننده‌اند اما تحلیل دقیق‌تر نشان می‌دهد که «پوشش» لزوما به معنای «اتصال واقعی، مقرون‌به‌صرفه و قابل استفاده» نیست. تجربه کاربران در بسیاری از شهرها نشان می‌دهد که فیبرنوری یا عملا به منازل نرسیده، یا هزینه اتصال آن فراتر از توان بخش بزرگی از خانوارهاست یا کیفیت و پایداری آن تفاوت محسوسی با اینترنت پیشین ایجاد نکرده است.»

او ادامه داد: «از منظر فنی، توسعه فیبرنوری ضرورتی انکارناپذیر است؛ نه صرفا برای افزایش سرعت اینترنت خانگی بلکه به‌عنوان ستون‌فقرات خدمات حیاتی‌تری مانند نسل پنجم ارتباطات، هوش‌مصنوعی، اینترنت اشیا، خدمات ابری و اقتصاد داده‌محور. بدون فیبرنوری گسترده، پایدار و ارزان، سخن گفتن از 5G یا سیاستگذاری جدی در حوزه هوش مصنوعی، بیش از آنکه برنامه باشد، به شعار شباهت دارد. با این حال مساله اصلی پروژه فیبرنوری در ایران، نه «اصل ایده» بلکه «شیوه اجرا» است. تمرکز بیش از حد بر افتتاح‌های نمادین، آمارهای کلی و گزارش‌های پیشرفت درصدی، جای پاسخ به چند پرسش کلیدی را خالی گذاشته است: چه تعداد از این ۹‌میلیون نفر واقعا متصل شده‌اند؟ هزینه نهایی اتصال برای خانوار چقدر است؟ سهم مناطق کم‌برخوردار، روستاها و شهرهای‌ کوچک از این پروژه چیست؟ و مهم‌تر از همه، چه زمانی شهروند عادی اثر این سرمایه‌گذاری را در کیفیت زندگی دیجیتال خود احساس خواهد کرد؟»

او در ادامه گفت: «از زاویه اجتماعی و اقتصادی، تاخیر یا ناکارآمدی در این پروژه، تنها یک ضعف فنی نیست بلکه مستقیما به کاهش رقابت‌پذیری کسب‌وکارهای آنلاین، افزایش شکاف دیجیتال، مهاجرت نیروی متخصص و تضعیف اعتماد عمومی منجر می‌شود. در شرایطی که هزینه اینترنت افزایش می‌یابد و محدودیت‌های دسترسی همچنان پابرجاست، انتظار طبیعی شهروندان این است که حداقل زیرساخت ارتباطی کشور پایدار، شفاف و پاسخگو باشد.»

او همچنین گفت: «اگر قرار است پروژه فیبرنوری به یک نقطه‌عطف ملی تبدیل شود، دولت و وزارت ارتباطات باید از فاز «افتتاح» عبور کرده و وارد فاز «پاسخگویی» شوند: انتشار عمومی گزارش‌های دقیق از اتصال واقعی، قیمت‌گذاری شفاف، زمان‌بندی روشن تکمیل پروژه و سازوکار نظارت مستقل. بدون این موارد، فیبرنوری به‌جای آنکه سرمایه‌ای برای آینده باشد، به یکی دیگر از پروژه‌های نیمه‌تمام پرهزینه تبدیل خواهد شد.» این کارشناس در پایان گفت: «مساله فقط کابل و فناوری نیست؛ مساله اعتماد است. اعتماد شهروندی که می‌خواهد بداند این بار، توسعه زیرساخت ارتباطی واقعا برای او طراحی شده استر آن هم، نه صرفا برای آمار، افتتاحیه و تیتر خبرها.»

وب گردی