22 - 12 - 2019
فصل انتخابات و بیبرنامه بودن
رضا صادقیان
انتشار یادداشتها و گفتوگوهای پیدرپی درباره انتخابات یا چگونگی ورود به این عرصه از سوی جریان اصلاحطلب قبل از آنکه نمایش و ارائه تصویری منسجم از فضای فکری و عملی آنان باشد، حکایت تداخل و تضارب آرای شدید در میان این طیف سیاسی است. اما این همه از کدامین رویکردهای نادرست و بعضا پرایراد منجر میشود؟
یکم: تجربه انتخابات سال ۱۳۹۶ و سپس فرو رفتن در موضع انتقادی نسبت به دولت دوم حسن روحانی درباره انتخاب اعضای کابینه یا نشر خبرهای مرتبط با معاون اول رییس دولت و گلایههای داشته و نداشته از ناهماهنگیهای حسن روحانی با ایشان و سایر حاشیهها نشان میدهد اصلاحطلبها به دلیل نداشتن چهرهای سیاسی و ملی در هنگامه انتخابات یا دلهره از رد صلاحیت به حداقلها راضی شدند ولی پس از انتخابات در پی کسب حداکثرها رفتند. تردیدی نیست که جریان اصلاحات با نگرش حداقلی و با حداقل خواستهها به عرصه انتخابات ورود کرد، ولی پس از مدتی همه آن دیدگاهها به دست فراموشی سپرده شد و تمام مطالبات خودشان را از دولت دوم حسن روحانی میخواستند، مهمتر آنکه در این مدت نیز و حتی از سال ۱۳۹۲ تا فرارسیدن انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ تغییر چندانی در رابطه اصلاحطلبها و بخشهایی از حاکمیت رخ نداد. به عبارتی شخصیتهای اصلاحطلب به جای آنکه بخشهایی از گرههای فروبسته و مسائل تکراری مربوط به سالهای نه چندان دور و از جمله حوادث تلخ سال ۸۸ را بازنگری کنند و مشغول ترمیم اعتماد خدشهدار شده میان خودشان و حاکمیت شوند در حال نواختن شیپور از سر گشاد آن شدند.
دوم: سپردن فراکسیون امید به دست چهرهای تکنوکرات که در ایامی سخن از منش و روش اصلاحات هم به میان میآورد از روز نخست نادرست بود. هنوز مشخص نیست براساس کدامین باور و بررسی کارنامه عملی هر فرد و چهره غیرسیاسی و سیاسی یا تکنوکراتی که از کنار دولت اول و دوم خاتمی رد شده را اصلاحطلب میخوانیم نامشخص است! وضعیت امروز نیز چنین است. گویی عدهای برای دلجویی یا به دست آوردن دل دکتر عارف و ادامهدار نشدن ناراحتیای که پس از استعفای ایشان از گردونه انتخابات سال ۹۲ اتفاق افتاد در پی جا و مقامی برای ایشان بودند. بیتردید شخص عارف نمیتوانست در دولت اول روحانی حاضر شود ولی مطرح کردن ایشان برای کسب کرسی ریاست مجلس و پس از آن به دست گرفتن ریاست فراکسیون امید، بیش از آنکه نمایی از برنامهریزی و دقت در موضعگیریهای امروز و آینده نیروهای اصلاحطلب تاثیرگذار باشد، صرفا رفع تکلیف بوده است.
سوم: سخنان اخیر شماری از شخصیتهای اصلاحطلب که مواضع گذشته و حال آنان به عنوان چهرههای هزینهداده و اصلاحطلب بر کسی پوشیده نیست و اشاره به موضوعاتی از قبیل ورود به انتخابات با پیششرط یا گرفتار بازی رقابتهای بیهوده نشدن و دلهره از رد صلاحیتهای پیشرو، بیش از هر مسالهای نمایی از بلند بلند فکر کردن چهرههای سیاسی است. برخلاف چنین افکاری، نیروی سیاسی نباید و به عبارتی دیگر نمیتوانند در هر لحظه و خصوصا شروع فصل انتخابات به جای مذاکره و رفع موانع درون ساختار قدرت مانند امروز با نشریات سخن بگویند. اصلاحطلبها نیاز به بازسازی ارتباط خود با حاکمیت و بخشهای تصمیمساز دولت دارند و بدون انجام ندادن این دو مساله و همانند امروز با انبوهی از سخنانی که بوی ناامیدی و یأس میدهد در صحنه حاضر میشوند و این همه برای نیروی سیاسی که خواهان تغییر فضا و انجام سیاستهای تعدیل یافتهتری در حوزههایی مانند فرهنگ و اجتماع است اساسا خوشایند نخواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد