26 - 12 - 2023
«فسیل ۲» نزدیک و نزدیک میشود…
گروه فرهنگ و هنر- هیچکس و هیچ چیز نمیتواند در برابر فروش تصاعدی و شتابناک فیلم «فسیل» به کارگردانی کریم امینی ایستادگی کند، حتی تصمیمات شوراهای ریز و درشت اکران و جلسات مدیرانی که یکبار خواستند پایان اکران این فیلم را اعلام کنند اما نتوانستند چراکه مخاطبان همچنان به دیدن این فیلم میآیند، سالنهای نمایش آن پر از تماشاگران است؛ تماشاگرانی که در طول زمان دیدن فیلم، از ته دل میخندند. اینکه یک فیلم با قدرت و بدون افت و اخیز فروش خیرهکنندهای دارد و سالنهای سینما پر است از تماشاگر، خبر خوبی است و ما هم مانند مسوولان سازمان سینمایی و وزارت ارشاد که فروش فیلمهای کمدی را به پای خود مینویسند و از رونق سینما در دوران خویش صحبت میکنند، از این فروش و حال خوب سینماها راضی و خوشحالیم.
مساله اینجاست که این فروش بالا، دلیلی بر چشمپوشی از این مساله نیست که «فسیل» و چند فیلم دیگری که در این سال ها رکوردهای فروش را جابهجا کردهاند، فیلمهای خوبی نیستند؛ صریحتر بگوییم فیلمهای بدی هستند. این فیلمها تنها کارکردی که دارند این است که تماشاگر را بخندانند، اما خنداندن تماشاگر را به روشی دمدستی و تکراری صورت میدهند و در این کار هیچ خلاقیتی نمیبینیم. میدانیم که یکی از شیوههای ایجاد طنز (با این توضیح که فیلمهایی مانند فسیل واقعا فیلم طنز نیستند، استفاده از کلماتی مانند لودگی و فکاهه و هزل مناسبتر است) قراردادن شخصیتها در موقعیتهایی است که برایشان آشنا نیست یا آن را با موقعیتی دیگر اشتباه گرفتهاند. فسیل خواسته است از این تمهید استفاده کند اما این تمهید به دمدستیترین شیوه ممکن استفاده شده است. قهرمان ماجرا تصادف میکند، به کما میرود و بعد به هوش میآید. زمانی که او تصادف کرده است، دوران قبل از انقلاب بوده است و وقتی به هوش میآید، انقلاب شده است. در تقابل فضای میان بعد و قبل از انقلاب است که قرار است کمدی شکل بگیرد، اما این تقابل فضا به جای اینکه به کار فیلمساز برای ایجاد طنز و قراردادن شخصیت در معرض تجربههایی تازه اما ناآشنا بیاید، به محملی برای ساز و آواز و رقص تبدیل شده است. البته فیلمسازان ما در این مدت آموختهاند که برای رفع مشکل ممیزی باید در به تصویرکشیدن دوران شاه، چند کنایه هم به ساواک و شاه بزنند ولی چیزی که بر مضمون غلبه دارد، همین رقص و آواز است.
فرمول بازسازی گذشته برای تجدید خاطرات نسل میانسال امروز، در این سالها خوب جواب داده است. «نهنگ عنبر» و «مصادره» از این تمهید برای کشاندن مخاطبان به سینماها استفاده کرده بودند، اما تفاوت این دو فیلم با «فسیل» این است که آن دو، اقلا از نظر خط سیر داستان، سر و شکل قابل قبولی داشتند. در آن دو فیلم، با داستانی روبهرو بودیم که از نقطهای شروع میشد و به نقطهای دیگر ختم میشد و در این خط سیر، قهرمانان داستان با اتفاقاتی مواجه میشوند که در دل آن طنز ایجاد میشود.
در «فسیل» با مجموعهای بیارتباط از رویدادهایی مواجه میشویم که حتی منطق عادی هم ندارند. سکانس برخورد اسماعیل قهرمان داستان با گروه منافقان را در نظر بگیرید، تمامی این سکانس و اتفاقاتی که در آن روی میدهد، بیمنطق، غیرمحتمل و با سهلانگاری اهانتآمیزی به مخاطب چیده شده است. «فسیل» سرشار است از این گونه بیمنطقیها، برای مثال همین که یک نفر دو بار به کما برود و باز سالم و سلامت از سرجایش بلند شود، خودش به اندازه کافی بیمنطقی و غیرقابل باور است.
ولی با وجود همه این حرفها، یک «بهرام افشاری» آماده و قبراق برای به دوش کشیدن بار همه فیلم بس است. هرچقدر که دیگر بازیگران فیلم بهخصوص الناز حبیبی نقشی خنثی و بیجان دارند، بهرام افشاری خوب است و حتی مشخص است که گاهی با خوشمزگی ذاتی خود، چیزی فراتر از خواسته کارگردان خلق میکند. به نظر میرسد با تمهید کارگردان در پایانبندی، تیم سازنده میتوانند به فکر فسیل ۲ هم باشند. در این صورت به نظر میرسد بهتر است در داستان و تمهیدات خلق طنز بیشتر دقت کنند و کمی از ساز و آواز و شهرام و ابی کم کنند و به سینما بیشتر بپردازند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد