غافلگیری نتیجه مدیریت کارتابلی

نادر کریمی‌جونی
کدخبر: 546845

در هفته‌‌ها و ماه‌های گذشته رویدادهای گوناگون و متعددی رخ داده است که به نظر می‌رسد کشور توان کافی در برابر پاسخگویی یا مقابله با آن از خود نشان نداده و در این موارد معمولا دولت‌ها دست نیاز به سوی مردم دراز کرده و در مواردی زبان به سرزنش مردم گشوده‌اند. این رویدادها البته مانند آنچه امروز در مورد آب مشاهده می‌شود یا تجربه زمستان سخت و آنچه در مورد مصرف برق و گاز مشاهده شد، فقط اقتصادی نبوده است بلکه مانند جنگ ۱۲روزه جنبه دفاعی  یا جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز داشته است. وجه مشترک همه این رویدادها، اعتراف‌های متواتر برخی مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به غافلگیر شدن‌شان بوده است. مثلا پس از گران شدن بنزین  برخی مقامات دولتی می‌گفتند که تاثیر واقعی گران شدن بنزین بر قیمت سایر کالاها و خدمات بیش از چند درصد یا در نهایت ۱۰درصد نیست و به همین علت پیش‌بینی نمی‌شده که چنین اعتراض‌هایی  علیه دولت صورت بگیرد.

نمی‌توان انکار کرد در زمینه‌های سیاسی- اجتماعی نیز گاهی کشور غافلگیر و این غافلگیری شگفتی‌ساز شده است. از جمله مهم‌ترین و بارزترین نمونه‌های این غافلگیری، انتخابات ریاست‌جمهوری۱۴۰۳ بود که حدود  ۶۰درصد از واجدان شرایط در رای‌دهی شرکت نکردند و این قهر با صندوق‌های رای به یک «نه» بزرگ توصیف شد. در همین حال ترور اسماعیل هنیه در داخل ایران در حالی که تصور می‌شد دفاع امنیتی مستحکم و خوبی در کشورمان وجود دارد، بسیاری از مقامات یا حتی شهروندان ایرانی را غافلگیر کرد و در موقعیتی ناخوشایند قرار داد. در عین حال و به لحاظ نظامی-امنیتی نیز آنچه در جریان جنگ ۱۲روزه رخ داد، به اذعان محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی، غافلگیری بزرگی برای ایرانیان و مقامات ایرانی در همه رده‌ها و مشاغل نظامی و غیرنظامی بود.

نیازی به توضیح نیست که پیش از وقوع این جنگ اطمینان داده شده بود که رژیم صهیونیستی هیچ‌گاه نمی‌تواند ایران را غافلگیر کند و پیش از آنکه پرتابه‌ها و پرنده‌های رژیم صهیونیستی به خاک ایران وارد شوند، حتما رهگیری و نابود خواهند شد. گاهی تاکید

می‌شد که ممکن است پرنده‌های رژیم صهیونیستی وارد ایران شوند اما حتما به آشیانه باز نخواهند گشت ولی در جریان همین جنگ با رژیم صهیونیستی نه‌فقط سیستم‌های دفاعی کشورمان-چنانکه قالیباف و لاریجانی تاکید کرده‌اند- غافلگیر شدند که در موارد متعددی همین پرنده‌ها سالم به خانه خود بازگشته‌اند و چندان روشن نیست که آیا از این پرنده‌ها، تعدادی هدف قرار گرفته است یا نه. دست‌کم تاکنون مستنداتی در این‌باره ارائه نشده است.

حالا نوبت گرمای هوا و عدم بارش باران است که همگان را غافلگیر کند. در روزهای اخیر تبلیغات زیاد و پرحجمی درخصوص وقوع گرمای بی‌سابقه و کاهش بارندگی‌ها صورت گرفته که البته واقعی بوده است. پیش از این و در زمستان هم تبلیغات زیادی در مورد سرمای بی‌سابقه ایران در فصل سرد صورت گرفته بود که البته آن هم واقعی بوده است. در آن هنگام بالاخص بر صرفه‌جویی در مصرف گاز و برق تاکید می‌شد و مردم تشویق می‌شدند در این غافلگیری دولت را همراهی و کمک کنند.

در دنیای متمدن و در میان حکومت‌های مدرن، یک وظیفه عمومی برای مقامات ارشد کشورها، پیش‌بینی وضعیت کشور در ماه‌ها و سال‌های آینده و اتخاذ تدابیر و تمهیدهای مناسب برای آسان‌سازی زندگی شهروندان است. در واقع دولت‌های مدرن، وظیفه و تکلیف دارند خیلی زودتر از آنچه رخ می‌دهد، حوادث پیش‌رو را پیش‌بینی و برای بهره‌برداری، مقابله  یا مدیریت آن تدبیر کنند به ویژه در مورد رویدادهای معمول طبیعی مانند گرما و سرما این پیش‌بینی بسیار معمول و پیش پا افتاده است. چنانکه برخی دولت‌ها، گامی به جلو برداشته‌‌اند و برخی حوادث غیرمترقبه مانند وقوع زلزله را هم پیش‌بینی می‌کنند.

این تلاش‌ها البته رفتار خارق‌العاده و شگفت‌انگیزی نیست چراکه در دنیای امروز، وظیفه غیرقابل جایگزین و عینی دولت ها همین آینده‌پژوهی، آینده‌نگری و عدم غافلگیری است.

از این منظر دولت‌ ایران موظف است تا آینده‌پژوهی و آینده‌نگری کند تا به ویژه در مورد اقتصاد، سیاست، امنیت و مردم، در موقعیت غافلگیری قرار نگیرد. دست‌کم اما در بسیاری از دولت‌های پس از انقلاب این غافلگیری رخ داده و جالب است که در اینگونه موارد مقامات دولتی به بزرگنمایی واقعه می‌پردازند تا در نظر مخاطب این عقیده پدید آید که رویداد شگفت و خارج از عادت رخ داده و اگر دولت از واقعه جا مانده، مساله‌ای است که تمام کشورهای جهان نیز از آن جا می‌مانند. بعد از این هم برای نمایش بدبختی‌ها و مشکلات سایر کشورها تلاش می‌کنند تا ایرانیان باور کنند که بدبختی کشورهای دیگر و بالاخص بدبختی در کشورهای ثروتمند و توسعه‌یافته خیلی بیشتر از بدبختی و مصیبت‌های مردم ایران است. پس از این تبلیغات، مسوولان انتظار داشته‌اند که شهروندان ایرانی به خاطر همین بدبختی کمتر، از مقامات خود سپاسگزاری کنند!

واقعیت این است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن، این سیاست وجود داشت که در برابر وقوع مشکل، مدیران کشور به جای تدبیر و آینده‌پژوهی به همکاران خود توصیه می‌کردند: «یک کاریش بکن». جالب است که وقتی برخی صاحبان فکر و اندیشه، وقوع مشکلی را پیش‌بینی می‌کردند و در مقابل اتخاذ یا اجرای یک تصمیم می‌ایستادند مقامات ارشد خطاب به انتقاد آنها می‌گفتند که «آن وقت یک کاریش می‌کنیم». بدین ترتیب وقوع مشکل چه در جایگاه رخداد و چه در جایگاه پیش‌بینی، هیچ‌گاه در کشور به رسمیت شناخته نشده و جدی گرفته نشده است. طبیعی است که در چنین صورتی هیچ شأن و موضوعی در کشورمان مورد واکاوی عقلانی و تصمیم‌گیری هوشمندانه قرار نمی‌گیرد.

مقامات کشورمان از سال‌های گذشته و حتی در زمان مدیریت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شیوه مدیریت کارتابلی و انفعالی را پیش گرفته و اکنون نیز همان را ادامه می‌دهند. در واقع امروز مقامات ایرانی در همه رده‌ها، کارتابل خویش را باز می‌کنند و در مورد آنچه رخ داده تصمیمی منفعلانه و تعجیلی می‌گیرند.

کاملا قابل درک است که این تصمیم عجولانه و انفعالی، وضعیت کنونی کشور را رقم بزند که همه و در هر برهه‌ای به غافلگیر شدن اعتراف کنند.

وب گردی