4 - 12 - 2016
علل و پیامدهای تمدید قانون تحریم آمریکا
دکتر صلاحالدین هرسنی*
اگرچه ادبیات سیاسی کاخ سفید با ورود باراک اوباما دستخوش تغییر شد اما واقعیتهای موجود نشان میدهد که اینگونه تغییرات تاثیر چندانی در سیاست عملی آمریکا نسبت به ایران نداشته است. در حال حاضر آنچه در کنگره آمریکا تحت عنوان تمدید قانون تحریم ایران به تصویب رسیده، بخشی از الگوها و کنشهای رفتاری و همچنین سیاستهای عملی آمریکا نسبت به ایران است. این امر طی ۳۰ سال گذشته در فضایی معطوف به تنش بهگونهای دائمی و تکرارشونده تداوم یافته است. تداوم این وضعیت از سوی آمریکا ناشی از تهدیدات بالقوه و دائم ایران علیه منافع آمریکاست.
در تفکر راهبردشناسان آمریکا، ایران خطرناکترین مخالفی است که ایالات متحده با آن روبهرو شده است. آنان بر این باورند که ایران از بیثباتی منطقه بیشترین بهره را برده و به دستاوردهای مهمی دست یافته است؛ دستاوردهایی که هزینههای امنیتی واشنگتن را در حوزههای مختلف امنیتی افزایش داده است. بنابراین این شرایط فرصتی به ایران داده که هر آنچه آمریکا درصدد انجام و اجرای آن است، بلوکه کند. آنان هم بر این باورند که نوع سیاست خارجی ایران زمینه را برای متنوع شدن تهدیداتش فراهم آورده است. برای نمونه ایران از آن نوع سیاست خارجی حمایت به عمل میآورد که ضمن بهرهگیری از خشونت علیه آمریکا و متحدانش، موجب بیثباتسازی و اختلال در نظم سیاسی و ژئوپلتیکی خاورمیانه میشود. این وضعیت در نگاه راهبردشناسان آمریکا به معنای تهدید دائمی ایران علیه آمریکا و همچنین تضعیف موقعیت و جایگاه آمریکا و متحدانش در منطقه است به ویژه آنکه تهدیدات بالقوه ایران علیه منافع و امنیت ملی آمریکا با مماشات عامدانه و البته نیمبند باراک اوباما روند تصاعدی به خود گرفته است. آنان اعتقاد دارند که الگوی دیپلماسی اوباما فرصتی را برای تهدیدات سازمانیافته سر راه ایران قرار داده است که مظاهر آن از فردای برجام در برنامه موشکی و همچنین پرده برداشتن از زرادخانه تسلیحات دوربرد نمایان شده است.
راهبردشناسان آمریکا و در راس همه آنها جمهوریخواهان برای پیشگیری از اینکه الگوهای رفتاری و تهدیدات سازمانیافته ایران علیه منافع آمریکا تصاعد نیابد و منافع حیاتی آمریکا در منطقه را با تهدید مواجه نکند، کنترل و مهار و بازدارندگی ایران را در دستور کار قرار دادهاند. آنان برای نیل به این منظور الگوی مهار را در قالب تحریمهای اقتصادی مورد ملاحظه قرار دادهاند چراکه باور دارند سیاست تحریم اقتصادی، اصلیترین نماد بازدارندگی است و قادر خواهد بود قدرت ملی تصاعدیافته ایران را بهگونهای غیرمستقیم محدود کند. مهمترین پیام آشکار تمدید این تحریمها چیزی جز فشار و کنترل بیشتر ایران در روزگاران پسابرجام نیست. ضمن آنکه این الگو میتواند از استفاده ایران از مزایای پیشبینی شده در برجام جلوگیری کند.
بدیهی است اجراییسازی گزینه تحریم جمهوریخواهان علیه ایران مخاطرات و پیامدهایی برای سیاستهای عملی آمریکا به همراه خواهد داشت؛ اول آنکه ایران به منظور مقابله به مثل و بیشتر در قالب مقاومت مشروع، تهدیدات خود را با ائتلافسازی با جریانهای همسو سازماندهی میکند. این راهبرد مخاطرات فراوانی را علیه منافع حیاتی آمریکا ایجاد خواهد کرد. دوم آنکه ایران به تضعیف متحدان منطقهای آمریکا از جمله عربستان و اسراییل اقدام خواهد کرد. این امر انعکاس تمایل گروهها و افرادی است که به دلایل ایدئولوژیک و راهبردی درصدد تغییر در معادله وضع موجود در خاورمیانه هستند.
سوم آنکه این امر شرایط را با توجه به قابلیت ایران بهگونهای فراهم میآورد تا در تکاپوی ازسرگیری فعالیتهای هستهای خود به منظور چالش هژمونی و سلطهگری آمریکا باشد. این وضعیت در شرایطی تقویت میشود که جمهوریخواهان نخواهند تمایلی به پذیرش ایران نشان دهند و دایره فشار را تنگتر کنند. در آن شرایط ایران به اتخاذ الگوهای رادیکال برای نادیده گرفتن قاعده سیاسی در نظم آنارشیک و ساختار پرآشوب نظام بینالملل و منطقه مبادرت میورزد.
نکته آخر آنکه اگر جمهوریخواهان بخواهند الگوهای مقابله با ایران را تغییر دهند، شرایط متفاوت خواهد شد. در این راستا هرگونه راهبرد معطوف به تعامل و همکاری میتواند نوع تنشها در منطقه را کاهش دهد. در شرایطی که نگرش مثبت و سازندهای در روابط ایران و آمریکا ایجاد شود، در آن صورت بدبینیهای امنیتی در شرایط منطقهای کاهش یافته و از همه مهمتر آنکه دو کشور در فضای اعتماد بیشتری ایفای نقش میکنند در حالی که اگر تضاد امنیتی ایجاد شود، در آن صورت زمینه برای جدالهای امنیتی بیشتری در روابط ایران و آمریکا ایجاد خواهد شد.
* مدرس علوم سیاسی
و روابط بینالملل
S.Harsani.k@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد