عبور پکن از اروپا

محمدرضا ستاری- ششماه پس از آغاز دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، رهبران اروپایی خود را در موقعیت ژئوپلیتیکی آسیبپذیری میبینند. البته هر چند فعلا و بهتازگی رویکرد ترامپ نسبت به جنگ اوکراین همسو با اروپا شده و مذاکرات تجاری پس از اعلام تعرفههای موسوم به روز آزادی همچنان میان ایالات متحده آمریکا و اروپا ادامه دارد اما ترامپ به طور علنی گفته که قصد دارد تا ماه اوت، یعنی چند روز آینده تعرفههای ۳۰درصدی دوبارهای بر روی کالاهای اروپایی اعمال کند. به همین دلیل است که اکنون رهبران اروپایی به خوبی آگاه هستند که دیدگاه ترامپ نسبت به آنها تا چه میزان منفی است؛ تنها در یک نمونه پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا در پیامهایی که در سیگنال به جیدی ونس، معاون رییسجمهوری داده بود و چندی قبل فاش شد، به صراحت گفته بود: من کاملا با انزجار تو از مفتخوری اروپاییها موافقم! در چنین شرایطی است که در بحبوحه کشمکش با کاخ سفید و دولت ترامپ، اورسولا فون درلاین، رییس کمیسیون اروپا و آنتونیو کوستا، رییس شورای اروپا، هفته قبل به پکن سفر کردند تا با مقامات چینی مذاکره کنند اما آنطور که از شواهد پیداست، تقریبا دست خالی از پکن به بروکسل بازگشتهاند. طبق گزارشی که در این رابطه مجله فارن پالسی منتشر کرده، فضای پیش از این دیدار که همزمان با پنجاهمین سالگرد روابط اتحادیه اروپا و چین برگزار شد، از هر دو سو منفی بود؛ هر چند لحن جلسات نشست دیپلماتیک و محترمانه بود اما دستاورد خاصی در آن حاصل نشد، به جز مشتی تعهدات کلی در بیانیههای مشترک و گفتوگو در مورد تغییرات اقلیمی و منابع معدنی حیاتی.
جایگاه متزلزل اروپا
در همین رابطه است که برخی کارشناسان معتقدند، جایگاه متزلزل اروپا در برهه زمانی فعلی شاید چندان تعجببرانگیز نباشد اما آنچه که در مورد راهبرد ژئوپلیتیکی فعلی چین آشکار میشود، از لحاظ تحلیلی بسیار قابلتوجه است. در واقع بخش زیادی از تحلیلگران در آمریکا، اروپا و آسیا پیشبینی کرده بودند که چین با بازگشت ترامپ، رویکردی پیشدستانه را اتخاذ میکند تا با ارائه مشوقهای جذاب، متحدان آمریکا را به واسطه رویکرد یکجانبهگرایانه دولت ترامپ از این کشور جدا کرده و به سمت خود جذب کند اما نکته مهم این است که تاکنون پکن نهتنها چنین کاری را انجام نداده، بلکه بر عکس اصرار دارد که کشورهای اروپایی باید بهصورت یکجانبه به پکن امتیاز دهند. در واقع آنطور که از گزارش مجله فارن پالسی مشخص شده، برخی از استراتژیستهای برجسته چینی مانند یان شوئتونگ به رهبران خود توصیه کردهاند، تعهد مشکوک ترامپ به متحدان آمریکا، سایر کشورها را به سوی رویکرد موازنهگری سوق خواهد داد تا با ایجاد روابط با پکن، عدم پیشبینیپذیری واشنگتن را جبران کنند. همچنین وو شینبو، رییس موسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه فودان در شانگهای نیز تاکید دارد که رویکرد ترامپ در طرد کردن متحدان آمریکا، فرصتی برای چین مهیا ساخته که پکن باید از آن نهایت بهرهبرداری را داشته باشد.
در چنین شرایطی است که شاهد هستیم، چینیها بهجای جذب اروپا، فشارها را افزایش دادهاند؛ به طوری که در دیدارها و گزارشهای عمومی و خصوصی، مشوقهای بسیار کمتری را نسبت به انتظارات اروپاییها به آنها ارائه کردهاند. در واقع هر چند چین، تحریمهای مرتبط با برخی از نمایندگان پارلمان اروپا را لغو کرده اما در حوزههای راهبردی مهم از جمله حمایت از روسیه، رژیم صدور مجوز صادرات برای مواد معدنی حیاتی و آهنرباهای خاکی کمیاب و ظرفیت صنعتی عظیم خود، تقریبا هیچ اقدامی برای رفع نگرانیهای اروپا انجام نداده است. به عنوان مثال، شراکت نزدیک شی جینپینگ با ولادیمیر پوتین همچنان ادامه دارد و تهدیدی جدی و مداوم برای امنیت اروپا محسوب میشود. از سوی دیگر، کنترلهای صادراتی چین بر مواد معدنی حیاتی به سلاحی در برابر نقطهضعف زنجیره تامین اروپا بدل شده است؛ ضعفی که حتی با اعطای برخی مجوزها همچنان پابرجاست. علاوه بر این، صادرات فزاینده کالاهای تولیدی چین که از آن به عنوان شوک دوم چین یاد میشود، بازار جهانی را اشباع کرده و به زیان صادرکنندگان عمدهای مانند آلمان، ایالات متحده و ژاپن تمام شده است.
نتیجه این شده که فون درلاین اوایل سال جاری میلادی گفته بود که ممکن است اروپا بخواهد روابط تجاری و سرمایهگذاری خود را با چین گسترش دهد اما اخیرا در نشست گروه هفت اظهار داشته، چین بهجای محدود کردن صادرات، بازارهای جهانی را با عناصر نادر ارزانقیمت اشباع کرد تا رقبا را از میدان بیرون کند. به همین دلیل معادن و کارخانجات فرآوری غربی تعطیل شدند، چین مسلط شد و این الگوی سلطه، وابستگی و باجخواهی هنوز هم ادامه دارد.
اهداف راهبردی چین
به گفته برخی ناظران، اهداف راهبردی چین این است که اروپا استقلال بیشتری از ایالات متحده بهدست آورد و توانایی واشنگتن را برای همکاری با متحدانش تضعیف کند. همچنین اروپا به عنوان بازاری بزرگ و منبع فناوری پیشرفته بیش از پیش به چین وابسته شود تا رشد این کشور را تقویت کند. علاوه بر این چین خواهان حذف تعرفهها بر خودروهای برقی چینی و عقبنشینی اروپا از سایر محدودیتهاست اما تاکنون این اهداف بیشتر با لفاظی دنبال شدهاند تا مشوقهای واقعی. در واقع پکن کار زیادی برای بهبود روابط با شرایط قابلقبول برای رهبران اروپا انجام نداده است.
البته دیپلماتهای ارشد چین در سفرهای خود به اروپا بارها سیاستهای دولت ترامپ را بیشرمانه و سلطهجویانه اعلام کرده و به رهبران قاره سبز توصیه کردهاند که در کنار چین بمانند. با این حال اروپاییها در مقام مقایسه به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند به طور کامل به سمت پکن چرخش داشته باشند. بنابراین اکنون اتحادیه اروپا خود را در میان دو قدرتی میبیند که در حال زورگویی هستند. نتیجه نیز این شده که اروپاییها معتقدند، اگر تا به حال دنبال توجیهی برای سیاست کاهش ریسک میگشتیم، چین همین حالا آن را به ما داده و از طرف دیگر با توجه به رویکرد دولت ترامپ، کسب استقلال واقعی اروپا از ایالات متحده اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
در همین راستا برخی تحلیلگران معتقدند، برداشت چین از قدرت اروپا، مهمترین عامل تعیینکننده رویکرد دیپلماتیک فعلی این کشور است. امتیازاتی که دولت ترامپ اخیرا در اختلاف تجاری به چین داده، اعتماد پکن را به راهبرد فشار و اجبار اقتصادی تقویت کرده است. در واقع این وضعیت برپایه سالها بیاعتمادی و اقدامات تلافیجویانه متقابل با آمریکا و اروپا شکل گرفته و اساسا با وجود آنکه شی جینپینگ به فون درلاین و کوستا گفته که چین و اروپا بازیگران بزرگ در جامعه بینالمللی هستند اما بهنظر میرسد پکن اکنون اروپا را از نظر ژئوپلیتیکی کمتر از گذشته دارای ارزش میداند.
واقعیت این است که هم چین تحت رهبری شی و هم آمریکای تحت رهبری ترامپ، اروپا را فاقد اهرم فشار میبینند زیرا شاهد بودیم در پاسخ به انتقادات فون درلاین در نشست گروه هفت، وزیر بازرگانی چین به صراحت گفته که مشکل واقعی، ظرفیت مازاد چین نیست، بلکه شاید نگرانی عمیق اتحادیه اروپا به دلیل سالها سرمایهگذاری ناکافی در تحقیق و توسعه و کاهش رقابتپذیری صنعتی باشد. در نتیجه نشست هفته گذشته این باور را در پایتختهای اروپایی تقویت کرده که نمیتوان به چین بهعنوان راهی برای مهار ترامپ اعتماد کرد. در نتیجه تنها راه اروپا برای پیمودن مسیر مستقل خود و مقابله با ریسکهای ناشی از آمریکا و چین، تقویت توانمندیهای اقتصادی و امنیتی مستقل است.
علاوه بر این، برای برخی استراتژیستهای آمریکایی، رویکرد فعلی چین نسبت به اروپا ممکن است نشانهای باشد که نشان دهد سیاست ترامپ در قبال چین و اروپا موثر بوده و اساسا پکن از گسست روابط فراآتلانتیکی بهره چندانی نبرده است اما به نظر برخی تحلیلگران این برداشت اشتباه است.
در واقع ارزیابی پکن این است که ایالات متحده در حال تخریب منابع قدرت خود از جمله شبکه جهانی ائتلافها و شراکتهایش، اکوسیستم پژوهشی علم و فناوری در دانشگاههایش و نهادهای نفوذ خود در سراسر جهان نظیر آژانس توسعه بینالمللی است و به همین دلیل چین، اکنون در لحظهای قرار دارد که باید اجازه دهد این خود تخریبی به نفعش تمام شود. به همین دلیل، چین همچنان در جنوب شرق آسیا و بخشهایی از جنوب جهانی، دیپلماسی فعالی در پیش گرفته تا از فرصتهایی که سیاست ترامپ در اختیارش قرار داده، بهرهبرداری کند.