9 - 10 - 2021
عادیسازی تورم بحران میآفریند
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: از آنجایی که طی سه دهه گذشته و بر اساس یک مبانی روشن در سطح اندیشه توسعه درهمتنیدگی و پیوندهای میان سیاستهای تورمزا و اشتغالزدا دائما روبه افزایش بوده است، این قفلشدگی خطرناک و وحشتناک وقتی که با اشتغالزدایی پیوند میخورد به همان اندازه که به جای ایجاد عزت نفس و احساس تعلق و امید به آینده در نزد مردم احساس حقارت، فلاکت و بیآیندگی را تقویت میکند از نظر تشدید آسیبپذیریها و شکنندگیهای نظام ملی در همه عرصههای حیات جمعی بحرانآفرینیهای خطرناکی را موجب میشود.
به گزارش ایلنا، فرشاد مومنی اظهار کرد: یکی از آسیبهای بسیار بزرگ در نظام تصمیمگیریهای کشور از منظر تحلیلهای سطح توسعه حاکمیت بلامنازع سازه ذهنی منبعمحوری است، این یکی از محورهای شکنندهآور اقتصادهای رانتی است که در آنها این سازه ذهنی وجود دارد که اگر ارز و ریال داشته باشیم دیگر هیچ مشکلی نداریم در یک مجال مناسب میتوان توضیح داد که این سازه ذهنی حتی تلقیهای ما را از دیپلماسی و مسائل تربیتی نیز تحت تاثیر قرار میدهد و به شرحی که اشاره کردم همه اجزای نظام ملی را تحتتاثیر قرار میدهد، طنز تلخ ماجرا این است که به تعبیر برخی از نظریهپردازان توسعه گرچه در یک ساخت توسعهنیافته رانتی با انبوهی از دورهای باطل در هم تنیده روبهرو هستیم، اما این پدیده با سازههای ذهنی مخرب دیگر یعنی کوتهنگری گره میخورد و جریان توسعهخواهی را نابود میکند. مثلا در ارتباط با این سازه ذهنی منبع محوری میتوانید ببینید که از یک طرف وقتی دچار این توهم هستند که اگر ارز و ریال داشته باشیم هیچ مشکل دیگری نداریم ولی وقتی که با دورانهای جهش قیمت نفت مواجه میشویم، دچار تناقضهای پرشمار جدید میشویم مثلا ترلین کارل در «کتاب معمای فراوانی» میگوید: در فاصله سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ درآمد نفتی کشورهای نفتی ۱۱ برابر شد یعنی چیزی که آنها در مخیله خود نمیدیدند که چنین اتفاقی بیفتد، رخ داد اما وقتی که این جهش در درآمدهای نفتی، وفور ارز و برای ایران به تبع آن جهش در ریال پیش آمد آنقدر شکنندگیها و بحرانهای این سازه ذهنی بحرانساز از طریق تشدید مناسبات رانتی و فساد، گسترش و تعمیق پیدا کرد که شعار حکومتگرها این میشود که هرچه فریاد دارید بر سر نفت بکشید، یعنی آن سازه ذهنی منبع محوری از زاویه مسوولیتپذیری حاکمان نیز بحرانسازی کرده و دچار تناقض میشود.
به گفته وی، کانون اصلی گرفتاری ما کمبود منابع نیست، کانون اصلی ناتوانی در کاربست خردورزانه منابع سرشاری است که در اختیار داریم و در این زمینه در جای خودش به طور اصولی بحث شده که نحوه استفاده نابخردانه از ظرفیتهای منابع انسانی به مراتب شکنندگیآورتر از ظرفیتهای منابع ارزی و ریالی است ولی میبینید که به قاعده یک نظام تصمیمگیری غیرتوسعهای و سفلهپرور آنچه که بر سر منابع انسانی کشور میآید به کلی مسکوت است و بدبختی بزرگ این است که صدای نهادهای کارشناسی نیز در این زمینه در هیاهوهای رانتجویانه به طور کلی به حاشیه رانده شده است.
مومنی اظهار کرد: سازه ذهنی بسیار مهم دیگری هم که ابعاد شکنندگیآوری آن اگر بیش از سازه ذهنی منبع محوری نباشد کمتر از آنهم نیست این است که اینها تورم را به عنوان یک مساله عادی، در کنار سایر مسائل مورد توجه قرار میدهند در حالیکه در اندیشه اقتصادی چه در تحلیلهای سطح توسعه و چه در تحلیلهای سطح کلان گفته میشود تورم امالامراض است و این امالامراض بودن خصلت فرارشتهای دارد یعنی آثار شکنندگیآور تورم فقط در حیطه اقتصاد خلاصه نمیشود همه عرصههای حیات جمعی را تحت تاثیر قرار میدهد، برای اینکه این مساله را اندکی آشکار کنیم یک دوره آموزشی در موسسه گذاشتهایم تحت عنوان «اقتصاد سیاسی پنجاه سال تورم دورقمی» و در آنجا میخواهیم تلاش کنیم با مورد خطاب قرار دادن حکومتگران و روشنفکران و توسعهخواهان کشور روی این مساله یک تمرکز بایسته داشته باشیم ما در یک کار جمعی تقریبا تمام مطالعات کلیدی درباره تورم طی دو دهه گذشته را که در یک ژورنال معتبر انتشار یافته زیر ذرهبین قرار دادیم و در آنجا دیدهایم که با وجود آنکه اتفاقنظر وجود دارد که آثار غیراقتصادی تورم به مراتب شکنندگیآورتر از آثار اقتصادی آن است ولی اگر حکومتگران گرامی همین آثار اقتصادی را خوب بفهمند امکان ندارد که آنقدر سهلگیرانه تن به سیاستهای تورمزا بدهند.
این اقتصاددان تصریح کرد: وقتی مقامات کشور میگویند میخواهیم عدالت برقرار کنیم آنهایی که میفهمند میگویند خدایا چه کسی را ببینیم که اینها عدالت برقرار نکنند. عامه مردم با تمام پوست و گوشت خود آثار و پیامدهای تورم را از همه نظر درک میکنند و بنابراین اگر صادقانه به آنها بگوییم قرار است مثلا آن اهداف به قیمت تورمزایی دنبال شود به یقین اکثریت قاطع فرودستان و متوسطها نمیخواهند. آنچیزی که الان مواجهه با سیاستهای تورمزا را بسیار دشوار کرده یکی این است که اینها آنچنان ژستهای ظاهرالصلاح و آنچنان ادعاهای جذابی را مطرح میکنند که واقعا جوری میشود که اصحاب دانایی و خرد میترسند که بگویند ما با این سیاستها مخالفیم و یک وجه بسیار مهم دیگر ماجرا این است که آنهایی که از این مناسبات نفع میبرند آنها هم از تواناییهای غیرمتعارف جریانسازی برخوردار شدهاند که واقعا رویارویی آدمهای سالم و دلسوز و توسعهخواه با آنها تا آستانه ناممکنشدن جلو رفته است بنابراین در چنین شرایطی باید از اهل دانایی و رسانهها استمداد کرد که در برابر این ماجراها مقداری ایستادگی کنند، حداقل از زمان انتشار کتاب ثروت ملل آدام اسمیت تا امروز این در ذخیره دانایی بشر وجود دارد که میگویند سیاستهای تورمزا رانتزاترین سیاستهای شناخته شده در دنیاست. وقتی شما در مقیاس نظام ملی این پدیده را نگاه میکنید، اما طنز تلخ ماجرا این است که در ایران وقتی عزیزان میخواهند سیاستهای تورمزا را ایجاد کنند صدایی که بلند میکنند این است که ما چون نسبت به رانتهای موجود مرزبندی و موضعگیری داریم میخواهیم این کار را بکنیم.
مومنی تاکید کرد: به عنوان یک پیشنهاد به نمایندگان مجلس و دولت میگویم گزارش یارانه پنهان و ملاحظات آن که در مهر ۱۳۹۸ در مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده را ببینند در این گزارش آمده است که پنج دروغ بزرگ به نام یارانه پنهان در ایران جریان دارد و باید این را برملا کرد، حرف این است که چرا این گزارش نادیده گرفته میشود، چرا به جای اینکه به صورت عالمانه این واقعیت دیده شود و تجربههای تاریخی هم که ما در زمینه واردکردن شوک به قیمتهای کلیدی داشتیم را نادیده بگیریم و به سمت نشان دادن در باغ سبزهای دروغین و بیپایه برویم که ۳۰ سال تجربه شده است و هر ۳۰ سال با شکست روبهرو بوده است، الان ژستی که گرفتهاند این است که اگر این کار را بکنیم میتوانیم ماهی چند صد هزار تومان به آن جمعیت ۲۸ میلیون نفری که زیر خط فقر است پول پرداخت کنیم شما این پول را اگر پرداخت هم کنید که در تجربه سال ۸۹ دیدیم چه ماجراهایی پدید آورد آنچنان تورم و بیکاری به مردم بیدفاع این سرزمین تحمیل میکنید که آنها را به سمت هلاکت کامل میکشانید، ضمن اینکه حکومت را نیز به سمت فلاکت و مشروعیتسوزی میبرید و ریشه تولید را خشکیدهتر از آنی که تا الان هست میکنید.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد