جهان‌صنعت از چالش‌های سرمایه‌گذاری در بخش معدن گزارش می‌دهد:

ظرفیت‌ مغفول زنجیره آلیاژ

گروه معدن
کدخبر: 554483
کارشناسان معتقدند سرمایه‌گذاری در بخش معدن و صنایع معدنی باید به سمت زنجیره‌های ارزش افزوده بالا مانند تولید آلیاژهای معدنی خاص سوق داده شود، در حالی که کشور هنوز بیشتر بر مراحل میانی زنجیره تمرکز دارد و بخش معادن غیرفلزی نیز مغفول مانده است.
ظرفیت‌ مغفول زنجیره آلیاژ

جهان صنعت– وقتی بحث از سرمایه‌‌گذاری در بخش معدن و صنایع معدنی می‌شود، بیشتر حول محور چگونگی دستیابی به مرحله نهایی یعنی احداث کارخانه‌ و واحدهای فرآوری سخن به میان می‌آید. اغلب سرمایه‌گذاری‌هایی که تاکنون انجام شده، محدود به پروژه‌هایی است که بیشتر در حوزه فولاد بوده‌اند. البته در مورد مس هم باید گفت که سرمایه‌گذاری‌ها عمدتا تا مرحله کنسانتره یا تولید کاتد صورت گرفته است اما کارشناسان باور دارند که مساله این است که سرمایه‌گذاری‌ها به سمت زنجیره‌هایی که ارزش‌ افزوده بالایی دارند همچون زنجیره آلیاژها سوق دانده نشده است. این در حالی است که ما همزمان با طی مسیر سنگ تا فولاد باید زنجیره مواد معدنی خاص از جمله کروم، تیتانیوم، منگنز و سیلیس را نیز برای تولید آلیاژهای مربوطه توسعه دهیم. به عبارتی باید از ابتدا تا انتهای زنجیره فرآیند سرمایه‌گذاری صورت گیرد، نه اینکه به بخشی بها داد و بخش دیگر را رها کرد. زنجیره‌هایی که قادر هستند هم در بخش آهن و هم در بخش مس در تولید محصولاتی نظیر آنودها کاربرد داشته باشند اما متاسفانه به جای تمرکز بر چنین زنجیره‌هایی تنها تا سطح متوسط زنجیره پایین‌دستی و بخش‌های میانی پیش رفته‌ایم. این در حالی است که وقتی فولاد به آلیاژی تبدیل می‌شود ارزش ‌افزوده آن به مراتب بالاتر می‌رود اما با سیاست فعلی که در پیش گرفته‌ایم، ناچار شده‌ایم که آلیاژها یا مواد اولیه مورد نیاز آنها را از خارج وارد کنیم، در حالی که این مواد در داخل کشور در دسترس هستند اما روی فناوری‌ مرتبط با تولید آلیاژها مانند نیکل، کروم، تیتانیوم و دیگر عناصر مشابه سرمایه‌گذاری نشده است. مساله دیگر اینکه بخش معادن غیرفلزی کشور نیز به ‌شدت مغفول مانده‌اند؛ این در حالی است که ایران روی اقیانوسی از این معادن نشسته است. موادمعدنی غیرفلزی همچون کربنات کلسیم، گچ، باریت، خاک‌های صنعتی و … همگی دارای ارزش فوق‌العاده بالایی به همراه سودآوری هستند. جالب اینکه بخش غیرفلزی تخصصی‌تر از معادن فلزی است چراکه کاربردهای متنوع‌تری را نیز ارائه می‌دهند اما مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند!

نقش معادن کوچک

در این خصوص یوسف عسکرنژاد، تحلیلگر ارشد اقتصاد معدن با اشاره به اهمیت نقش معادن کوچک و متوسط در زنجیره ارزش و چالش‌های موجود در مسیر ادغام این معادن اظهار کرد: عمده معادنی که در حال حاضر در ایران فعال هستند به دلیل فعالیت شرکت‌های خصوصی کوچک‌مقیاس، اغلب در دسته معادن کوچک قرار می‌گیرند و بسیاری از این معادن به دلیل مقیاس فعالیت، فاقد توجیه اقتصادی یا دارای سود پایین هستند و در نتیجه سرمایه‌گذاری‌هایی که روی آنها صورت می‌گیرد نیز محدود و پرریسک است. بنابراین برای ارتقای بهره‌وری و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی ادغام این معادن ضروری است؛ این ادغام می‌تواند از طریق ایجاد کنسرسیوم‌ها یا شرکت‌های سهامی صورت گیرد. وی ادامه داد: بزرگ‌ترین چالشی که در این موضوع وجود دارد این است که فردی که مالک یک معدن کوچک است، بالاخره از آن سود مختصری کسب می‌کند. حال اگر بخواهد این معدن با یک شرکت بزرگ‌تر ادغام شود طبیعتا سهم آن فرد بسیار کاهش می‌یابد و ممکن است حتی همان سود اندک را نیز از دست بدهد.  عسکرنژاد با اشاره به واگذاری مجدد محدوده‌های مزایده‌ای به مقیاس‌های کوچک، تاکید کرد: ما نباید مدام محدوده‌های مزایده‌ای را به اشخاص یا شرکت‌های فاقد توان مالی و فنی واگذار کنیم بلکه این محدوده‌ها باید به صورت بلوک‌های بزرگ در اختیار شرکت‌هایی قرار گیرد که صلاحیت فنی و مالی دارند. وی در ادامه افزود: برای معادن موجود باید مشوق‌هایی در نظر گرفته شود که دارندگان معادن کوچک را ترغیب کند با شرکت‌های بزرگ وارد همکاری شوند؛ این همکاری می‌تواند ابتدا در قالب قراردادهای تامین بار شکل گیرد و در نهایت با سیاستگذاری درست، به مشارکت ساختاری منجر شود که دولت باید هم برای شرکت‌های بزرگ که ریسک‌ پذیرش سهامدار جدید را می‌پذیرند، مشوق‌هایی در نظر بگیرد و هم برای شرکت‌های کوچک که نگران از بین رفتن سهم خود هستند.

چالش‌های سرمایه‌گذاری در بخش معدن

تحلیلگر ارشد اقتصاد معدن به بررسی وضعیت سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی در حوزه معدن و صنایع معدنی کشور پرداخت و با اشاره به چالش‌ها و غفلت‌های موجود در زنجیره ارزش این بخش اظهار داشت: در حال حاضر عمده مباحثی که درباره سرمایه‌گذاری در بخش معدن و صنایع معدنی مطرح است بیشتر حول محور چگونگی دستیابی به مرحله نهایی نظیر احداث کارخانه‌ها و واحدهای فرآوری متمرکز شده است. وی افزود: سرمایه‌گذاری‌هایی که تاکنون انجام شده عمدتا محدود به پروژه‌هایی است که از ابتدا تا انتهای مسیر تامین مالی شده‌اند (فول فاندینگ) و اغلب در حوزه فولاد و آن هم در بخش خصوصی بوده‌اند. در مورد مس، سرمایه‌گذاری‌ها عمدتا تا مرحله کنسانتره یا تولید کاتد بیشتر انجام شده است. عسکرنژاد توضیح داد: به اعتقاد من ما سرمایه‌گذاری‌ها را به سمت زنجیره‌هایی نبرده‌ایم که ارزش‌ افزوده خیلی بالایی دارند مانند زنجیره آلیاژها؛ این در حالی است که ما همزمان با طی مسیر سنگ تا فولاد، باید زنجیره مواد معدنی خاص مانند کروم، تیتانیوم، منگنز و سیلیس را نیز برای تولید آلیاژهای مربوطه توسعه دهیم. به عبارتی، باید از ابتدا تا انتهای زنجیره این عناصر، فرآیند سرمایه‌گذاری صورت گیرد؛ این زنجیره‌ها می‌توانند هم در بخش آهن و هم در بخش مس، در تولید محصولاتی نظیر آنودها یا مواد ایزوتوپی کاربرد داشته باشند اما متاسفانه ما به جای تمرکز بر چنین زنجیره‌هایی، تنها تا سطح متوسط زنجیره پایین‌دستی پیش رفته‌ایم که منظورم از پایین‌دستی، نه تولید نهایی مانند مفتول، پیچ و مهره، ورق‌سازی، بدنه خودرو یا آلومینیوم در صنایع مختلف بلکه بخش‌های میانی این زنجیره است. وی اظهار داشت: وقتی فولاد به آلیاژی تبدیل می‌شود، ارزش ‌افزوده آن به مراتب افزایش می‌یابد اما متاسفانه ما به این موضوع توجه نکرده‌ایم. در نتیجه مجبوریم آلیاژها یا مواد اولیه مورد نیاز آنها را از خارج وارد کنیم، در حالی که این مواد در داخل کشور در دسترس‌ هستند اما متاسفانه روی فناوری‌های مرتبط با تولید آلیاژها، مانند نیکل، کروم، تیتانیوم و دیگر عناصر مشابه سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم.

وضعیت معادن غیرفلزی

عسکرنژاد بیان کرد: از سوی دیگر بخش معادن غیرفلزی کشور نیز به‌شدت مغفول مانده است؛ در حالی که ایران روی اقیانوسی از این معادن نشسته است؛ مواد معدنی غیرفلزی نظیر کربنات کلسیم، گچ (در انواع مختلف با کاربردها و روش‌های استحصال گوناگون)، باریت، خاک‌های صنعتی، صنایع نسوز، گارنت‌ها، ساینده‌ها، میکاها، سلستین و… همگی دارای ارزش فوق‌العاده بالایی به همراه سودآوری هستند. برخلاف تصور عموم، بخش غیرفلزی تخصصی‌تر از معادن فلزی است چراکه عمدتا ساختار شیمیایی پیچیده‌تری دارند و کاربردهای متنوع‌تری را نیز ارائه می‌دهند. تحلیلگر ارشد اقتصاد معادن گفت: در همین راستا به عنوان نمونه عنصر استرانسیوم که در معدن سلستین یافت می‌شود، امروزه کاربرد گسترده‌ای در تولید نسل جدید سلول‌های خورشیدی دارد و می‌تواند ظرفیت ذخیره‌سازی انرژی را افزایش دهد، این نشان می‌دهد که با فرآوری جزئی و کم‌هزینه مواد معدنی غیرفلزی می‌توان به ارزش ‌افزوده بسیار بالایی دست یافت اما متاسفانه این حوزه نیز مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.

راهکار چیست؟

عسکرنژاد اظهار داشت: به اعتقاد من، ما باید مدل سرمایه‌گذاری‌ها را به‌گونه‌ای اصلاح کنیم که کل زنجیره ارزش و تولید محصول نهایی را دربر گیرد. به عنوان مثال در حوزه سلول‌های خورشیدی باید از تامین مواد اولیه‌ای چون تلوریوم تا تولید صفحات برش خورده (سلایسرها) سرمایه‌گذاری انجام شود تا به تولید محصول نهایی برسیم؛ چنین نوع سرمایه‌گذاری‌هایی موجب می‌شود که صادرات ما نیز محصول‌محور شده و از خام‌فروشی فاصله بگیریم. در برخی موارد نیز لازم است برای تامین مواد اولیه خاص، سرمایه‌گذاری‌هایی در خارج از کشور انجام دهیم تا واردات این مواد با سهولت بیشتری انجام شود که این موضوع باید در سیاستگذاری‌ها مورد توجه قرار گیرد. وی تاکید کرد: سرمایه‌گذاری در بخش معدن و صنایع معدنی باید به‌صورت زنجیره‌ای و یکپارچه انجام شود؛ نه صرفا محدود به استخراج سنگ معدن یا تولید کنسانتره، در غیر این ‌صورت همانگونه که تاکنون مشاهده شده توسعه‌ای پایدار و با ارزش ‌افزوده بالا محقق نخواهد شد.

وب گردی