29 - 12 - 2017
ظاهرا هر چه در اسکاندیناوی تولید میشود برای دنیا جذاب است!
مهام میقانی- علاقهمندان ادبیات داستانی در کشورمان میدانند که یکی، دو سالی است تب نیم بند ژانرنویسی کمابیش همه ما را تحت تاثیر قرار داده. این رویکرد که من اجازه میخواهم فعلا آن را مبارک بدانم همزمان شده است با انتشار آثار برجستهای از ادبیات جنایی اسکاندیناوی. سرآمد این آثار، مجموعه رمانهای نویسنده فقید سوئدی «هنینگ مانکِل» بود که انتشار آنها توسط نشر هرمس آغاز شد. در فضای ادبی امروز ما دستکم هفت رمان جنایی اسکاندیناویایی ترجمه و منتشر شده که همگی از مهمترین رمانهای این گونه ادبیات هستند که حتی چند سالی است به عنوان یک زیرژانر به رسمیت شناخته شده و با عنوان «نوآر نوردیک» یا ژانر نوآر شمالی معروف است. از آن جایی که میدانستیم موج دومی از انتشار رمانهای جنایی اسکاندیناوی در ایران در راه است، سعی کردم در مصاحبه با دکتر «گانهیلد اَگِر۱» استاد مطالعات تطبیقی ادبیات و رسانه در دانشگاه آرهوس دانمارک دلایل اقبال جهانی ادبیات جنایی اسکاندیناوی را جویا شوم. دکتر «اَگِر»، صاحب کتاب و مقالات پرشماری در زمینه ادبیات جنایی اسکاندیناوی و همچنین سریالهای تلویزیونی اقتباس شده از این آثار هستند و منتقدان بینالمللی بسیاری ایشان را مهمترین منتقد ادبی در ژانر جنایی در کشور دانمارک میدانند. به این ترتیب گفتوگو با ایشان میتوانست منبع مناسبی برای شناخت هر چه بهتر رمانهایی باشد که تقریبا از آغاز هزاره سوم با فروش میلیونی در جهان روبهرو بوده. با استناد به آمار دانشگاه برایتون در انگلستان تاکنون دستکم سیصد میلیون نسخه از رمانهای «نوآر نوردیک» در سراسر جهان فروش رفته است که بیشک آمار قابل توجهی است. ترجیح میدهم به جای معرفی بیشتر دکتر «اَگِر» و فعالیتهای ادبی او در تحلیل و تفسیر ادبیات جنایی اسکاندیناوی، شما را به خواندن مصاحبه پیش رو که توسط خانم رکسانا ایور ترجمه شده دعوت کنم. در طوب مصاحبه دکتر «اَگِر» منابع بسیار در خور مطالعهای را برای علاقهمندان ذکر کردند که آنها را در پینوشت مصاحبه بازخواهید یافت.
من فکر میکنم انگلستان و آمریکا دو کشوری هستند که پس از کشف رمان و دیگر آثار منحصربهفرد در سراسر دنیا، اقدام به بازتولید شخصیتها، ارزشها و طرح داستانی همان آثار که پیش از این تولید شدهاند میکنند. بنابراین ما مردمانی که در خاورمیانه زندگی میکنیم هرگز مخاطب دست اول رمانها و سریالهای تلویزیونی جنایی اسکاندیناویایی نخواهیم بود. هرچند که تعداد زیادی از مهاجران خاورمیانه در منطقه شما زندگی میکنند اما در خود این کشورها-خاورمیانه- به سختی میتوان مترجمی پیدا کرد که مسلط به زبان (های) اسکاندیناویایی باشد. این نقصان، باعث شده که در خاورمیانه، اکثر رمانهای جنایی اسکاندیناویایی از زبان انگلیسی ترجمه شوند که خود منجر به عدم برقراری ارتباط مستقیم با ادبیات داستانی این کشورها شده است.از سوی دیگر، معتقدم که در این امر، شاید مساله اصلی زبان نباشد بلکه در واقع دیدگاه و نقطه نظراتی است که در این حین مغفول میماند. چراکه مخاطب امکان برخورداری از کشف دست اول منحصر به خود را از دست میدهد. چون سالهاست که این مخاطب، از چشمان آمریکاییها یا انگلیسیها به رمانهای جنایی اسکاندیناویایی نگاه کرده. مخاطب خاورمیانهای عادت کرده صبر کند تا یک اثر در خور توجه و منحصربهفرد در اسکاندیناوی کشف شده و در اختیار او قرار داده شود.برای برقراری ارتباط مستقیم در این حوزه چه باید کرد؟ به نظر شما با این رویکرد، بعضی از رمانهای جنایی اسکاندیناویایی با ارزش، به صورت ناعادلانهای برای همیشه در کشورهای دیگر ناشناخته نمیمانند؟
پیش از هر چیز، لازم است در مورد دو حوزه جغرافیایی با دو عنوان متفاوت توضیحاتی داده شود: اسکاندیناوی و محدوده نوردیک۲ اسکاندیناوی شامل دانمارک، نروژ و سوئد میشود. زبان اسکاندیناوی به عنوان زبان رسمی توسط تمامی ساکنان این حوزه قابل درک است. هرچند جوانترها بیشتر تمایل دارند که به زبان انگلیسی سخن بگویند.
نوردیک شامل دانمارک، نروژ، سوئد و همچنین فنلاند، ایسلند، جزایر فارو و گرینلند میشود. زبان مشترک و واحدی بین این کشورها وجود ندارد. به طور مثال زبان فنلاندی توسط کشورهای دیگر قابل درک نیست. زبان گرینلندی نیز زبان منحصربهفردی است که فقط در خود آن کشور استفاده میشود. دانمارکیها، سوئدیها و نروژیها، با وجود اینکه زبانشان مرتبط و نزدیک است، به سختی زبان ایسلندیها و فاروییها را متوجه میشوند. جزایر فارو و گرینلند جزو کشورهای تحت قیومیت ملی دانمارک هستند بدین صورت که خود دارای قوانین داخلی هستند اما سیاستهای خارجی آنها توسط دانمارک تعیین میشود. هر کشور خود دارای وزارت فرهنگ بوده که تمامی موارد فرهنگی از جمله حمایت از توزیع فیلمها و ترجمههای ادبی را به عهده گرفتهاند.
از طرفی دیگر مجلس نوردیک۳ سازمانی است که مضامین مشترک بین این کشورها را اداره میکند. به طور مثال مسایل مربوط به همکاریهای فرهنگی بین این کشورها. برای به رسمیت شناخته شدن رمانهای جنایی اسکاندیناوی به صورت بینالمللی، روند کار به این صورت است که: کتابی به یکی از زبانهای اسکاندیناوی یعنی دانمارکی، سوئدی یا نروژی تالیف میشود. اگر این کتاب، جزو پرفروشها باشد، به دیگر زبانهای اسکاندیناوی ترجمه میشود. معمولا قدم بعدی، ترجمه آن به زبان آلمانی یا هلندی خواهد بود. در برخی سایتها۴ میزان فروش و گستردگی عرضه هر کدام از آن کتابها و همچنین فروش فیلمهایی که بر اساس این کتابها در آلمان ساخته شده قابل پیگیری است.
بعد از آلمان، نوبت به بازار کتابهای انگلیسیزبان میرسد. نفوذ به این بازار، کار بسیار سختتری است چراکه بازار کتابهای انگلیسی به شدت رقابتی است اما با وجود دشواری حضور در این بازار تعداد زیادی از کتابهای اسکاندیناوی در زبان انگلیسی موفق بودهاند. بدیهی است که ترجمه این کتابها به طور مستقیم از زبانهای اسکاندیناوی ارجحیت بیشتری خواهد داشت. با توجه به تعداد مهاجران ایرانی و خاورمیانهای که بیش از ۳۰ سال است در اسکاندیناوی ساکن شدهاند این امر دور از دسترس نخواهد بود. امروز در حوزه سینما، ارتباط مستقیم بین مخاطب و اثر برقرار شده است.۵
در ایران از کشورهای اسکاندیناوی به عنوان کشورهایی ثروتمند، امن، با حداقل آمار جرم و جنایت و با موقعیتهای شغلی فراوان یاد میشود. به نظر شما رمانهای جنایی در اسکاندیناوی ارائه نقطه مقابل یا به عبارتی روی دیگر این سبک و کیفیت زندگی است؟
ادبیات جنایی اسکاندیناوی را میتوان ادبیات جنایی معاصر با دغدغههای اجتماعی و چارچوبی نوردیک دانست. واقعیت این است که عمل قتل در دنیای واقعی با آنچه در دنیای داستان به عنوان قتل ترسیم میشود بسیار متفاوت است. به عنوان مثال در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱، آمار قتل در دانمارک سالانه ۳۸ نفر بوده است. بر این اساس میتوان به این نتیجه رسید که ضرورت بررسی ارتباط بین جنایت و جامعهای مدرن و مرفه هرگز به واسطه آمار جرم و جنایت مشخص نخواهد شد. کشورهای اسکاندیناوی جزو امنترین کشورهای دنیا بوده و با کمترین تعداد مجرم هستند. اما این موارد جزو مسایل مربوط به این حوزه نیست یعنی این آمار پایین وقوع قتل فقط شامل حال ما نمیشود.
رویکرد اصلی در فرهنگ ادبیات برآمده از جرم و جنایت در اسکاندیناوی، در ماهیت جامعه نهفته است. معمولا سوال به این صورت مطرح میشود که ادبیات جنایی به چه صورت زمینه گرایش به جنایت را در یک جامعه مدرن و مرفه ارائه، تشریح، منعکس و تحریف کرده و به بحث میگذارد. این رویکرد با این پیشفرض همراه است که ادبیات جنایی به هر صورت بازتابی از مشکلات جامعه است و آنها را آسیبشناسی میکند. اما بدون شک این تصویر هرگز صددرصد منطبق نخواهد بود.
ژاپنیها احتمالا بعد از واقعه پولهاربور، برای آمریکاییها مردمانی ترسناک به حساب میآمدند. حتی هنوز هم بعد از گذشت چند دهه شخصیتهای وحشتزای ژاپنی در رمانها و فیلمهای آمریکایی وجود دارند. تعداد زیادی از فیلمهای ترسناک با چهرههای ترسناک ژاپنی، باعث ترساندن مردم دنیا و در نتیجه لذت بردن از ژانر وحشت شدهاند. اما در دهههای گذشته تریلرهای جنایی اسکاندیناویایی در رسانههای آمریکایی جای خود را باز کردهاند. تعداد زیادی از هنرپیشههای زن و مرد حاضر در این فیلمها و برنامههای تلویزیونی خوشچهرهاند و اندامهای موزونی دارند. شاید پذیرفتن این چهرهها به عنوان مجرم خیلی مرسوم نباشد اما بیننده از دیدن قربانیهایی به این زیبایی لذت میبرد. یکی دیگر از عناصر مهم، آب و هوای سرد است. در حالی که پدیده گرم شدن زمین، روزبهروز کشورهای بیشتری را تهدید میکند، زندگی در آب و هوای سرد این نواحی، میتواند بیش از پیش خوشایند و حتی نوستالژیک باشد. وقتی این سردی آب و هوا در کنار مناظر آرام و فضاهای منظم شهری همراه میشود مخاطب به طور ناخودآگاه از رخنه کردن یک قتل در این امنیت سرد لذت میبرد. آیا ما به عنوان مخاطب، عناصر تاثیرگذار دیگری را که منجر به جذابیت رمانهای جنایی اسکاندیناوی شدهاند از قلم انداختهایم؟
فکر میکنم عموما ظاهر هنرپیشههای اسکاندیناویایی یا حداقل ظاهر تعداد زیادی از آنها مثل مردم عادی است. آنها معمولا جذاب هستند اما به طور اغراقآمیز زیبا نیستند (به طور مثال سوفی گرابل۶ در نقش سارا لاند و همکارش سورن میلینگ۷ در نقش جان مییر در سریال کشتار۸). شاید این خود عاملی باشد که مخاطب راحتتر با شخصیتها همذاتپنداری کند.
نقش آب و هوای سرد، برجسته کردن عناصری مانند برف و یخ یا به تصویر کشیدن یک روز معمولی ابری و بارانی یکی از عناصر اصلی رمانهای جنایی اسکاندیناوی بوده. از نظر نشانهشناسی، سرما و تاریکی میتوانند تداعیکنندههای نزدیکی به مرگ تعبیر شود. اما به طور واضح این سرما و ویژگیهای آب و هوایی اساس زیباییشناسی در نوآر نوردیک محسوب میشوند و مهمترین اِلِمان ِ جداییناپذیر این ادبیات است.
به نظر شما در پنج کشور حوزه نوردیک، کدام کشور نقش پیشگام را در حوزه رمان جنایی داشته است؟ کدام کشور به عنوان الگو در این زمینه برای چهار کشور دیگر بوده است؟ در ایران، طی ۴،۵ سال گذشته کتابهای هنینگ مانکل۹ با استقبال مواجه شده است. توجه به کدام یک از دیگر نویسندگان این حوزه را توصیه میکنید؟
اولین رمانهای جنایی اسکاندیناوی توسط یک زوج سوئدی به نامهای مای سووال۱۰ و پیر والوو۱۱ و در سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ نوشته شد. عنوان مجموعه رمانهای پلیسی آنها «قصه جنایت» بود و در ۱۰ جلد نوشته شد. اهمیت کتابهای این زوج انکارناپذیر است. رمانهای آنها و بعدتر فیلمهایی که بر اساس این رمانها ساخته شد، به طور گستردهای ترجمه و بازسازی شد. راه این دو نفر بعدها در سوئد توسط نویسندههایی نظیر هنینگ مانکل و لیزا مارکلوند۱۲، در نروژ توسط یو نسبو۱۳ و در دانمارک توسط یوسی آدلر-اولسن۱۴ ادامه داده شد. آثار برخی دیگر از نویسندههای خوب در دانمارک قابل پیگیری هستند که احتمالا میتواند برای خوانندههای شما جذاب باشد. ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸
اگر آب و هوای سرد را تداعیکننده تنهایی، مهآلودگی و مالیخولیا در نظر بگیریم، به عقیده شما میتوان رمانهای جنایی اسکاندیناوی را در ژانر ادبیات جنایی روانشناسانه محسوب کرد؟ در این صورت حتی رمانهای تریلر الکساندر سودربرگ۱۹ و یوسی آدلر-اولسن هم برای مخاطب روشنفکرانه و عمیق خواهد بود. در واقع آیا این مطلب صحیح است که مخاطب در هنگام خواندن رمانهای جنایی اسکاندیناویایی با آثار به مراتب عمیقتری نسبت به نمونههای سادهای که در آمریکا و انگلستان منتشر میشوند مواجه خواهد شد؟
خیر. رمان جنایی در اسکاندیناویی تحت ژانرهای مختلفی مثل اجتماعی، روانشناسی، هستیشناسانه، فمینیستی، تاریخی، بزنبهادری، حادثهای، پلیسی و… نوشته میشود. نمیتوان تمام آنها را روانشناسانه دانست.
به نظر شما رمانهای پرفروش هنینگ مانکل و استیگ لارسون۲۰ به عنوان نماینده خلف جذابیتهای جادویی کشورهای حوزه نوردیک به صفحههای تلویزیون راه یافتهاند؟ آیا داستانهای جنایی اسکاندیناوی یک شیوه جهانی است که بر تمام جنبههای سلیقه ما اثرگذار بوده است؟ به عنوان یک نویسنده جوان که شیفته داستانهای جنایی اسکاندیناوی است، گاهی فکر میکنم تمام این جذابیتها فقط یک موج گذراست که به زودی ژانر دیگری جای آن را خواهد گرفت.
بدون شک یک موج ادبی اسکاندیناویایی به راه افتاده است که میتوان آن را نوآر نوردیک نامید. نوآر نوردیک را باید به عنوان یک برند به شمار آوریم. ظاهرا نزدیک به دو دهه است که هر چه از اسکاندیناوی برمیآید دارای اهمیت ویژهای برای مردم اغلب نقاط جهان میشود. این برند نهتنها در رمانهای جنایی و حادثهای بلکه در صنعت مد، نوع خوراک، چیدمان منزل، مبلمان و سبک زندگی نیز وارد شده و برای مردم دنیا جذاب جلوه کرده. این موج نیز مانند تمامی موجهای اینچنین، روزی به پایان خواهد رسید و باید زمینه را برای گسترش مفاهیم و ایدههای کاملا تازه که در راه هستند آماده کنیم.
هرچند مفاهیم حاصل از رمانهای جنایی کلاسیک اسکاندیناویایی میتواند برای همیشه مفید و حائز توجه بماند. در واقع منظورم آن چیزی است که همچنان ادامه خواهد داشت. به عنوان مثال وسایل و لوازم قدیمی اسکاندیناویایی در موزههای این سو و آن سوی دنیا وجود دارند. نوآر نوردیک یا حداقل نوشتههایی از این دست نیز میتواند در زمره کارهای کلاسیک به شمار آید که در آینده خود زمینهساز جنیشهای نوینی میشوند.
سریالهای تلویزیونی آمریکایی که در واقع بازسازی رمانها و سریالهای جنایی سوئدی، ایسلندی و دانمارکی بودهاند قهرمانان زن پرقدرتی را ارائه کردند. این قهرمانان در سریالهایی مانند «کشتار» یا «پل»۲۱ به شکل برجستهتری نمود پیدا کردند. آیا این احتمال وجود دارد که سریالهای تلویزیونی و اینترنتی آمریکایی در آیندهای نزدیک، نمونههای جدیدتری از قهرمانان زن را ارائه دهد؟ به نظر شما این تغییرات در رمانهای جنایی ایران نیز که در حال رشد هستند ملموس خواهد بود؟ چراکه در سالهای اخیر ادبیات نوپای جنایی در ایران تحت تاثیر رمانهای جنایی اسکاندیناوی بوده است.
بدون شک در رمانهای جناییمانندهای تلویزیونی نمونههای جدیدی از قهرمانان زن ظهور خواهند کرد. در خصوص تاثیر این قهرمانان در ایران لازم است یادآوری کنم که در ادبیات ایران، شخصیتی به نام «شهرزاد»۲۲ وجود دارد که یکی از معروفترین شخصیتهای قصهگو در سراسر جهان است پس در ادبیات شما پایه و زیربنای محکمی برای آفریدن شخصیتهای منحصر به فرد خودتان وجود دارد.
۱-Gunhild Agger
۲- کشورهای شمال اروپا
۳-Nordic Council
۴- http://www.schwedenkrimi.de/
۵-http://kosmorama.no/en/2013/04/exclusive-meeting-with-iranian-film-and-film-makers/
۶- Sofie Grabol
۷- Soren Malling
۸-The Killing
۹-Henning Mankell
۱۰-Maj Sjowall
۱۱-Per Wahloo
۱۲-Liza Marklund
۱۳- Jo Nesbo
۱۴-Jussi Adler-Olsen
۱۶-http://www.amazon.com/Sissel-Jo-Gazan/e/B0045B7SZA
۱۷-http://www.amazon.com/Lene-Kaaberbol/e/B001JRWMRM
۱۸-https://scandicrimeproject.wordpress.com/denmark/
۱۹-Alexander Soderberg
۲۰- Stieg Lasrsson
۲۱-The Bridge
۲۲- اشاره به شخصیت شهرزاد قصه گو در مجموعه هزار و یک شب، تالیف عبداللطیف طسوجی
ترجمه: رکسانا ایور
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد