25 - 01 - 2023
طلوع دوباره آفتاب اعتدال؟!
رسمی مالوف و نانوشته در سیاست ایرانی است که مسوولان پس از پایان دوره، چندصباحی را در سکوت و دور از فضای رسانهای، به نظاره عملکرد اخلافشان مینشینند؛ قاعدهای که با جایگاه آن مقام مسوول در دوران خدمت نیز ارتباطی مستقیم دارد. به این ترتیب که شما به عنوان یک مسوول پیشین مملکتی، هرچه در دوران خدمت، جایگاه و مقامی بالاتر داشته باشید، پس از پایان دوره فعالیت، دورهای طولانیتر را به سکوت میگذرانید و بر فرض اگر تا پیش از این رییسجمهور مملکت بودهاید، باید بیشتر از کسانی که معاونان و وزیرانتان بودهاند، در سکوت بمانید. این سکوتِ تاکتیکی اما هرچقدر هم که به درازا بکشد، در نهایت مقطعی است و موقت. سکوتی که دائمی نیست و قرار هم نیست تا ابدالآباد به درازا بکشد، بلکه اساسا آغازشده تا بالاخره روزی، وقتی شرایط مساعد بود و وقت قضای آن رسید، بشکند و اصلا به همین دلیل هم هست که آن را «تاکتیکی» میخوانند. این الگوی رفتاری را در کنش سیاسی محمود احمدینژاد، وقتی سال ۹۲ دولت را به حسن روحانی تحویل داد، دیدیم؛ همانطور که در رفتار سیدمحمد خاتمی، وقتی دولت را به احمدینژاد واگذار کرد، دیده بودیم. حسن روحانی هم که خود دولت را از احمدینژاد تحویل گرفته بود و چندسالی در قامت رییسجمهوری مملکت، شاهد و ناظر سکوت سَلَفش در این مقام بود، وقتی پس از ۸ سال، سکان هدایت دولت را به ابراهیم رییسی سپرد، تا وقتی امکان داشت در سکوت فرو رفت و کلامی نگفت.
جالب اینکه روحانی آنطور که برخی منابع رسانهای در این یکی، دو سال گزارش کردهاند، چندان قائل به رعایت این اصل مالوف نبود و حتی وبسایت انتخاب در گزارشی که حدود یکسال پس از اتمام کار دولت دوازدهم، به نقل از بخشی از کتاب «جنگ بدون آتش و دود»، به روایت نشستی با حضور افراد خاص و محدود در اواخر دوران ریاستجمهوری روحانی در ساختمان «همراهان» سعدآباد میپرداخت، نقلقولی از روحانی را با این مضمون منتشر کرد؛ «واقعیت این است که همیشه یک نفر باید مخالف حرف بزند که من تحریک شوم و حرف بزنم.» این جمله نقلشده از روحانی بهخصوص از آن جهت حائز اهمیت بود که ابراهیم رییسی و یارانش در دولت سیزدهم، حتی از پیش از آغاز به کار رسمی در دولت، از هر فرصتی برای اظهارنظر علیه دولت پیشین استفاده کرده و حتی کلیدواژههایی را برای این جریانسازی رسانهای خود طراحی کرده بودند.
روحانی اما ظاهرا در این مدت تا میتوانست با سعهصدر برخورد کرد و سعی کرد آستانه تحملش را بالا ببرد. چه آنکه بهرغم این همه قول و فعل تحریکآمیز دولتمردان رییسی، او هنوز هم به آن صورت فعالیتی از خود در فضای سیاسی و رسانهای بروز نداده است. هرچند بهنسبت آنچه از احمدینژاد و خاتمی بهخصوص طی یکی، دو سال نخست پس از ریاستجمهوریشان به یاد داریم، روحانی چندان هم ساکت نبوده است.
اما «سکوت شیخ اعتدال» حتی اگر تعبیر چندان نادرستی هم نباشد و بتوان اتخاذ مشی سکوت را به روحانی در دوره اخیر نسبت داد، صرفا مختص به شخص او بوده و همراهانش در دولت تدبیر و امید، در این مدت چندان هم ساکت نبودهاند. در این بین اما اسحاق جهانگیری که ۸ سال تمام معاون اول روحانی بود، بهنسبت دوران ساکتی را سپری کرده است. حال آنکه علی ربیعی، سخنگوی دولت دوم روحانی و وزیر تعاون دولت نخست او، انجام وظایفی را که بهخصوص در سالهای پایانی عمر دولت روحانی برعهده داشت، پس از دوره دولتداری نیز تا حدودی ادامه داده است. چنانکه همین دیروز، ایلنا آنچه را که او در نشستی با موضوع بررسی تبعات اجتماعی و اقتصادی اعتراضات اخیر به زبان آورده بود، پوشش داد و از جمله به نقل از سخنگوی دولت دوازدهم تیتر زد: «FATF بازی برای «فروختن سرداران» نبود!» کنایهای از قول علی ربیعی به مخالفان سیاسی جریان اعتدال که اصرار دولت روحانی بر تعیینتکلیف پرونده همکاری با گروه ویژه اقدام مالی را با زبان بیزبانی مصداق خیانت میخوانند.
این در حالی بود که ربیعی در این نشست با تاکید بر اینکه «اصلاحات در زمینه اقتصادی، دیگر به سادگی میسر نمیشود»، گفته: «فعالان اقتصادی این نکته را به خوبی حس کردند که مهمترین اثر بحران اخیر در تشدید نااطمینانی از شرایط اقتصادی و عدم پیشبینیپذیری است.» وزیر کار دولت یازدهم که «ناامنی سرمایه» و «فقدان سرمایهگذاری» را «موضوعاتی بههمتنیده در دهههای اخیر» میداند، همچنین گفته: «ایران پس از مهاجرت نخبگان علمی با پدیده مهاجرت نخبگان صنعتی و کارآفرینان بهویژه کارآفرینان نسل دیجیتال مواجه شده است.» ربیعی که سخنانش را با اشاره به ۴ حوزه سیاستی بنابر یافتههای پژوهشی و اظهارات صاحبنظران حوزه اقتصاد، سیاست و جامعه آغاز کرده، در اظهارنظری جالبتوجه و کلیدی گفته است: «اگر سالهای گذشته از من پرسیده میشد که سیاست داخلی را مهم میدانید یا سیاست خارجی، من بر سیاست خارجی پافشاری میکردم اما امروز به شما میگویم که راه سیاست خارجی از سیاست داخلی میگذرد.» ربیعی که همچنین «حوزه اقتصاد و به طور خاص اقتصاد اجتماعی»، «فرهنگ» و «مرجعیت رسانه» را به عنوان ۳ حوزه سیاستی دیگر مورد اشاره قرار داده، از لزوم اصلاح در این حوزهها سخن گفته و تاکید کرده است: «ارزش فرهنگی باید با تغییرات نسلی و جنسیتی متناسب شوند.» اما در حالی که این دست اظهارنظرهای مسوولان پیشین معمولا از سوی رسانهها، نوعی تلاش برای بازگشت به قدرت از طریق کاندیداتوری در انتخابات تعبیر و تفسیر میشود، ربیعی مشخصا به مقوله انتخابات نیز اشاره کرده و گفته: «در حوزه سیاست داخلی ما به یک منجی بزرگ به نام صندوقهای رای نیاز داریم که میتواند فریادهای کف خیابان را به رفتارهای نظاممند تبدیل کند و در حوزه سیاست خارجی باید از رفتارهای تنشآمیز پرهیز و در جای درست تحولات جهانی بایستیم و از تحلیلهای بیمبنا خودداری کنیم.» ربیعی که بخش خصوصی را لوکوموتیو توسعه خوانده، همچنین گفته است: «برخلاف تصور نظام یکدستشده، تحریمها نعمت نبودند؛ تحریمها نفسگیر، زندگیسوز، فقرزا و زندگیستان بود. همچنین FATF بازی برای فروختن سرداران نبود و این موضوع واقعیتی در اقتصاد جهان است که با تحریم و قرار گرفتن در لیست سیاه آن، مانع جذب سرمایهگذاران خارجی شدیم.» او که گفته «دولت پولی برای سرمایهگذاری ندارد و علامتی هم برای جذب سرمایه خارجی از خود نشان نمیدهد»، تاکید کرده «تنها کورسوی امید ما به کارآفرینان داخلی است و اگر اصلاحات را صورت و سیگنالها را از داخل ندهیم، دور جدید تحریمها را شاهد خواهیم بود و این موضوع فشار بیشتری بر اقتصاد ایران وارد میکند.» سخنگوی دولت دوازدهم همچنین در این نشست، با اشاره به برخی آمار و ارقام رسمی، بهطور غیرمستقیم از عملکرد دولت متبوعش نیز دفاع کرده و در عین حال انتقادهایی را به عملکرد دولت رییسی وارد کرده تا گمانهزنی رسانهای در خصوص احتمال بازگشت جریان اعتدال به عرصه سیاستورزی و کاندیداتوری احتمالی چهرههای شاخص این جریان در انتخابات پیشروی مجلس یا ریاستجمهوری، با جدیت دوچندان مطرح شود.
اما آنچه روز گذشته نگاه ناظران را به این موضوع جلب کرد، بیش از این سخنان ربیعی، به آنچه اسحاق جهانگیری در یادداشتی مورد تاکید قرار داد، مربوط بود. آنجا که معاون اول رییسجمهوری در سطری از یادداشت خود که وبسایت جماران روی خروجی فرستاد، از «فرارسیدن زمان تصمیمهای سخت» سخن گفت و پایان یافتن فصل «شعارهای بیپایه و وعدههای پوچ!» جهانگیری که بندهای نخست یادداشتش را با انتقاد از کسانی که بهزعم او، به جای پرداختن به علت اصلی مشکل و حل ریشهای آن، طبق معمول دنبال محکوم کردن یکدیگر هستند»، آغاز کرده، در ادامه از «بحران انرژی» سخن گفته و نوشته است: «تاثیر تحریمها و عدم سرمایهگذاری مناسب، در بحران اخیر آشکار شده است.» جهانگیری در حالی در سطری از این یادداشت تاکید کرده که «در سندهای تهیهشده، مشخص شده که این بحران سالبهسال بدتر میشود» که در سطر پایانی آورده است: «لازم است با تغییر سیاستها به این چالش مهم توجه عملی کنیم و امروز و آینده ایران و جایگاه انرژی را در رفاه و توسعه کشور دریابیم.»
تحلیل انتخاباتی از مواضع تازه دو چهره شاخص دولت روحانی، آن هم در شرایطی که هنوز بیش از یک سال تا نخستین انتخابات سراسری در کشور باقی مانده، شاید تا حدودی ضعیف و بیپشتوانه به نظر برسد. اما این نکته نیز انکارناپذیر است که حضور در عرصه انتخابات، امر کوچک و ناچیزی نیست اما این حقیقت نیز شاید به همان میزان انکارناشدنی است که حتی اگر همچون جهانگیری یا ربیعی، سالها و بلکه دههها در سیاست ایرانی استخوان خرد کرده باشید، باز هم برای بازگشت، به زمان نیاز خواهید داشت. پس تا دیر نشده باید دست به کار شوید!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد