5 - 02 - 2017
ضعف تیم اطلاعرسانی دولت
دکتر غلامرضا کیامهر
مدتهاست کسانی از سر خیرخواهی میگویند تیم اطلاعرسانی دولت ضعیف است و نمیتواند عملکرد و کارهای مثبت دولت یازدهم را بهطور موثر به افکار عمومی منتقل کند.
با نگاهی بیطرفانه به کم و کیف اطلاعرسانیهای صورتگرفته از آغاز بهکار دولت یازدهم تا امروز و با در نظر گرفتن کارهای درخور توجهی که این دولت به خصوص در زمینه سیاست خارجی انجام داده، میتوانیم رگههایی از واقعیت را در انتقادهایی که از ضعف تیم اطلاعرسانی دولت صورت گرفته است، مشاهده کنیم اما اشکالی که به این نحوه دلسوزیها و انتقادها وارد است، این است که منتقدان به درستی مشخص نکردهاند منظورشان از تیم اطلاعرسانی دولت یازدهم چیست. آیا منظور آنها مجموعهای از مدیران و کارشناسانی است که در تشکیلات نهاد ریاستجمهوری وظیفه اطلاعرسانی درخصوص اقدامات این دولت در حوزههای مختلف را برعهده دارند و در انجام این وظیفه مهم ضعیف عمل میکنند یا انتقادهای دلسوزانه آنها ناظر بر طیف وسیعی از نهادهای اطلاعرسانی مجموعه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی یعنی روابط عمومیهای آنهاست که متاسفانه طی چهل و اندی ماه از عمر دولت یازدهم نتوانستهاند آنطور که شاید و باید و با بهرهگیری از زبان اقناع مخاطب، جامعه و افکار عمومی را از حاصل عملکردهای این دولت آگاه سازند که به اعتقاد نویسنده از نقطهنظر علمی و کارشناسی شق اخیر در ارتباط با انتقادهایی که از ضعف عملکرد تیم اطلاعرسانی دولت میشود به واقعیت نزدیکتر است چه در حالی که تمام وزارتخانهها و سازمانها و بانکهای دولتی واحدهای عریض و طویلی به نام روابط عمومی و اطلاعرسانی در ساختار تشکیلات سازمانی خود دارند و بخش قابل ملاحظهای از بودجه سالانه آنها صرف پرداخت حقوق و دستمزد مدیران و پرسنل و دیگر هزینههای روابطعمومیهایشان میشود، سرچشمههای اصلی ضعف و کم و کاستیهای اطلاعرسانی دولت یازدهم را باید در عملکرد ضعیف و انفعالی روابط عمومیها جستوجو کرد؛ روابطعمومیهایی که بهجای تقویت مبانی حرفهایگرایی در برقراری ارتباط تاثیرگذار با لایههای مختلف جامعه و برقراری جریان اطلاعرسانی با چاشنی صداقت، شفافیت و با زبان قابل فهم و درک برای همه، بیشتر وقت، منابع و امکانات خود را صرف امور شکلی، تشریفاتی، نمایشی و حاشیهای میکنند و مهمترین رسالت خود را جلب رضایت خاطر روسای مافوق میدانند. آنها این واقعیت را نیز فراموش کردهاند که در تعاریف رایج جهانی روابطعمومیها از یکسو نقش سخنگو و مبشر و مبلغ دستاوردها و از سوی دیگر وکیل مدافع و مطالبهگر مطالبات افکار عمومی در سازمانهای متبوع خود را ایفا میکنند اما در کمال تاسف جز در مواردی استثنایی در اغلب موارد شاهد وجود روابطعمومیهایی در سازمانهای دولتی هستیم که قادر به ایفای هیچیک از این دو نقش نیستند و دقیقا به همین دلیل است که میبینیم با همه خدماتی که دولت یازدهم با وجود همه موانع و کارشکنیها در حوزههای مختلف انجام داده، موج نارضایتی نسبت به عملکرد این دولت خصوصا عملکرد اقتصادی آن به صورت گسترده جریان دارد و دقیقا به دلیل آنکه روابطعمومیها توانایی ایفای نقش سخنگوی سازمانهای متبوع خود را ندارند، همیشه وظیفه سخنگویی و اطلاعرسانیهای کلان و اساسی درباره عملکرد سازمانهای دولتی را بالاترین مقامهای این سازمانها برعهده میگیرند که این شیوه کار اولا نوعی نفی غیرمستقیم علت وجودی روابطعمومیهاست و درثانی زمانی که یک وزیر، یک رییس سازمان یا مدیرعامل دولتی در مصاحبههای مطبوعاتی یا کنفرانسهای خبری به ارائه آمار و ارقام درخصوص سازمان تحت مسوولیت خود میپردازد به دلیل آنکه از دیدگاه افکار عمومی گفتههای آن وزیر یا رییس فصلالخطاب محسوب میشود، چنانچه ایراد و اشکال یا مطالب مغایر با واقعیتی در آن آمار و ارقام وجود داشته باشد به خاطر ملاحظات اخلاقی و حیثیتی روابطعمومی آن سازمان نمیتواند با ورود به صحنه به تصحیح و اصلاح آن بپردازد و متاسفانه مردم هم آنچه را که از زبان بالاترین مقامهای سازمانهای دولتی میشنوند به پای مجموعه دولت میگذارند و به عملکرد دولت نمره منفی میدهند. با این توضیحات ضعف عملکرد رسانهای و اطلاعرسانی دولت نه صرفا از درون واحد اطلاعرسانی و ارتباطات نهاد ریاستجمهوری که از ضعف عملکرد مجموعه روابطعمومیهای وزارتخانهها و سازمانهای دولتی سرچشمه میگیرد و بهانه به دست مخالفان دولت میدهد تا با بهرهگیری فرصتطلبانه از تریبونها و رسانههایی که در اختیار دارند، کلیت عملکرد دولت یازدهم حتی برجستهترین و مهمترین آن را که برجام و رفع بسیاری از تحریمهای اقتصادی فلجکننده تشکیل میدهد، زیر سوال میبرند. همین ضعف تیم اطلاعرسانی دولت سبب شده مردمی که به دلیل کمبود آگاهی، قائل به تفکیک مدیریت کلان کشور از مدیریتهای شهری نیستند، عملکردهای ناصواب و ناراضیتراش شهرداری را هم به پای دولت بگذارند. واقعیت دیگری که در ارتباط با روابطعمومیهای سازمانهای دولتی وجود دارد این است که حتی اگر روابطعمومی آگاه و توانمندی هم در این سازمانها وجود داشته باشد از آزادی عمل لازم برای عمل به وظایف ذاتی خود که اطلاعرسانی هدفمند و تاثیرگذار بر افکار عمومی از مهمترین آنهاست، نخواهد بود زیرا به تجربه ثابت شده که اصولا بسیاری از مسوولان راس هرم مدیریت سازمانهای دولتی ترجیح میدهند خود نقش سوپراستار سازمان تحت مدیریتشان را ایفا کنند و گفتنیهایی را که به زعم آنها مهم است، خود با رسانهها در میان گذارند چون بر این باورند که اگر به روابطعمومیهای خود برای اطلاعرسانی بیش از حد میدان دهند ممکن است خود در سایه قرار گیرند و نامشان به بایگانی حافظه افکار عمومی برود و این درست در نقطه مقابل نگاهی است که مدیران ارشد سازمانها اعم از دولتی و خصوصی در کشورهای پیشرفته جهان نسبت به نقش و جایگاه روابط عمومی دارند و بر این باورند که هرچه روابطعمومی در جامعه و افکار عمومی درخشش بیشتری پیدا کند، این درخشش باعث درخشش و ارتقای جایگاه کلیت سازمان و خود آنها خواهد شد. آنها به این واقعیت پی بردهاند که یک روابطعمومی آگاه، متفکر، حرفهایگرا و دارای قدرت تحلیل و پیشبینی وقایع، سازمان را به اوج عزت و روابطعمومی منفعل و گوش به فرمان روسای مافوق سازمان را به حضیض ذلت میکشد اما متاسفانه با وجود آن همه همایشها و سمینارهایی که همه ساله در ارتباط با مقوله روابطعمومی و اطلاعرسانی در کشور برگزار میشود و خیل عظیم دارندگان مدارک عالی روابط عمومی که از دانشگاههای کشور پا به جامعه میگذارند، هنوز بسیاری از مدیران راس هرم سازمانها به روابط عمومی به چشم واحدهایی که وظیفهای مهمتر از انجام تبلیغات شخصی و بزرگنمایی کارهای کرده و ناکرده آنها ندارند، نگاه میکنند و چنین است که میبینیم مردم هم این قبیل اطلاعرسانیها را جدی نمیگیرند و در باور خود حسابی برای آنها باز نمیکنند. نتیجه کار همین چیزی میشود که امروز دوستداران و خیرخواهان دولت یازدهم از آن با عنوان ضعف تیم اطلاعرسانی دولت یاد میکنند و برطرف کردن این ضعف به یک رنسانس و تحول اساسی در روابط عمومیها و نوع نگاه مدیران ارشد سازمانهای دولتی به مقوله روابط عمومی و رسالت اطلاعرسانی آن نیاز دارد.
Kiamehr_gh@yahoo.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد