8 - 05 - 2017
ضرورت ناحیهبندی در کلانشهرها
سهراب نوروزی- از بدو تاسیس نهاد شورای اسلامی شهر و روستا در سال ۱۳۷۸ تاکنون چهار دوره از انتخابات آن سپری شده و به زودی شاهد پنجمین دوره خواهیم بود. قانون کلی انتخابات شورای شهر تعیین کرده است که هر شهر به عنوان یک واحد انتخاباتی در نظر گرفته شود، به این شکل که کاندیداها باید یک سال متصل به زمان اخذ رأی در شهر مورد نظر ساکن باشند و مهم نیست در کجای شهر سکونت دارند. اما آیا واقعا اهمیتی ندارد که نمایندگان مردم در شورای شهر ساکن کدام ناحیه هستند؟ مثلا اگر تمام نمایندگان انتخابی ساکن محلههای مرفه و امن شهر باشند، آیا اساسا تصویر درستی از فقر و بیعدالتی و ناامنی در سایر مناطق شهر در شورا مطرح خواهد شد که بخواهند تصمیمگیری مناسبی انجام دهند؟ پاسخ کشورهای مدرن با چندین دهه تجربه موفق شوراهای شهر به این پرسش این است: نه! هر ناحیه از شهر (به ویژه شهرهای بزرگ) باید نماینده خود را در شورا داشته باشد تا دموکراسی (به معنای نمایندگی مردم) محقق شده و تصمیمات و تخصیص بودجه عادلانه انجام شود.
منظور از ناحیهبندی این است که شهر با رعایت موازین اجتماعی، جغرافیایی، نژادی، قومی، مذهبی و اقتصادی تقسیمبندی شود و مردم هر ناحیه فقط به کاندیدای ساکن همان ناحیه رای دهند و فرد منتخب نیز تا انتهای دوره حق تغییر ناحیه سکونت را نداشته باشد. در ادامه به مزایای مهم و بیبدیل ناحیهبندی شهر اشاره میکنم.
(الف) شناخت بهتر مردم از کاندیدا: اولین مزیت ناحیهبندی این است که افراد کاندیداها را بهتر میشناسند چراکه کاندیداها حداقل یکسال در نزدیکی آنها زندگی کردهاند. این موضوع بسیار مهم است چراکه اعضای شورای شهر نماینده مردم هستند و مردم باید با شناخت کافی به آنها رای دهند. هرچند ناحیهبندی نمیتواند رایدهندگان را به شناخت ایدهآل از کاندیداها برساند اما بسیار مفیدتر و موثرتر از حالت فعلی در کشور ماست که مردم اساسا با کاندیداها بیگانه هستند و فقط از روی پوسترهای تبلیغاتی چند روز قبل از رایگیری با آنها آشنا میشوند.
(ب) انسجام در تبلیغات: ناحیهبندی شهری به کاندیداها کمک میکند که برنامه منسجمتر و مفیدتری برای تبلیغات خود داشته باشند. هر کاندیدا با تعداد کمتری رایدهنده روبهرو است و محدوده جغرافیایی تبلیغات وی نیز بسیار کوچکتر از کل سطح شهر است. در ضمن نظارت بر تبلیغات و پیگرد تخلفات احتمالی نیز سادهتر و دقیقتر خواهد شد.
(ج) درک بهتر مشکلات: از مهمترین مزایای ناحیهبندی شهر این است که سبب میشود کاندیداهای هر ناحیه به دلیل سکونت در آن با مشکلات مردم و شهر در آنجا بهطور ملموس آشنا شوند. مشکلات ناحیه، مشکلات خود آن کاندیداهاست و از این رو پس از انتخاب شدن سعی بیشتری در رفع آنها میکنند. همچنین کاندیداها قادر خواهند شد با ارائه گزارشها و تصاویر درست از مشکلات واقعی ناحیه، مقدمات تصمیمگیری بهتر را فراهم آورند. واقعیت این است که هرچقدر نمایندهای به فکر مشکلات شهر باشد، تا وقتی از آنها به درستی خبر نداشته باشد نمیتواند تصمیم درستی بگیرد. بنابراین این یکی از بهترین راهها برای درک مشکلات زیستن آنهاست.
(د) ارتباط بهتر با مردم: فراموش نکنیم که مهمترین وظیفه هر عضو شورای شهر نمایندگی مردم است و در نتیجه ارتباط دائم و موثر بین اعضا و مردمی که ایشان نمایندگی میکنند، ضروری است. ناحیهبندی سبب میشود هر عضو شورا نماینده مردم کمتری باشد و در نتیجه شانس ارتباط موثر با آنها افزایش یابد. مردم باید به راحتی به اعضای شورا دسترسی داشته باشند و خواستههای خود را به گوش آنها برسانند. به همین دلیل است که ناحیهبندی به اجرای دموکراسی کمک شایانی میکند.
(ه) عدالت اجتماعی: قانون اول علم جغرافیا میگوید: همه چیز به همه چیز ربط دارد، ولی چیزهای نزدیک بیشتر از چیزهای دور به هم ربط دارند. در امور اقتصادی و اجتماعی شهر این قانون در حالت کلی صدق میکند، به این معنا که فقرا به احتمال بسیار در نزدیکی هم سکونت دارند، و افراد طبقه متوسط در نزدیکی هم، و افراد پولدار نیز در نزدیکی هم. از همین رو تقسیمبندی شهر بر اساس موازین اقتصادی و اجتماعی سبب میشود که افراد هر ناحیه نماینده خود را در شورا داشته باشند. این امر قطعا به برقراری عدالت اجتماعی کمک میکند چراکه هم مشکلات و کمبودهای مناطق فقیر و آلوده و ناامن شهر به رسمیت شناخته میشود و هم با زبانی مرتبط و موثر از آن مشکلات و کمبودها در شورای شهر حرف زده میشود. این دو عامل برای برقراری عدالت اجتماعی در تصمیمات و سیاستهای شورای شهر ضروری است. ناحیهبندی آگاهانه و عالمانه شهر باعث میشود فقرا و محرومین همانقدر فرصت بیان و رفع مشکلات را داشته باشند که افراد پولدار و طبقه متوسط شهر دارند. ناحیهبندی، تبعیض را کاهش داده و گامی موثر در برقراری عدالت شهری است.
(و) پاسخگوپذیری نمایندگان: ناحیهبندی سبب میشود برآورد کارهای هر نماینده آسانتر و دقیقتر باشد. مردم ناحیه با دستاوردهای نمایندهشان به شکلی ملموس آشنا میشوند و گزارشهای عملکرد هر نماینده برای افراد ناحیه معنادارتر خواهد بود. به عبارتی مردم راحتتر نماینده خود را زیر ذرهبین قرار میدهند چون به جای دهها نماینده با یک یا نهایتا دو نماینده طرف هستند. از همین رو اعضای شورای شهر بیشتر پاسخگوی عملکرد خود به مردمی خواهند بود که او را نماینده خود کردهاند. در زمانی که فساد و عدم شفافیت دو مشکل عمده مدیریت شهری در ایران است، هر گامی که برای پاسخگوپذیر کردن صاحبان قدرت برداشته شود قطعا به نفع جامعه و حکومت خواهد بود.
با توجه به این مزایا شکی باقی نمیماند که یک تغییر ساختاری مهم در شوراهای شهر که میتواند به نحو بیسابقهای عملکرد و بازده شورا را همزمان با شفافیت و پاسخگویی نمایندگان افزایش دهد همین ناحیهبندی شهرها (بهویژه شهرهای بزرگ) است. در انتها بد نیست اشارهای به تجربه کشورهای دموکرات پیشرفته و موفق در این زمینه داشته باشیم. در آمریکا ناحیهبندی شهرها در تمام ایالات و شهرها وجود دارد. مثلا شهر نیویورک به ۵۱ ناحیه (district) تقسیم شده است و هر ناحیه یک نماینده در شورای شهر دارد که از میان کاندیداها با رای مردم همان ناحیه انتخاب میشود. شهر تورنتو در کانادا با ۷۳/۲ میلیون نفر جمعیت به ۴۴ بخش (ward) تقسیم شده است و هر بخش یک نماینده در شورای شهر دارد که با رای مردم انتخاب میشود. نحوه تعیین اعضای انجمن شهر لندن کمی متفاوت بوده و ترکیبی از رای مستقیم مردم و انتصاب حزبی است. برای تعیین بخشی که با رای مردم وارد انجمن شهر میشوند لندن را به ۱۴ حوزه انتخاباتی (constituency) تقسیم کردهاند که مردم هر حوزه به کاندیداهای همان حوزه رای میدهند. همچنین برای تعیین شورای پاریس این شهر به ۲۰ ناحیه شهرداری (arrondissement municipal) تقسیم میشود و نمایندگان با رای غیرمستقیم مردم به کمک احزاب برای هر ناحیه تعیین میشوند.
در نتیجه، ضروری است که ساختار انتخابات و شورای شهر بهویژه در شهرهای بزرگ ایران مورد بازبینی قرار بگیرد و به جای سیستم بدوی فعلی، شهرها ناحیهبندی شوند تا اداره امور به روشی دموکراتیکتر و مفیدتر انجام گیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد