18 - 04 - 2024
ضرورت بازسازی امید
مجید سلیمیبروجنی*
حال و احوال اقتصاد روزبهروز نگرانکنندهتر از روزها و ماههای گذشته میشود. به جرات میتوان گفت کمتر کسی فکر میکرد که در همین ابتدای فروردینماه شاهد افزایش غیرمنتظره قیمتها در دلار و سکه و مایحتاج روزمره زندگی مردم باشیم. این در حالی است که طی این مدت رییسدولت و مردان اقتصادیاش تنها نظارهگر ماجرا بودهاند و احیانا اگر پاسخی هم دادهاند، بیشتر
به عصبانی کردن مردم منجر شده است.
هنوز فروردین به پایان نرسیده که مردم خبرهای وحشتناکی را شنیدند؛ تورم و بیارزشتر شدن پول ملی، زورگیری و تیراندازی در بزرگراه صدر و آن هم در روز روشن، حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و به شهادت رسیدن چند نفر از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پاسخ نظامی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی در خاک آن کشور و احتمال وقوع جنگی میان دوکشور. سال۱۴۰۲ در حالی به پایان رسید که خاطرات تلخی از خود برای ایرانیان بهجا گذاشت؛ سالی که فشار همهجانبه اقتصادی به اوج رسید و مردم سفره خود را کوچکتر از همیشه دیدند و کسبوکارها با ترس و ناامیدی، کمرونقتر از همیشه بودند. در همه جای دنیا در چنین وضعیت اقتصادی، منتقدان و حتی مردم به نقد عملکرد دولتها میپردازند و اغلب اوقات نقدها تندوتیز است چون که پای کاهش رفاه و فقر بیشتر مردم در میان است. متاسفانه در کشورمان میبینیم که دولتمردان در پاسخ به این انتقادات، همه کاستیها را به دولت قبل نسبت میدهند و در دفاع از عملکرد ضعیف خود، منتقدان را «همکار دشمن» میخوانند که هدفشان القای ناامیدی به بطن جامعه است. رییسدولت سیزدهم نیز بارها اصرار داشته که هدف منتقدان ناامید کردن مردم از آینده پرفروغ و روشن کشور است اما واقعیت این است که صحبت کردن از امید به آینده در شرایط موجود برای اکثریت مردم قابل فهم و پذیرش نیست. متاسفانه وضعیت اقتصادی و سفره مردم چنان شده که سختی و فشار بر دوش خانوارها دوصدچندان است؛ وضعیت آموزش و بهداشت هر روز بدتر میشود. چشمانداز پیشرو چنان تاریک شده که ترجیح بسیاری از مشاغل بر مهاجرت از این دیار بوده و بسیاری از سرمایههای انسانی، در قالب تخصصهای گوناگون رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند. ضعف انگیزه چنان شده که بهرهوریها اندک است. سلانهسلانه در تقلا برای ماندن، برای کار کردن و برای موثر بودن عمر میگذرانی، حتی اگر روز و احوال چندان خوشایند هم نباشد. زمانه مانع از شکلگیری برآیندی مثبت از اوضاع است. طی چند سال اخیر صحبت از «فروپاشی اجتماعی» و از دست رفتن «سرمایه اجتماعی» زیاد شده است. در دو سال اخیر اتفاقات زیادی در جامعه ایرانی مخصوصا برای بانوان افتاده است. چیزهای زیادی زیرپوست جامعه و کشورمان تغییر کرده که هرچقدر هم دولتمردان بخواهند آن را کتمان کنند اما باز هم قابل چشمپوشی نیستند. متاسفانه عملکرد نهادهای مسوول و دولت به دوقطبی شدن شدید جامعه تبدل شده است. جامعه دوپاره به این راحتیها اداره نخواهد شد. جامعهای که منافع یک گروه در متضرر شدن دیگری است، جامعهای ناپایدار است، مدیریت آن بسیار دشوار بوده و در بلندمدت بحرانآفرین خواهد بود.
اقتصاددانان در طول سالهای گذشته همواره از امید و اعتماد جامعه به عنوان موتور محرک اقتصاد یاد کردهاند. به عقیده آنها رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عمومی عواقب زیانباری برای اقتصاد دارد اما موضوع این است که یأس و ناامیدی جامعه محصول بیاعتنایی تصمیمگیران و سیاستگذاران به ابرچالشهای سیاسی و اقتصادی و سیاستگذاریهای غلط است و نه حاصل شیطنت رسانهها. امید به معنی باور داشتن به نتیجه مثبت اتفاقها با شرایط موجود است. امید با بهبودی پیوند مستقیم دارد و زمانی میتوان در موردش بحث کرد که احتمال بهبود وجود داشته باشد. در کشور ما سیاستمداران از طریق بیثبات کردن اقتصاد، تشدید نااطمینانی، اعمال سیاستهای نادرست و دادن رانتهای اقتصادی به گروههای حامی خود، نابرابری را تشدید و جامعه را ناامید میکنند اما از منتقدان میخواهند که سکوت کنند و به ناامیدی دامن نزنند. به اعتقاد کارشناسان، هر فسادی که اتفاق میافتد، شرایط ذهنی جامعه را بدتر میکند و اعتماد را بیشتر از بین میبرد. واقعیت این است که برای گذار از این دوره خطرناک اقتصاد، ایران برای از خروج از رکود باید بتواند به هر طریق ممکن انگیزه سرمایهگذاری ایجاد و آن را تشویق کند. بخشخصوصی در حال حاضر انگیزه و علاقهای برای سرمایهگذاری ندارد و بسیار محتاط شده است. در مجموع میتوان گفت هیچ اقدامی در کشور به اندازه بازساری امید و بازگرداندن اعتماد به بطن جامعه اهمیت ندارد. آنچه در حال حاضر اثر تعیینکننده در همه زمینهها دارد، نگرانی مردم نسبت به آینده است که متاسفانه سیاستمداران از آن غافل ماندهاند.
* کارشناس اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد