صنعت فولاد در محاصره خاموشیها

جهان صنعت– با وجود اینکه صنایع معدنی در روزهای ابتدایی جنگ ۱۲روزه با حداقل ناترازی برق روبهرو بودند اما مدتی است که دوباره برنامههای قطعی برق به روال سابق خود بازگشته است! این در حالی است که محدودیتهای کمسابقه در تامین انرژی، یکی از عوامل اصلی ناکامیها و اختلالهای جدی در فرآیند تولید بودهاند.
وزارت نیرو از نیمه اردیبهشتماه سالجاری، تصمیم به اعمال محدودیتهای سنگین در مصرف برق صنایع گرفت. در این بین بهویژه صنایع فولاد، سیمان و فلزات اساسی با محدودیتهایی روبهرو شدند که بهطور متوسط تا ۹۰درصد ظرفیت مصرف برق آنها را کاهش داد؛ تصمیمی که منجر به توقف بخشی از خطوط تولید، کاهش شیفت کاری و تنش شدید در میان فعالان معدنی شد. البته این محدودیتها نهتنها منجربه توقف تولید شد بلکه آسیبهای سنگینی نیز به ماشینآلات، مواد اولیه و ساختار مالی واحدهای تولید نیز وارد کرد. اما آنچه شرایط را بدتر کرده، رویکرد سیاستگذاران در مقابله با این بحران است. گاهی مصرف برق ایران را با کشورهای اروپایی مقایسه میکنند که نشانگر آن است که با بسترها آشنا نیستند. از طرف دیگر توپ را به زمین تولیدکنندهها انداخته و آنها را مسوول تامین انرژی میدانند! در چنین شرایطی، از صنعتی که باید پرچمدار اقتصاد غیرنفتی کشور باشد، تنها زنجیرهای ضعیف باقی مانده که با هر تهدید، یک پله به عقب بازمیگردد.
با نگاهی به گزارشهای رسمی اخیر منتشرشده از سوی انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران متوجه میشویم که تولید فولاد کشور در سال۱۴۰۳ با کاهش چشمگیر ۷/۶درصدی نسبت به سال قبلتر مواجه شده و به حدود ۲/۳۰میلیون تن رسیده است؛ این در حالی است که ظرفیت اسمی تولید فولاد ایران بیش از ۵۰ میلیون تن در سال برآورد میشود. براساس این آمارها متوجه میشویم که کشور تنها از حدود ۶۰ درصد ظرفیت واقعی خود استفاده میکند که عامل عمده آن بحران تامین انرژی برای واحدهای تولیدی و فولادسازی است. حالا با کمبود برق در تابستان۱۴۰۴ شاهد نشانه رفتن شریان حیاتی صنعت کشور، بهویژه صنعت فولاد هستیم که وابستگی عمیقی به تامین پایدار انرژی دارد؛ مسالهای که در پی آن شاهد کاهش تولید و افت صادرات هستیم. براساس آمارها، در چهارسال گذشته، صنعت فولاد کشور بیش از ۱۴میلیارد دلار زیان مستقیم دیده است. فقط در سال۱۴۰۳، طبق برآوردهای انجامشده، حدود ۵/۵میلیارد دلار خسارت بهدلیل کاهش تولید، توقف صادرات، آسیب تجهیزات و عدم تحقق تعهدات تجاری به اقتصاد این بخش وارد شده است اما ادامه این روند میتواند تهدیدی جدی برای اشتغال در صنایع پاییندستی فولاد، پروژههای عمرانی، ساختوساز و حتی امنیت اقتصادی کشور باشد. این مسائل باعث گلایه بسیاری از تولیدکنندهها میشود. بهطور خاص مطرح میشود در شرایطی که رقبا در منطقه مانند ترکیه، عربستان و عمان با سرعت در حال افزایش ظرفیت تولید و صادرات هستند، تداوم کاهش تولید ایران میتواند منجربه حذف تدریجی کشور از بازارهای کلیدی آسیایی و آفریقایی شود. در چنین شرایطی بازنگری فوری در سیاستهای تامین انرژی، سرمایهگذاری در توسعه نیروگاههای اختصاصی صنایع، بهکارگیری انرژیهای تجدیدپذیر و بازسازی شبکه انتقال برق حیاتی بهنظر میرسد.
برنامه خاموشی صنایع به روال پیش از جنگ بازمیگردد
جواد حسینیکیا، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی گفت: در طول جنگ ۱۲روزه، ارزیابی عملکرد صنایع نشان داد که باوجود پیشبینیهای اولیه، ناترازی برق و اختلال در تولید به حداقل ممکن رسیده بود. برخی کارشناسان دلیل این موضوع را کاهش مصرف خانگی بهویژه در تهران و تعطیلی بخشی از واحدهای خرد صنعتی میدانند که در عمل فشار روی شبکه برق را کم کرده است.
به گفته حسینیکیا این شرایط موقتی بوده و برنامههای قطعی برق به روال پیش از جنگ باز خواهد گشت. البته وزارت صمت در حال بررسی دستورالعملهایی برای مواجهه با شرایط احتمالی آینده است؛ از جمله تمهیداتی برای کاهش خاموشی واحدهای تولیدی، تسهیلات حمایتی بهعنوان مشوق و نیز تقسیط بدهیهای تامین اجتماعی.
وی افزود: در صورت تکرار چنین بحرانهایی، لازم است دولت پیشدستانه عمل کرده و با تدوین بستههای حمایتی، مانع از آسیبپذیری بیشتر بخش تولید شود. حال باید دید آیا اینبار هم صنایع خود را برای خاموشیهای سهمیهبندیشده آماده کنند یا تصمیمگیران در مسیر پایداری، گامهای موثرتری برخواهند داشت.
فروپاشی تدریجی تولید فولاد
همزمان با آغاز محدودیتهای برق زودتر از همیشه و سقوط همزمان تولید و صادرات در صنعت فولاد ایران، عمان با پروژه ۳میلیارد دلاری تولید فولاد سبز خود در الدقم در حال تصاحب آینده بازار جهانی است. حال آنکه آمارها نشان میدهد تولیدکنندگان ایرانی از صادرات کنار رفتهاند و میدان به تجار دیگر واگذار شده است.
تازهترین آمارهای رسمی زنگ خطر جدی برای صنعت فولاد ایران را به صدا درآوردهاند. تولید و صادرات مقاطع طویل فولادی با افتی همزمان مواجه شدهاند و در یک چرخش نگرانکننده، سهم تجار از صادرات میلگرد کشور به بیش از دوبرابر تولیدکنندگان رسیده است. در همین حال پروژههایی چون مجتمع سبز جیندالاستیلالدقم در عمان تصویری متفاوت از آینده صنعت فولاد منطقه را به نمایش میگذارند؛ آیندهای که ایران نهتنها در آن حضور ندارد بلکه در حال عقبنشینی از جایگاههای سنتی خود است.
وضعیت صادرات میلگرد نیز نشانهای هشداردهنده از انحراف ساختاری صنعت است. براساس دادههای کتاب سال فولاد ایران، سهم تولیدکنندگان از صادرات میلگرد از ۶۷درصد در سال۱۴۰۲ به تنها ۳۵درصد در سال۱۴۰۳ کاهش یافته درحالیکه سهم دارندگان کارتهای بازرگانی یکبارمصرف از ۳۳ به ۶۵درصد رسیده است. این یعنی صادرات فولاد بیش از آنکه از دل کارخانه و تولید واقعی بیرون بیاید، اکنون در اختیار حلقههای واسطه و غیرمولد قرار دارد.
از آنچه به ظاهر افزایش صادرات تعبیر میشود در عمل چیزی عاید صنعت واقعی کشور نمیشود؛ نه اشتغال، نه سرمایهگذاری و نه ارتقای فناوری. حتی برترین صادرکنندگان میلگرد کشور نیز با سهم ۳/۸درصد در چنین ساختاری قربانی واسطهگری شدهاند. در نتیجه، تولیدکننده واقعی عقبرانده شده و دلال به موتور محرکه صادرات تبدیل شده است.
عمان در مسیر آینده، ایران در دور باطل بحران
در نقطه مقابل وضعیت تلخ فولاد، عمان با حمایت دولتی و جذب سرمایه خارجی در حال ساخت یکی از پیشرفتهترین مجتمعهای فولاد سبز جهان است. پروژه ۳میلیارد دلاری جیندالاستیلالدقم از سال۲۰۲۸ آغاز به کار میکند. این مجموعه ابتدا با گاز طبیعی فعالیت میکند و سپس تا سال۲۰۳۵ بخشی از تولید خود را به هیدروژن سبز تغییر میدهد. برق مورد نیاز آن نیز از پروژههای انرژی تجدیدپذیر تامین میشود.
در واقع، عمان نهفقط بهدنبال رقابت در بازار فعلی بلکه در حال ساخت موقعیتی استراتژیک برای آینده بازار فولاد جهان است؛ جایی که تولید کمکربن و پایدار، مزیت رقابتی اصلی است.
در مجموع، مقایسه این دو مسیر چیزی جز روایت دو سرنوشت متفاوت نیست. عمان با مدیریت منابع، سرمایهگذاری در زیرساخت و آیندهنگری فناورانه، بهدنبال تصاحب بازارهای نوظهور فولاد سبز است. در مقابل، ایران حتی در حفظ سهم فعلی خود از بازارهای سنتی نیز ناکام مانده و نهتنها صادرات بلکه تولید داخلی آن در حال ریزش است.
اثرات زنجیرهای بر بازار و صادرات
کاهش ظرفیت تولید، بهسرعت خود را در بازار داخلی نشان داد. کمبود عرضه در برابر تقاضای ثابت یا فزاینده باعث شد قیمت محصولات فولادی با جهشهای پیاپی مواجه شود. این افزایش قیمت، در بازار مسکن، پروژههای عمرانی و صنایع پاییندستی نیز اثرگذار بوده است. بهعنوان مثال، قیمت هر تن سیمان در بازار داخلی از ۱۷۰هزار تومان در سال۹۷ به بیش از ۶/۲میلیون تومان در تیرماه۱۴۰۴ رسیده است؛ رشدی که بخشی از آن ناشی از افزایش هزینه انرژی و بخشی دیگر بهدلیل کاهش تولید بوده است.
از سوی دیگر، کاهش صادرات فولاد بهدلیل ناتوانی در اجرای تعهدات بینالمللی، موجب افت ارزآوری کشور شده است. در شرایطی که کشور با محدودیتهای ارزی روبهرو است، از دست دادن بازارهای صادراتی فولاد یک آسیب استراتژیک تلقی میشود. مشتریان بینالمللی که بهدنبال تامین پایدار هستند، ترجیح میدهند با تولیدکنندگانی وارد معامله شوند که ریسک قطع تولید ندارند.
پاسخهای سیاستگذارانه
پیشنهادهایی مبنیبر احداث نیروگاههای اختصاصی در مجاورت کارخانهها مطرح شده است. برخی واحدهای صنعتی، بهویژه در استانهای جنوبی، در حال راهاندازی مولدهای گازسوز یا دیزلی بهعنوان برق اضطراری هستند. با این حال، هزینه بالای سرمایهگذاری در چنین نیروگاههایی، نیازمند حمایت دولتی و اعطای تسهیلات ویژه است.
از طرف دیگر، شرکت توانیر در واکنش به اعتراضها اعلام کرده که صنایع بزرگ باید قیمت برق را براساس بهای تمامشده پرداخت کنند تا انگیزه لازم برای بهینهسازی مصرف و سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر ایجاد شود. همچنین بازنگری در تعرفههای یارانهای برای صنایع پرمصرف، بهعنوان یکی از اقدامات راهبردی در دستور کار دولت قرار گرفته است.
آنچه در تابستان۱۴۰۴ بر صنعت فولاد ایران میگذرد، تنها یک بحران فصلی نبوده بلکه زنگ خطری جدی برای آینده صنعت کشور است. ناترازی در منابع انرژی، فرسودگی زیرساختها و بیبرنامگی در مصرف، ساختار تولید کشور را به مرحله هشدار رسانده است. این مهم نیاز به تصمیمگیریهای قاطع، سرمایهگذاریهای کلان و هماهنگی میان وزارتخانهها دارد.