صدای خاموش جوانان

مهدیه بهارمست– طی چند روز گذشته آمارهای رسمی از میزان تجرد واقعی منتشر شد که واکنشهای بسیاری از کارشناسان را برانگیخت. این آمار که از سوی معاونت امور جوانان وزارت ورزش و جوانان ارائه شد، نشانگر این است که ۱۴درصد زنان و ۴درصد مردان بالای ۴۵سال در ایران هرگز ازدواج نکردهاند؛ رقمی که از روند رو به رشد تجرد قطعی حکایت دارد. از سوی دیگر در میان جمعیت زیر ۴۵سال حدود ۵/۹میلیون مرد (بالای ۱۵تا ۴۵سال) و ۵/۷میلیون زن (بالای ۱۳تا ۴۵سال) نیز هرگز رخت عروسی بر تن نکردهاند، همچنین طبق آمار معاونت امور جوانان، نرخ ازدواج از ۲۵/۴درصد در سال۱۴۰۱ به ۸۵/۳درصد در سال۱۴۰۲ کاهش یافته است. این وضعیت نظرات مخالف و موافق دارد، برخی آن را زنگ خطری جدی برای آینده جمعیت و تداوم جمعیتی میدانند و برخی دیگر نه آمار ازدواج را نگرانکننده و نه طلاق را هشدار میدانند. این کارشناسان برخلاف تمام نگرانیها با منشأ کاهش ازدواج یا افزایش طلاق که از طرف سازمانها و نهادهای دولتی پمپاژ میشود وضعیت موجود را بحرانی نمیدانند، اتفاقا معتقدند با توجه به موقعیت جمعیتی که داریم حداقل از حیث ازدواج و طلاق همهچیز سر جای خودش است. آنها بهعنوان جمعیتشناس عقیده دارند هر کشوری باید سیاستهای جمعیتی داشته باشد اما در مقابل هم میگویند در این سیاستها جایی برای «بگیر و ببند» وجود ندارد.
تجرد قطعی، شاخصی هشداردهنده برای آینده جمعیت
در همین راستا محمد زینالی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی به «جهانصنعت» گفت: خانواده یک ساختار تاریخی است. در گذشته در جوامع روستایی و عشایری پیوندهای خانوادگی گسترده و طایفهای برقرار بود و همین شبکه حمایتی، جوانان را در مسیر ازدواج و تشکیل زندگی یاری میکرد اما با شکلگیری جامعه شهری جدید، خانواده هستهای جایگزین خانواده گسترده شد و آن پشتوانه جمعی بهتدریج از بین رفت.
وی افزود: در نظام اجتماعی جدید، حمایت به عهده نهادهایی مثل دولت و سازمانهای عمومی گذاشته شده است و آموزش، مسکن، مراکز مشاوره و حتی برنامههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برعهده آنها قرار دارد اما این حمایتها هم ناکافی و پراکنده است و پاسخگوی نیاز نسل جوان نیست. تشکیل خانواده در جامعه امروز نیازمند سرمایه اقتصادی قابل قبول است. از تامین مسکن و خودرو گرفته تا امکانات رفاهی برای فرزندان، هزینههای سنگینی را به دنبال دارد. در جهان امروز هر فرزندی هم اتاق شخصی، اسباببازی و هزینه آموزشی خاص خود را میخواهد. این شرایط جوانان را در نقطهای قرار داده که حتی شروع زندگی مشترک برای آنها به امری دشوار و حتی دستنیافتنی تبدیل شده است. بخش بزرگی از جامعه یا کار پایدار ندارد یا اگر درآمدی دارد کفاف هزینههای ابتدایی زندگی خانوادگی را نمیدهد. به همین دلیل ازدواج به تعویق میافتد و در بسیاری موارد اصلا محقق نمیشود اما مشکل فقط اقتصادی نیست.
به گفته زینالی، شهرنشینی و تغییر سبک زندگی ارزشهای فرهنگی را نیز دگرگون کرده است: دیگر خبری از جوامع بسته و خودبسنده روستایی نیست. امروز تشخص اجتماعی از مدل پوشش گرفته تا داشتن خودروی شخصی از طریق مصرف و ظاهر به دست میآید. حتی شمار قابلتوجهی از زنان اقشار مختلف داشتن خودرو را جزو ملزومات وجهه اجتماعی میدانند. در چنین شرایطی ازدواج دیگر فقط یک پیوند سنتی نیست بلکه نیازمند تامین جایگاه اجتماعی و پرستیژ فردی هم هست. مردم علاوه بر مسائل اقتصادی، درگیر حساسیتهای عاطفی و فردی خاصی شدهاند. همین وسواسها باعث میشود شکلگیری رابطه پایدار دشوارتر شود. زینالی هشدار میدهد که تجرد قطعی فقط یک انتخاب فردی نیست بلکه تبعات گستردهای برای جامعه دارد. او گفت: وقتی جوان نتواند به بلوغ برسد، پیامد آن افزایش طلاق و طولانی شدن دوره جوانی است. جامعه ایرانی همواره خانواده را بهعنوان نهادی مقدس و وسیله تداوم تاریخی خود میدیده است اما امروز نگاه قدسی و ارزشی به خانواده قدری کمرنگ شده است. وقتی مهارت و سرمایه وجود ندارد، افراد بهراحتی از این نهاد فاصله میگیرند. تجرد قطعی صرفا یک آمار نیست. آخرین شاخص آمارها هشدار میدهند که جامعه ایرانی در سطوح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دچار بحران شده است. اگر سیاستگذاریها متناسب با این شرایط اصلاح نشود باید انتظار بحرانهای بزرگتری در حوزه جمعیت و خانواده داشته باشیم. سیاستگذاران باید علاوه بر برطرف کردن موانع اقتصادی، در زمینههای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی نیز سرمایهگذاری کنند تا نسل جوان بتواند هم مهارتهای لازم برای زندگی خانوادگی را کسب کند و هم در مسیر تشکیل خانواده و تداوم جامعه ایرانی گام بردارد چون آمارهای رسمی از یکسو و تحلیلهای کارشناسی از سوی دیگر نشان میدهد تجرد قطعی دیگر یک مساله فردی یا گذرا نیست.
شانتاژ ۱۷میلیون مجرد!؟
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس نیز با اشاره به اینکه آمار ۱۷میلیون مجرد شانتاژ است، گفت: به نظرم آماری که اخیرا اعلام شده، اینکه ۱۷میلیون مجرد داریم یک نوع شانتاژ (هوچیگری) است. در این قبیل آمارها از کودک ۱۰سال به بالا را محاسبه میکنند و در نهایت چنین آماری منتشر میشود. همین آمارهای غلط سبب شده برخی جوانان بهویژه دختران نگران مساله ازدواج خودشان شوند، اگر هم با پسران همسن خودشان آشنا شوند احتمال اینکه ارتباطشان به ازدواج منجر شود پایین است بنابراین سراغ پسرهای بزرگتر میروند که به شرایط ازدواج نزدیکتر هستند. اینها مسائلی است که میتواند سبب بروز موردی که گفتید شود.
وی افزود: تعداد زنان مجرد در سن ۱۵تا ۳۹سال ۵میلیون نفر و تعداد مردان مجرد در سن ۲۰تا ۴۴سال ۸میلیون نفر است بنابراین ما با مساله عجیبی مواجه نیستیم. بعضی از رسانهها برای تیراژ کارشان و اینکه بازدید بیشتری بگیرند چنین آماری را منتشر میکنند درحالیکه بارها در جلسات رسمی دولت، مجلس، شورایعالی انقلاب فرهنگی گفتهام که ۵میلیون زن مجرد اصلا مساله عجیبی نیست. در تمام سرشماریهای قبلی وقتی ازدواجهای همان سال را نسبت به مجردها در نظر بگیریم میبینیم که ۱۰درصد جمعیت مجردها ازدواج کردهاند. در دهه۹۰ حدود ۸۰۰هزار ازدواج در مقابل ۸میلیون دختر مجرد داشتیم، سال گذشته نزدیک به ۵۰۰هزار ازدواج داشتیم در مقابل ۵میلیون دختر مجرد بنابراین نسبت ازدواج در تمام سالهای گذشته رعایت شده و کاهشی نبوده است.
این جمعیتشناس در پاسخ به اینکه سن تجرد قطعی در ایران چندسال است، بیان کرد: معمولا برای زنان حدود ۴۵سال و برای مردان حدود ۵۰سال است. برای سالها سن تجرد قطعی مردها در هر گروه سنی حدود ۲درصد و برای زنان حدود ۸/۱درصد بود. مثلا این شاخص برای زنان دهه۶۰ درحال افزایش است طوریکه از حدود ۳درصد به ۵درصد رسیده و مضیقه ازدواج زنان دهه۶۰ در حال افزایش است اما همین آمارها هم جای نگرانی ندارد چراکه مثلا از هر ۱۰۰مرد حدود دو نفرشان به هر دلیلی ازدواج نمیکنند. او ادامه داد: سیاست جمعیتی باید در راستای باروری، کاهش مرگومیر، بهبود تغذیه، مدیریت مهاجرت، اشتغال، ازدواج و طلاق باشد بنابراین هر جامعهای حتما باید سیاست جمعیتی داشته باشد. در ایران این سیاستها از سال۱۳۴۶ شروع شد و از سال۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ وضعیت اجرایی به خود گرفت. رویکرد این سیاستها هم بیشتر کنترل موالید بود. در دهه اول انقلاب ما تقریبا هیچ سیاست جمعیتی نداشتیم بنابراین باروری در کشور افزایش پیدا کرد. از سال۶۸ به بعد مجدد سیاست کنترل موالید اعمال اما از سال۱۳۹۰ به بعد سیاستهای کنترل موالید کنار گذاشته شد و سیاستهای تشویقی باروری در دستور کار قرار گرفت. درهمین راستا سال۱۳۹۳ ابلاغیه ۱۴مادهای از طریق مقام رهبری مطرح شد که بسیار سیاستهای مناسبی است چراکه همه جنبههای جمعیتی از قبیل باروری، خانواده، مرگومیر، مهاجرت، اشتغال، سرمایهگذاری در آن وجود دارد اما از سال۱۳۹۳ که ابلاغ شد تا حالا اجرا نشده است.
این جمعیتشناس با اشاره به اینکه ایجاد امنیت روانی، اجتماعی و سیاسی مهمترین راهکار ثبات آمار ازدواج است، گفت: بارها گفتهام رسالت دولت ایجاد امنیت است، در صدر آن هم ایجاد امنیت اقتصادی است، یعنی تورم از بین برود، یعنی ارزش پول کشور ثابت بماند. مشکل ما این است که این عدم امنیت اقتصادی روزبهروز بیشتر میشود اما میان مسوولان کسی به فکر این حرفها نیست. تورم و کاهش ارزش پول که امنیت را مختل کرده ناشی از تحریم است، نکته اول این است که دولتمردان باید نگرش خودشان را درباره اینکه همه دشمن ما هستند تغییر بدهند، ما میتوانیم با درایت ضمن حفظ استقلال کشورمان ارتباط جهانی داشته باشیم. تحریمها که کم شود سد بزرگی از مقابل توسعه برداشته میشود. ایران ما ظرفیت زیاد دارد، ما حتی میتوانیم از طریق ترانزیت هوایی از آسمان ایران درآمد داشته باشیم اما این نیاز به یک امنیت دارد. فکر میکنم این سیاست ما حاصل خودکمبینی است درصورتیکه ایران کشور ثروتمندی از حیث منابع، نیروی انسانی و استعداد است.