شناسه خبر : 168633
15 - 03 - 2021
15 - 03 - 2021
شهرهای مدرن خاورمیانه، هویت فراموش شده
حسین صدرعضدی*
هر چند افول شهرنشینی سنتی در خاورمیانه را باید در نیمههای قرن ۱۶ میلادی جستوجو کرد ولی شهرنشینی نوین امروزی در این منطقه و بخشهای زیادی از آفریقا از اواخر قرن ۱۹ رونق گرفت. بخشی از این دگرگونی حاصل خطمشیها و تفکراتی مبنی بر ایجاد ساختارهای پیشرفته در اثر حجم روزافزون تجارت با شرکتهای اروپایی به شکل فراگیرتر از پیشین، با این تصور که راه رسیدن به رفاه همگانی، از مسیر توسعه صنعتی مانند آنچه در غرب رخ داده است، میگذرد، شکل گرفت و به یکباره زندگی روستایی جای خود را به مهاجرت گسترده به شهرهای بزرگ داد. رشد بیرویه شهرنشینی بهویژه در دهههای ۶۰ و۷۰ میلادی در واقع تا حدود زیادی پدیده حاشیهنشینی و زاغهنشینی را دربر داشت. در کشورهای با درآمدهای نفتی چشمگیر، این روند شتاب افزونی داشت. لاگوس پایتخت نیجریه در طول دو دهه، با انفجارجمعیت روبهرو شد. تهران نیز از جمله شهرهایی است که به لطف درآمدهای سرشار نفتی تبدیل به یک کارخانه عظیم شد تا نیاز مبرم به نیروی انسانی در آن لمس شود.
تمرکزگرایی یکجانبه، سنتی دیرین در بنیاد سیاسی اجتماعی اکثر این کشورها سبب شد تنها یک یا دو شهر از امکانات کافی برخوردار شوند و مهاجرت حتی از سایر شهرها نیز به این ابرشهرهای به ظاهر کارآمد قوت گرفت.
مهاجرانی که به واسطه ساختار جدید در روستا یا شهرهای کوچک، حرفه آبا و اجدادی خود را در خطر میدیدند، محل زندگی خویش را بیش از هر چیز برای یافتن منبع درآمدی جدید ترک کردند در حالی که ریسمان اندیشه و عادات و اعتقادات و پیوندهای عاطفی آنها با گذشت سالها و حتی دههها با موطن مادری نگسست. اما در این بین تعلق خاطری با محیط زندگی جدید به وجود نیامد. نگاه سوداگرانه در عمق پندارنگری این سبک زندگی که ناشی از سیاستگذاریهای منحصر به صنعت بود، پیدایش شهرهای بیهویتی را دربر داشت، صرفا برای تحقق اهداف مالی. در نگاهی کلان، این ابرشهرها زائیده شکل نوین نظم جهانی بود؛ کشورهایی که به واسطه برخورداری از مواد اولیه یا نیروی انسانی ارزانقیمت، اقتصادی در راستای تامین نیازهای تجاری اروپای غربی و آمریکای شمالی داشتند، تبدیل به کارخانههای مونتاژ یا تولیداتی شدند که از ابتدا نیز اصولا نیازی به تولید آن نداشتند. مدرنسازی برای جبران عقبماندگی در برابر قدرتهای برتر جهانی آنچنان خنیاگرانه در تاروپود برنامههای بلندمدت و استراتژیک این جوامع رخنه کرد که از شهرها و ساکنانش ماشینهایی در خدمت اهداف تجاری ساخت و نگرشی توام با گمراهی بر پایه نظریه مرکانتالیسم را بر آنها القا کرد که رفاه و آسایش در گرو توسعه اقتصادی است و از دیدگاه این جوامع، اقتصاد تنها در سایه صنعتی شدن به درجه کمال میرسد. همانند آنچه در فیلم عصر جدید چاپلین به تصویر کشیده شده، گرچه هشدارهای او و دیگر منتقدان از روش نادرست آن روز غرب نهایتا مسیر تعالی را در آنجا تغییر داد ولی نگاه تکنوکرات و فاقد ارزشهای اجتماعی در خاورمیانه مزید بر علت شد تا شهروندان در جایگاه جدید هم چندان سهمی از آرامش نداشته باشند. نیازهای اولیه تامین شد ولی در مورد سایر خواستهها و نیازهای بشری پاسخی وجود نداشت. دستاورد آن، مشکلات پیچیده و لاینحلی شد که ابرشهرها را در کام خود فرو برد؛ مکانهایی که بیشتر یک خوابگاه بزرگ و سراسری بودند تا محلی برای شادکامی ساکنانش. در حقیقت عبور از دوران ماقبل صنعتی به عصر پسامدرن که حاصل درآمدهای نفتی و کجفهمی از شهرهای پیشرفته غربی بود، سبب متروکه شدن تاریخ این شهرها نیز شد؛ تخریب محلههای قدیمی و میراث فرهنگی، محو خاطرات نسلهای گذشته و پیدایش نسلهای بیماهیت جدید که با روح دیرین پدران خود دلبستگی ندارند. در حالی که معماری و شهرسازی سنتی ایرانی با تفکری عقلایی نشاتگرفته از سنت و مذهب با جنبههای زیباییشناختی و غنای فرهنگی، مکانی دلپذیر برای شهروندان فراهم کرده بود، شاکله شهرسازی کنونی، احساس تعلق خاطر و امنیت فکری را از ساکنانش سلب کرده است. از پیامدهای قابل لمس این بناهای نامتوازن میتوان به سبک آزاردهنده رانندگی، تخریب محیط زیست و در توصیفی جامع، ازخودبیگانگی فرهنگی اشاره کرد که نشانگر عدم رضایت و فضای پرتنش در بطن روابط اجتماعی است.
* راهنمای گردشگری
i@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد