شما در دوران عضویت در هیات تنظیم بازار برق با صنعت برق چه کردید؟

ابراهیم خوشگفتار*– یکی از اعضای سابق هیات تنظیم بازار برق که اتفاقا از اقتصاددانان به نام کشور هم هستند، در یادداشتی که چندی پیش در پایگاه خبری «مرور» با عنوان «تاریکی ۱۴۰۴، فقط بیبرقی نیست» منتشر شد به این نکته اشاره کردهاند که «کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکننده برق باشیم، نه پناه برنده به نور زرد شمع. این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهای است از فروپاشی تدریجی.»
ایشان همچنین در بخش دیگری از این یادداشت کوتاه به این موضوع اشاره کردهاند که قرار بود سال ۱۴۰۴ «اول منطقه» باشیم اما درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود و البته در پایان تاکید کردهاند که در چهاردهه گذشته «نه برای ساختن، بلکه برای دور زدن مشکلات، عقب انداختن بحرانها و فراموش کردن چشماندازها. آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.»
حالا پیش از پاسخ به این یادداشت و البته ضمن تایید تمام تاسفی که در واژه به واژه این دلنوشته وجود دارد، یادآوری میکنم که پیش از این و در رابطه با انفجار بندر شهیدرجایی در یادداشتی نوشتم که «فاجعه بندر شهیدرجایی، فاجعه مدیریت در کشور است چراکه در غالب موارد، مدیران ارشد کشور تا وقتی در مقامی هستند، تلاش میکنند از بروز اتفاقات تازه، اتخاذ تصمیمات جسورانه و انجام کارهایی که در نهایت آنها را ناگزیر به پاسخگویی میکند، دور کرده و حتیالامکان با اداره و حفظ وضعیت موجود، دوره مدیریتی خود را با کمترین تنش و مسوولیت به پایان برسانند.»
حالا اما سوالم از ایشان این است که در زمان عضویت شما در دورههای هفتم و هشتم هیات تنظیم بازار برق ایران، آیا تصمیم موثر و جدیای برای صیانت از سرمایههای بخش خصوصی این صنعت اتخاذ شد؟
هیات تنظیم بازار برق که در واقع نقش نهاد رگولاتور را در صنعت برق کشور ایفا میکند، باید روابط بین دولت و بخش خصوصی که تولید و تامین بیش از ۶۰درصد برق مورد نیاز کشور را عهدهدار است، تنظیم کند. با این حال این هیات در سالهای عضویت جنابعالی نهتنها نتوانست از مسیر سیاستگذاریهای صحیح و تصمیمگیریهای بههنگام و مدبرانه، زمینه را برای توسعه سرمایهگذاریهای بخش خصوصی در این صنعت فراهم آورد، بلکه عملا تمام همت و تلاش خود را صرف تصمیمسازیهایی کرد که در طول این سالها به خروج سرمایهها و توقف سرمایهگذاری در صنعت برق منجر شده و امروز فاجعهای به نام خاموشی را در کشور رقم زده است. لازم به یادآوری است که مصوبات متعددی مانند مصوبه شماره ۲۶۳ هیات تنظیم بازار برق با امضای خود ایشان و سایر مدیران وقت وزارت نیرو، گواهی بر همین مدعاست. جالب اینجاست که امروزه همین مدیران و کارشناسان گرامی، مدعی ارائه طرحهای متعددی برای خروج از بحران هستند.
از جمله مواردی که در دوره عضویت جنابعالی در هیات تنظیم بازار برق مصوب شد، تثبت نرخ آمادگی و انرژی در سال ۱۳۹۴ و بعد از آن در قالب مصوبه ۲۶۳ بود که البته متاسفانه نرخ آمادگی تا همین امروز همچنان ثابت مانده است. به علاوه ملغی شدن پرداخت جریمه تاخیر در قراردادهای فیمابین شرکت مدیریت شبکه و فروشنده برق (نیروگاهها) هم بخشی از همین مصوبه هیات تنظیم بوده که به طور قطع اساسیترین عوامل خروج سرمایه از حوزه تولید برق محسوب میشوند چراکه براساس بند (و) ماده (۱۳۳) قانون برنامه پنجم توسعه، نرخ آمادگی و انرژی باید براساس نرخ تورم و نرخ ارز تعدیل میشد. با این وجود در سال ۱۳۹۴ باوجود نص صریح قانون، این مهم انجام نشد. ضمن اینکه این روند تا پایان دوره هشتم هیاتتنظیم که نگارنده یادداشت صدرالاشاره یکی از اعضای آن بودند، هم با وجود تورم چند ۱۰درصدی ادامه یافت و نرخ آمادگی و انرژی ثابت ماند. در نهایت در سال ۱۳۹۹ فقط نرخ انرژی اصلاح شد و نرخ آمادگی همچنان ثابت باقی ماند. همین اقدامات روند سقوط سرمایهگذاری در تولید برق را شدت بخشید و زمینه را برای بروز بحران فعلی مهیا کرد. البته در همان سالها هم نیروگاهها در مورد عدم افزایش نرخ انرژی و آمادگی شکایاتی را در دیوان عدالت اداری ثبت کرده و ۲رای از دیوان گرفتند. براین اساس هیات عمومی دیوان به خلاف بودن مصوبه هیات تنظیم رای داد اما در نهایت هیچ اقدامی برای اجرای آرای دیوان عدالت اداری صورت نگرفت. جالب اینجاست که در همان زمان دبیر وقت هیات تنظیم بازار برق پس از پیگیریهای گسترده سرمایهگذاران بخش خصوصی، خلاف واقع اعلام کرد که آرای دیوان عدالت اداری اجرا شدهاند، در حالی که نرخ انرژی و پایه آمادگی همچنان ثابت نگه داشته شده بود. خاطرنشان میشود که بازده سرمایهگذاریهای انجام شده در حوزه نیروگاهی با مدیریت و سیاستگذاریهای همین مدیران ارشد سابق و دلسوزان امروز، به پایینترین میزان در بازار سرمایه رسید، به نحوی که خروج سرمایه از حوزه تولید برق به تدریج از سالهای میانی دهه ۹۰ آغاز و نشانههای کمبود برق از سال ۱۳۹۷ عیان شد. اگرچه در ابتدا این مساله با مصلحتاندیشی و پنهانکاری از افکار عمومی، در قالب تحمیل خاموشی به صنایع و سپس مدیریت خاموشی تا سال ۱۳۹۹ مدیریت شد اما بالاخره در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ خاموشی صنایع شدت یافت و ۱۴۰۳ به بخش خانگی هم سرایت کرد، تا نتیجه سیاستهایی که در دوره عضویت افرادی مانند نویسنده همین یادداشت در هیات تنظیم بازار تدوین شده بود، در بحرانیترین شکل ممکن خود را نشان دهد.
در مورد بند دوم مصوبه ۲۶۳ هیات تنظیم بازار برق در خصوص عدم پیشبینی جریمه تاخیر برای قراردادهای خرید برق از نیروگاهها هم کار به همین منوال پیش رفت. ظلم روشنی که با وجود بدعهدی وزارت نیرو در پرداخت مطالبات نیروگاهها به سرمایهگذاران این حوزه شد، نتیجهای جز افت سرمایهگذاری در این بخش نداشت چراکه وزارت نیرو در آن سالها صورت حساب برق نیروگاهها را حداقل با ۵۰۰ روز تاخیر پرداخت میکرد و با وجود این مصوبه عملا بار پرداخت جریمه برای این تاخیرهای طولانی هم از دوش این وزارتخانه برداشته شد.
سوال من از این عضو سابق هیات تنظیم بازار برق این است که چرا این دیدگاهها، نظرات و طرحها را در زمان تصدی مسوولیتتان مطرح و اجرایی نکردید؟ شما و سایر مدیران دلسوز در دوره مسوولیت خود چه کردید که امروز فقط بخشی از آثارش در خاموشیها نمایان شده است؟
بدون شک نگارنده یادداشت فوقالذکر به عنوان یکی از نخبگان علم اقتصاد در کشور، به خوبی به این مساله واقف است که تحقق سود مورد انتظار، مهمترین عامل برای استمرار و توسعه سرمایهگذاری در هر حوزهای است اما اگر دستاندرکاران و تصمیمسازان هر بخش، حقوق اولیه قراردادی و حقوقی سرمایهگذاران را رعایت نکنند، بدون هیچ تردیدی سرمایهها از آن حوزه خارج میشود و آثار این فرار سرمایه بالاخره با فاصلهای چند ساله در زیرساختهای آن بخش قابل مشاهده خواهد بود. نتیجه همان تصمیمگیریهای نادرست امروز کشور را به جایی رسانده که به قول خود ایشان «از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببریم.»
*عضو هیات تنظیم بازار برق ایران