شفافسازی کنید

محمود خاقانی_برخلاف تبلیغاتی که اخیرا در ایران مرتبط با انرژیهای تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی به منظور کاهش یا حذف ناترازیها در صنعت انرژی کشور میشود، در اروپا و آمریکا این روزها به این نتیجه رسیدهاند که باید دوباره روی صنعت زغالسنگ، انرژی هستهای و انرژیهای فسیلی (نفت و گاز) برای تامین امنیت انرژی مورد نیاز اقتصاد کشورها تمرکز کنند. در واقع نسلکشی مسلمانان در فلسطین اشغالی، لبنان، سوریه، یمن، عراق و جنگ ۱۲روزه مشترک آمریکا، اروپا (پیمان ناتو) و رژیم صهیونیستی علیه ایران به منظور سلطه بر منابع معدنی و ثروت ملی نفت و گاز ایران برنامهریزی شده بود که هنوز هم تداوم دارد.
جلوگیری از شفافسازی
در شرایطی که رییس دولت چهاردهم اذعان دارد که اگر حمایت مردم نبود و مقاومت نکرده بودند، رژیم صهیونیستی و آمریکا در تجزیه و تکهتکه کردن ایران موفق میشدند، شاهد هستیم به محض اینکه مردم خواهان شفافسازی و مبارزه با نفوذیها، فاسدان، اختلاسگران و ناکارآمدها و… در اقتصاد خرد و کلان و نیز سیاستگذاریهای داخلی و خارجی هستند و اصرار دارند که نام نفوذیهای کشف شده منتشر شود، تا دولت و ملت با هم بر عملکردها نظارت کنند، به طور ناگهانی رییسجمهور دولت چهاردهم برخلاف قولهایی که در مناظرات انتخاباتی داد، لایحه دوفوریتی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را برای بررسی و تصویب به مجلس دوازدهم فرستاد. تهیهکنندگان این لایحه در قوه قضاییه چرا از مردم و شفافسازی میترسند؟ چرا نگران هستند که مردم با هم تبادلنظر و اطلاعات رد و بدل کنند؟ فرض کنیم اطلاعاتی که بین مردم رد و بدل میشود خلاف واقع باشد، چه اتفاقی میافتد؟ در این ۴۷سال و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مگر اطلاعات بین مردم رد و بدل نمیشد؟ مگر نمیشود اطلاعات و اخبار خلاف واقع را اصلاح و واقعیتها بیان شود؟ در واقع تهیهکنندگان این لایحه انتظار دارند تا پایان عمر در سمتهایی که دارند حکمرانی کنند و میترسند که کارهای خلافشان که سعی دارند سرپوش بگذارند در شبکههای اجتماعی فاش شود. شاید هم نمیخواهند که نفوذیها رسوا شوند. به همین دلیل لایحهای تنظیم کردهاند که به موجب آن باید زندانهای بسیار بزرگ و وسیع برای محبوس کردن مردم ایران بسازند. چرا قوه قضاییه، قوه مقننه، قوه مجریه و… از شفافسازی سیاستهای اقتصادی و سیاسی خرد وکلان کشور میترسند؟ شاید نفوذیها نمیخواهند با شفافسازیها رسوا شوند. متاسفانه تردیدی نیست که مجلس دوازدهم این لایحه را تصویب خواهد کرد. اما مردمی که در برابر رژیم صهیونیستی و آمریکا ایستادگی کردند، باهم همانطور که در طول جنگ ۱۲روزه گفتوگو کردند و فریب دشمن را نخوردند همچنان به گفتوگو ادامه خواهند داد. حالا اگر در شبکههای اجتماعی محدودیت ایجاد شد اما در خیابان و… که میتوانند باهم صحبت کنند و اخبار رد و بدل کنند. مگر قبل از انقلاب و تا همین چند سال پیش که شبکههای اجتماعی نبودند مردم چه میکردند؟ نگرانی مسوولان تهیهکننده لایحه دوفوریتی این است که مردم درباره ناکارآمدی مسوولان، ائمه جمعه، نمایندگان مجلس و… انتقاد نکنند و یا خلافهایی که مرتکب میشوند را مردم با هم درمیان نگذارند.
نقش قانونگذاری برای شفافسازی
همه میدانند که اگر روزی بررسی شود مردم خواهند دانست که صدها بلکه هزاران میلیارد تومان برای کسب نمایندگی در مجلس شورای اسلامی توسط نمایندگان مجلس و حامیان (الیگارشیها= اصحاب ثروت و قدرت= کاسبان تحریم= دورزنندگان تحریم و… حالا کاسبان جنگ) هزینه میشود. خب: «چه گلی سر مردم میزنند» یعنی اینکه با چه روشهایی مردم را متقاعد میکنند که به آنها رای بدهند. هرچه تعداد مردم که پای صندوقهای رای میروند کمتر باشد امکان انتخاب برای اشخاص مورد نظر با هزینه کمتر، بیشتر میشود. از مهمانیهای ناهار و شام بگیریم تا قولهای غیرقابل اجرا و تحقق. در نتیجه مجلسی داریم که کمترین تخصص و دلسوزی نسبت به منافع ملی را دارد و بیشتر به فکر منافع فردی، باندی و… است. به طور مثال در مجلس دوازدهم رییس محترم کمیسیون انرژی فردی است که با ۱۹هزار و ۱۶۵رأی از کل تعداد واجدین شرایط در حوزه انتخابیه دیر، کنگان، عسلویه و جم که «۲۱۶هزار و ۳۵۸نفر» بودند انتخاب شده است. فردی است که تحصیل و تجربه کاریاش اصلا با صنعت انرژی کشور هم خوانی ندارد. در همین حال در حوزه انتخابیه دشتستان از ۱۸۵هزار جمعیتی که حق رای داشتند فقط ۸۹هزار و ۹۴۱رای به صندوقها ریخته شد و نماینده محترمی که ادعاهای زیادی درباره تخصص و علم در ارتباط با مسائل ارتباطاتی دارد با کسب ۳۶هزار و ۵۸۱رای از این حوزه به مجلس شورای اسلامی راه یافت و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس است، میگویند خروج از معاهده NPT روی میز است و میتوانیم غنیسازی را هم به ۹۰درصد برسانیم. یعنی چی؟ یعنی اینکه ما میخواهیم بمب اتم تولید کنیم؟ در پاسخ هم دونالد ترامپ تهدید به بمباران مجدد ایران میکند.
نمایندگانی که توان تحلیل و برنامهریزی ندارند
مدعیان به داشتن مدارک تحصیلی مختلف چه بسا مدارک تحصیلی جعلی دارند و این موضوع چند سال پیش هم به اثبات رسید اما از آنجایی که بسیاری از دارندگان مدارک تحصیلی جعلی سمتهای کلیدی اجرایی، قضایی، نمایندگی مجلس و… داشتند و دارند به طور جدی پیگیری نشد. بسیاری قبول دارند که اخذ مدرک درجه فوقلیسانس یا دکترا در بسیاری از رشتهها برای بسیاری که نفوذ داشتند و دارند کار مشکلی نبود و نیست. متاسفانه به دلایل اقتصادی و سهمیهبندیها جوانان توانمند ایرانی نتوانستند و نمیتوانند در رشتههای تحصیلی مورد علاقهشان ادامه تحصیل بدهند. ایران در حال حاضر شرایطی را تجربه میکند که بسیاری از افرادی که براساس سهمیه و… از دانشگاهها بیرون میآیند قادر به حل مشکلات کشور یا در امور درمانی قادر به درمان بیماران نیستند که هیچ، وضع اقتصاد و بیماران را هم بدتر کرده و میکنند.
چرا اینگونه شد؟
الیگارشی نوپا (اصحاب ثروت و قدرت) که در دولت نهم، دهم و پس از آن از طریق خصوصیسازیها (خصولتی) ثروت ملی کشور را ارزان به دست آوردند، تلاش کردند و هنوز میکنند که قانونگذاری و … را به صورت انحصاری در دست داشته باشند. به همین دلیل در مجلس هشتم طرحی پیشنهاد شد و بعد تصویب و قانون شد که نامزد نمایندگی مجلس باید حدالاقل مدرک کارشناسی ارشد (فوقلیسانس) داشته باشند. چرا؟ یکی از طراحان طرح مدعی بود که در سطح دنیا امروزه بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات دانش روز است. چنانچه نمایندگان مجلس و تصویبکنندگان قوانین اجرایی کشور با دانش روز آشنا نباشند قوانین مصوب دارای برد لازم نخواهد بود. این موضوع نیز توسط طراحان طرح عنوان شده بود که البته با تصویب فوقلیسانس به عنوان حداقل مدرک تحصیلی برای نامزدهای نمایندگی مجلس این نقیصه تا حد زیادی حل شده است اما دارا بودن مدرک تحصیلی به تنهای کافی نیست هر چند خصوصیت و ویژگی خوبی برای نمایندگی است اما همه میدانید که سابقه فعالیت اجرایی نیز امر مهمی است. یعنی مدیریت کلان کشور باید بین عدهای خاص- اصحاب ثروت و قدرت و باندهای اقتصادی و سیاسی- تقسیم شود. در واقع اینگونه قوانین و نظارت استصوابی حق مردم عادی- اکثریت مردم- برای حضور و ایفای نقش برای تعیین سرنوشت کشور را سلب میکند. در حالی که بهترین قوانین و مردمسالاری در جمهوری اسلامی ایران و حتی در دوران مشروطه را زمانی تجربه کردیم که اینگونه قوانین و نظارت استصوابی را نداشتیم.
۳۰ سال برنامهریزی
مقامات رژیم صهیونیستی مدعی هستند که به مدت ۳۰سال با همکاری انگلیس، آلمان، فرانسه و… آمریکا برای تجزیه و آواره کردن مردم ایران طراحی و نقشه کشیدند. در واقع کاسبان تحریم، دورزنندگان تحریم و… ( مدعیان اینکه تحریمها کاغذ پارهاند) که ارزهای حاصل از درآمدهایشان را به ایران برنگرداندند و بر نمیگردانند، ثروت زیادی از طریق فعالیت در امور قاچاق کالا و خدمات و نیز قاچاق سوخت به دست آوردند. یعنی اینکه رژیم صهیونیستی و متحدانش تمامی هزینههای لازم برای شروع جنگ و هزینه نفوذیها را در خود ایران درآمد میکردند. این عده کم با قدرت سیاسی زیاد (الیگارشی: اصحاب ثروت و قدرت) در حکمرانی ایران در صورت موفقیت رژیم صهیونیستی و آمریکا در تجزیه و تقسیم ایران، قرار بود هرکدام شیخ، حاکم، رییسجمهور مادامالعمر و یا شاه شوند و تحت حمایت آمریکا حکومت کنند. نظیر آنچه این روزها در سوریه، لیبی و سودان و… شاهد آن هستیم.
کدام نوع حکومت؟
بسیاری میگویند قرار بود ایران را لیبی کنند. برخی میگویند که قرار بود ایران را شبیه سوریه تحت تسلط درآورند و هر وقت حاکم دستنشانده از فرامین سرپیچی کند نظیر آنچه در روزهای اخیر در سوریه شاهد آن هستیم وارد عمل شود و حاکم را سرجایش بنشاند یا حتی سرنگون و دیگری را جای او بنشانند. بعضی هم میگویند قرار بود نظیر عراق ایران بین شرق و غرب تقسیم شود (مشارکت شرکتهای نفتی روسی، چینی، اروپایی، آمریکایی و…). در دهه ۱۹۷۰ میلادی در مذاکرات ریچارد نیکسون، رییسجمهور وقت آمریکا با چین و شوروی سابق ایران را بین خودشان تقسیم کردند. گاز ایران از طریق خط لوله یکم صادرات گاز ایران به شوروی سابق صادر شد تا به اروپا برود و شوروی سابق هم برای ایران کارخانه ذوب آهن اصفهان را ساخت و… رقابتهای نظامی به رفاقتهای اقتصادی برای تقسیم ثروت ملی ایران تغییر شکل پیدا کرد. در همین حال صاحبنظرانی هم هستند که معتقدند که در صورت موفقیت جنگ ۱۲روزه بلایی که سر ایران میآمد سرنوشتی است که امروز مردم سودان و مردم فلسطین در نوار غزه با آن دست به گریبان هستند. میلیونها نفرسودانی و فلسطینی در کشور خودشان و کشورهای همسایه آواره شدهاند. آب و خوراک ندارند. جنگ برای تقسیم منافع و ثروت ملی سودان و ضمیمه کردن سرزمینهای اشغالی فلسطین را باید خوب مدنظر داشت. در سودان بین نیروهای مسلح (ارتش و نیروهای واکنش سریع) کشور را تقسیم کردند و جنگ به راه انداختند. تاکنون میلیونها نفر از مردم سودان را آواره و کشتهاند. سازمان ملل گزارشی منتشر کرده و از ارقام نگرانکننده تجاوز به عنف به زنان و استفادههای نامشروع جنسی و… از کودکان در گزارشهای مختلف سازمانهای بینالمللی ابراز نگرانی کرده است. کودکان کم و سن و سالی که توسط جاسوسان رژیم صهیونیستی برای فاسد کردن حاکمان در سرزمینها مختلف و آمریکا ربوده میشوند.
پرونده جفری آپستین چیست؟
حمایت بدون چون و چرای بسیاری از اصحاب ثروت و قدرت (الیگارشها) و دولتمردان حاکم در کشورهای منطقه، اروپا، آمریکا و… از رژیم صهیونیستی علیه ایران و سکوت آنها در برابر نسلکشی مسلمانان در فلسطین و… را میتوان نگرانی آنها از فاش شدن نامشان در فهرست جاسوسان موساد نظیر جفری آپستین توصیف کرد که دولت دونالد ترامپ سعی دارد از انتشار سوابق و نحوه فوت او در زمانی که بازداشت بود، جلوگیری کند.
جفری آپستین، کیست؟ شخصی است که کودکان کم سن و سال را از کشورهای مختلف میربود و آنها را برای روابط جنسی با کودکان دراختیار سیاستمداران آمریکایی، اروپایی و… قرار میداد و از این راه ثروت کلانی نیز به دست آورده بود. گفته میشود که جفری آپستین برای موساد – رژیم صهیونیستی کار میکرد. آپستین توانست با نفوذ در محافل سیاسی و امنیتی آمریکا، اروپا، کشورهای همسایه رژیم صهیونیستی و… به آنها خدمات استفاده جنسی از کودکان کمسن و سال بدهد و اطلاعات محرمانه سیاسی و امنیتی قابلتوجهی را به دست بیاورد. از اوایل دهه سال ۲۰۰۰ میلادی کمکم بعضی از بچهها شروع به افشاگری کردند و آپستین به اتهام آزار جنسی دهها دختر و پسر نوجوان تحتپیگرد قرار گرفت اما بانفوذ مشتریان سیاسی وامنیتیاش در دادگاه فقط به ۱۳ماه زندان محکوم شد. هنوز معلوم نیست که چگونه و چرا با مقامات قضایی آمریکا توافقی پنهانی به عمل آورد و پروندهاش بسته شد. متعاقبا به دلیل شکایت خصوصی در سال ۲۰۱۹میلادی، بار دیگر در نیویورک به اتهام قاچاق انسان (کودکان) برای بهرهبرداریهای جنسی بازداشت شد.
در همین حال به اتهام همکاری با جفری اپستین، خانم گیلن مکسول، به دلیل داشتن رابطه با چهرههای سرشناس جهانی از جمله پادشاهان، روسای جمهور و میلیاردرها بسیار خبرساز شد. در طول سالها، هزاران صفحه از اسناد این پرونده شامل بازجویی از قربانیان و گزارشهای پلیس از طریق شکایات حقوقی، مدارک قضایی موجود است و برخی در چارچوب قانون آزادی اطلاعات در آمریکا منتشر شدهاند اما حقایق بسیاری در سازمان مخوف «سیا» و «افبیای» هنوز محرمانه تلقی میشوند. چرا؟
در این پروندهها به نام افرادی چون دونالد ترامپ، بیل کلینتون رییسجمهور پیشین آمریکا، شاهزاده اندرو از بریتانیا و… ثبت شده است. در یکی از اسناد منتشر شده، زنی در سال ۲۰۱۶ میلادی شهادت داده بود که چند ساعت با اپستین در کازینوی ترامپ در آتلانتیک سیتی بوده است.
نقش موساد در قتل آپستین
جفری آپستین در ماه آگوست ۲۰۱۹ در حالی که در بازداشت بود، در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ به طور مرموزی به قتل رسید. پلیس فدرال و دادستان کل آمریکا مدعی هستند که خودکشی کرد و یک دقیقه از فیلم دوربین مدار بسته که ناظر اعمال او در زندان بوده به دلیل فنی از میان رفته است. گفته میشود که موساد برای اینکه در طول محاکمه اسناد مرتبط با روابط جفری آپستین با دونالد ترامپ و سایرین فاش نشود، ناگزیر او را به قتل رسانده است.
البته همکار جفری آپستین، خانم گیلن مکسول در سال ۲۰۲۲ محاکمه و به ۲۰ سال زندان محکوم شد. معلوم نیست که وی در زندان چه سرنوشتی پیدا کرده است.
واقعیت چیست؟
متاسفانه در موارد مختلف شاهد بودهایم که نفوذیها برای اینکه لو نروند به بهانه مسائل امنیتی به دلیل نفوذی که دارند از هرگونه شفافسازی مرتبط با حوادث مشکوک در کشور جلوگیری میکنند. هنوز ابعاد حادثه بالگرد رییسجمهور شهید دولت سیزدهم شفافسازی نشده است. انفجار در بندر شهید رجایی هم همینطور و… حالا در ارتباط با خانم کاترین شکدم هم شاهدیم که صداوسیما و سایرین سعی دارند که موضوع جاسوس بودن و روابط خانم شکدم در ایران را سرپوشگذاری کنند. این در حالی است که موساد در مراحل اول با مصاحبه خانم شکدم با روزنامه تایمز رژیم صهیونیستی تلاش کرد تا افرادی که از طریق کاترین شکدم در ایران آلوده شده بودند را متوجه کند که در صورت عدم اجرای دستورهایی که به آنها داده میشود نامشان را فاش خواهند کرد و در ایران گرفتار و احتمالا اعدام میشوند. کاترین شکدم یک پروژه مشترک بین سازمانهای جاسوسی انگلیس، فرانسه، آمریکا و…موساد بود به همین دلیل بیبیسی فارسی مصاحبهای ترتیب میدهد که در اطلاعیه صداوسیما شاید به آن مصاحبه به عنوان «راستیآزمایی دقیق» اشاره شده و ادعای به عمل آمده قبلیاش را تکذیب میکند.
تجربه پرستوهای موساد
یکی از مشهورترین عملیاتهای جاسوسی که موساد در آن از شیوه استفاده ابزاری از زنان استفاده کرده است دستگیری مردخای وانونو یا همان جان کراسمن (Mordechai Vanunu also known as John Crossman) دانشمند و فعال هستهای اسرائیلی است که اسناد فعالیت نظامی هستهای و بمبهای اتمی رژیم صهیونیستی را منتشر کرد. وانونو از جمله اهداف موساد بود که به دنبال ربودن او از اروپا و بردن وی به فلسطین اشغالی از طریق رابطهای از همین سنخ به رم کشیدند، او را در هتل محل اقامت بیهوش کردند و در یک چمدان پست دیپلماتیک جاسازی کردند و به اسرائیل بردند. جاسوس موساد مشهور به چریل بنتوف Cheryl Ben Tov که نام اصلی او چریل هانین ( Cheryl Hanin بوده است و با نام مستعار سیندی به وانونو نزدیک شد و او را به تلهای که موساد برای او در رم تهیه کرده بود کشید. از سرنوشت مردخای وانونو اطلاع موثقی در دست نیست.
خانم لیونی از اعضای بخش ویژه موساد بوده است
خانم زیپی لیونی، وزیر سابق امورخارجه رژیم صهیونیستی در مصاحبهای از فشارهای ناشی از کار کردن به عنوان یک عامل مخفی موساد و نقشش در ماموریتی مخفی در طول جنگ با لبنان گفته است. او حتی نمیتوانسته به اعضای خانوادهاش بگوید که یک جاسوس است. وی میگوید که کار کردن برای موساد مانند «زندگی همزمان در دو دنیای متفاوت» بود. از یکسو، بسیار به فعالیتهایی که انجام میدادم افتخار و احساس میکردم دارم به امنیت اسرائیل کمک میکنم. از سوی دیگر، باید دهانم را بسته نگه میداشتم و دراینباره کلمهای حرف نمیزدم. «لیونی در دهه هشتاد میلادی نیز عامل موساد در اروپا بود و با اسم رمز «اسپارو» (گنجشک)، با استفاده از روابط جنسی، اطلاعات درخواستی موساد را از شخصیتها و سیاستمداران اروپایی، آمریکایی و مقامات حکومتی در کشورهای عربی جمعآوری میکرد. گفته میشود که خانم زیپی لیونی با خانم کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی و وزیر امورخارجه اسبق آمریکا و چند زن سیاستمدار آمریکایی که همجنسگرا بودند نیز روابط پنهان خصوصی داشته است.
نگاهی به پرونده کاترین شکدم
کاترین شکدم پیشتر پژوهشگر موسسه «هنری جکسون» و مشاور شورای امنیت سازمان ملل در امور یمن بوده است. او به عنوان «کارشناس مسائل ایران، تروریسم و افراطگرایی اسلامی» معرفی شده و از جمله افرادی است که از دولت انگلیس خواسته که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دهد. او یک سال پیش به عنوان مدیر جدید سازمان «ما به اسرائیل باور داریم» انتخاب شد. این سازمان مستقر در انگلیس با ایجاد شبکهای فراگیر از حامیان صیهونیسم و غیرصیهونیسم، برای تقویت حمایت سیاسی، رسانهای و اجتماعی از اسرائیل فعالیت میکند.
نقش سردار علیرضا اکبری و کاترین شکدم برای برهم زدن برجام
سردار علیرضا اکبری بالاترین مقام نظامی بود که توسط سازمان جاسوسی MI6 انگلیس مامور برهم زدن و جلوگیری از اجرای برجام شده بود، یکی از مخالفان سرسخت جواد ظریف وزیر امورخارجه وقت بود.
احتمالا به طور همزمان کاترین شکدم هم ماموریت مشابهای داشت که به جو ضدبرجام در ایران و خارج از ایران دامن بزند.
مقالات زیادی علیه برجام از ایشان در برخی رسانهها منتشر شده است. بهویژه مواضع خیلی جدی علیه شخص وزیر امورخارجه دولت یازدهم و دوازدهم و گروه مذاکرهکننده ایرانی را منتشر میکرد. دلواپسان داخلی و مخالفان برجام در قوه مقننه و… شاید نمیدانستند که دارند در زمینی که سردار علیرضا اکبری (جاسوس MI6 انگلیس) و کاترین شکدم (جاسوس مشترک انگلیس، فرانسه، موساد و آمریکا) آماده کرده بود، بازی میکنند.
گروسی و جاسوسان متعدد در آژانس
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای که بارها با مقامات عالیرتبه اسرائیلی گفتوگو و همکاری داشت و آن را هم تکذیب نکرده است زمینه لازم را فراهم کرد که جاسوسان به عنوان بازرسان آژانس به ایران رفتوآمد کنند. مدارکی که اخیرا لو رفته است، نشان میدهد که موفقترین این جاسوسان شخصی به نام نیکلاس لانگمن، یک مامور اطلاعاتی MI6 انگلیس بود که همزمان با گزارشهایی که در آژانس تهیه میشد زمینههای لازم برای جنگ اقتصادی غرب علیه ایران را آمادهسازی میکرد.
پس از قتل پرنسس دایانا، همسر سابق شاه فعلی انگلیس در فرانسه که گفته میشد توسط MI6 انگلیس انجام شده است، نام و ماموریت نیکلاس لانگمن در گزارشهای روزنامهنگاری مطرح شد که تلاش میکرد نقش داشتن MI6 انگلیس در مرگ پرنسس دایانا را تکذیب کند اما در مقطعی نیز توسط مقامات یونانی متهم به آدمربایی و شکنجه مهاجران پاکستانی در آتن شد. در هر دو مورد، مقامات MI6 انگلیس دستور سانسور صادر کردند و مطبوعات را از انتشار نام او منع کردند اما رسانههای یونانی از این دستور سرپیچی کردند و تایید کردند که آقای لانگمن یکی از ماموران MI6 انگلیس بود که در سفارت انگلیس در آتن کار میکرد و به انگلیس برگشت.
شبکه خبریگری زون The Grayzone سوابق جاسوس کارکشته انگلیسی را فاش کرده که درگیر عملیاتی به نام Torchlight بوده است و رهبری تیمهای بزرگ بینسازمانی را برای شناسایی و مقابله با گسترش فناوری سلاحهای هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی از جمله با استفاده از ابزارهای فنی نوآورانه و تحریمها، برعهده داشته است. نیکلاس لانگمن به خاطر ایفای نقش اصلی در سازماندهی شکست برجام و تحریمهای اقتصادی علیه ایران با ایجاد روابط بسیار مؤثر و متقابلا حمایتی در داخل ایران و با همکاران ارشد آمریکایی، اروپایی، خاورمیانه، خاور دور، اسرائیل و… بین سالهای ۲۰۱۰ و پس از آن تاکنون جایگاه ویژهای در MI6 انگلیس دارد.
تشویق ترامپ به خروج از برجام
همه به یاد دارند که در دیماه ۱۳۹۶ اعتراضات (شورش) در مشهد شروع شد و دولت دوازدهم مدعی بود که آن شورش به دونالد ترامپ پیام داد که از برجام خارج شود که در اردیبهشتماه ۱۳۹۷ با خروج آمریکا از برجام تحریمهای بیشتر علیه ایران نیز به جریان افتاد. گفته میشود که نقش نیکلاس لانگمن و نفوذیهایی که در ایران داشتند این نظریه را تقویت میکند که آژانس بینالمللی انرژی هستهای با غرب و رژیم صهیونیستی برای تضعیف برجام همکاری کرده است. در همین حال تایید میکند که آژانس بینالمللی انرژی هستهای هویت دانشمندان هستهای ارشد ایرانی را در اختیار موساد- اسرائیل قرار داده و ترور آنها را ممکن ساخته است. علاوه برآن اطلاعات حیاتی در مورد تاسیسات هستهای ایران که در جنگ ۱۲روزه توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا بمب باران شدند توسط آژانس بینالمللی انرژی هستهای، در اختیار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داده شده بود.
قبل از حملات نظامی به ایران در روز ۱۳ژوئن ۲۰۲۵ در تاریخ ۱۲ژوئن ۲۰۲۵، تحت نظارت دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای رافائل گروسی، گزارشی آشکارا سیاسی منتشر شد که در آن ادعاهای مشکوک گذشته را برای متهم کردن ایران به نقض پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) تکرار میکرد.
مشاورههای خطرناک نفوذیها به روزنامه کیهان، خطیب نماز جمعه و نمایندگان مجلس
جواد ظریف، معاون سابق رییسجمهور دولت چهاردهم در امور راهبردی خواستار اخراج گروسی از آژانس بینالمللی انرژی شد و او را به «مشارکت در قتلعام بیگناهان در ایران» متهم کرد. متعاقبا در ۲۸ژوئن ۲۰۲۵ دولت ایران روابط خود را با آژانس بینالمللی انرژی هستهای براساس قانونی که مجلس دوازدهم تصویب کرد، قطع و از ورود بازرسان آژانس به ایران خودداری کرد.
متاسفانه در چنین شرایطی در هفتم تیرماه ۱۴۰۴ شبکه خبری تابناک به نقل از روزنامه کیهان گزارش کرد که: «از آقای عراقچی درباره درخواست رافائل گروسی، مدیرکل آژانس برای سفر به تهران سؤال کردهاند و ایشان با قاطعیت گفته است «فعلا بنایی برای پذیرفتن شخص گروسی نداریم.» قاطعتر این بود که میگفتند؛ گروسی جاسوس تابلودار موساد است و هرگز او را به ایران راه نمیدهیم.
دهها سند از جاسوسی او برای رژیم صهیونیستی حکایت میکند. پس باید رسما اعلام کنند که به محض ورود به ایران، به جرم جاسوسی برای موساد و شرکت در قتل مردم مظلوم کشورمان، محاکمه و اعدام خواهد شد.
روز جمعه ۱۳تیرماه ۱۴۰۴ خطیب نماز جمعه تهران گفت: به عنوان مدرس خارجفقه و اصول در قم میگویم که حکم شرعی مجازات ترامپ و نتانیاهو اعدام است.
بعدا هم برخی نمایندگان مجلس عضو کمیسیون امنیت ملی اظهارنظرهایی کردند مبنی بر خروج ایران از معاهده NPT یا ضرورت افزایش سطح غنیسازی تا ۹۰درصد و… که همگی این اظهارنظرها به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی ارزیابی شد. بنابراین، باید شفافسازی شود که نفوذیهایی که اشخاصی نظیر کاترین شکدم، نیکلاس لانگمن، سردار علیرضا اکبری و… در ایران آموزش دادهاند، چرا شناسایی و رسوا نمیشوند.
کارشناس بینالمللی انرژی