روایتی از زندگی مهدی اخوان‌ثالث، استاد تصویرگری رنج و امید:

شاعر زمستان‌های بی‌پایان

گروه فرهنگ و هنر
کدخبر: 553021
مهدی اخوان‌ثالث، شاعر برجسته معاصر ایران، با تخلّص «م. امید»، از ترکیب سنت شعر فارسی و دغدغه‌های اجتماعی، سبکی یگانه و ماندگار ایجاد کرد.
شاعر زمستان‌های بی‌پایان

جهان صنعت– مهدی اخوان‌ثالث با تخلّص «م. امید»، از برجسته‌ترین شاعران معاصر ایران است؛ شاعری که توانست با بهره‌گیری از سنت کهن شعر فارسی و پیوند دادن آن با دغدغه‌ها، زخم‌ها و بحران‌های دوران معاصر، سبکی یگانه و ماندگار پدید آورد. او را می‌توان صدای نسل شکست‌خورده، نسل پرآرزو و دردمندی دانست که در میانه فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی ایران زیست و شاعری کرد. اخوان‌ثالث با نگاهی تلخ و در عین حال ریشه‌دار، شعر را به بستری برای روایت تاریخ و جامعه بدل ساخت؛ شعری که در عین زیبایی و فخامت زبانی، حامل دردهای جمعی و فردی بود.

زندگی و سال‌های آغازین

مهدی اخوان‌ثالث در سال۱۳۰۷ خورشیدی در مشهد زاده شد. خانواده‌ای سنتی و از طبقه متوسط داشت که به فرهنگ و ادب دلبستگی داشتند. از همان نوجوانی شیفته‌ ادبیات شد و به شعر و موسیقی گرایش یافت. او در دبیرستان به موسیقی ایرانی علاقه نشان داد و ساز تنبور و تار را فراگرفت اما رفته‌رفته شور سرودن شعر در او چنان غلبه کرد که مسیر اصلی زندگی‌اش را شکل داد. اخوان از همان آغاز با حافظ، فردوسی و شاعران کلاسیک فارسی آشنا بود و آثار آنان در ذهن و زبانش نقش بست. همین ارتباط عمیق با میراث کهن، بعدتر به یکی از شاخصه‌های اصلی سبک شعری‌اش تبدیل شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، به دانشسرای مقدماتی مشهد راه یافت و به تدریس روی آورد. در همین دوران بود که نخستین اشعارش را منتشر کرد. علاقه او به تحولات سیاسی و اجتماعی کشور نیز در همین سال‌ها پدیدار شد؛ جوانی که از یک‌سو به سرزمین و تاریخ خویش عشق می‌ورزید و از سوی دیگر، ناکامی‌ها و سرخوردگی‌های دوران خود را تجربه می‌کرد.

ورود به عرصه شعر معاصر

اخوان‌ثالث در سال‌های دهه۲۰ و ۳۰ وارد عرصه ادبیات شد؛ دورانی که نیمایوشیج پرچم شعر نو فارسی را برافراشته بود و بسیاری از شاعران جوان به‌دنبال تجربه‌ قالب‌های تازه بودند. اخوان با مطالعه و تامل بسیار در شعر نیما، کوشید تا راهی مستقل بیابد. او نه تماما نیماگرا بود و نه وفادار مطلق به سنت کلاسیک بلکه توانست میان این دو قلمرو پلی بسازد. به همین سبب، شعر او حال و هوای حماسی و کهن دارد اما در عین حال با ریتم و اندیشه مدرن همراه است. نخستین دفتر شعری‌اش با نام ارغنون در سال۱۳۳۰ منتشر شد. این مجموعه گرچه هنوز به پختگی کامل نرسیده بود اما نشان داد که شاعر جوانی پا به میدان نهاده که زبان فاخر، تخیل قوی و روحی اجتماعی دارد. انتشار زمستان در سال۱۳۳۵ نقطه‌عطفی در کارنامه او محسوب می‌شود. شعر مشهور «زمستان» با فضایی سرد و اندوهناک، نماد شکست‌ها و سرخوردگی‌های جامعه پس از کودتای ۲۸مرداد شد و اخوان را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاعران نسل خود تثبیت کرد.

ویژگی‌های شعری اخوان

شعر اخوان‌ثالث آمیزه‌ای است از فصاحت و شکوه زبان کلاسیک فارسی و حساسیت اجتماعی و سیاسی روزگار معاصر. او به‌شدت تحت‌تاثیر فردوسی و حماسه شاهنامه بود و از این میراث برای بازآفرینی حماسه‌ای نوین بهره گرفت. به همین دلیل بسیاری از منتقدان او را «فردوسی شعر معاصر» نامیده‌اند. یکی از بارزترین ویژگی‌های شعر او زبان سنگین و آهنگین است. او از واژگان و ترکیبات کهن به‌گونه‌ای بهره می‌برد که هم به شعر شکوهی حماسی می‌بخشید و هم آن را به سنت ادبی ایران پیوند می‌زد. در کنار این زبان فخیم، اندوه و تلخی خاصی در اشعار او موج می‌زند. اخوان شاعر امید و شادی نبود بلکه بیشتر صدای نومیدی، شکست و یأس بود اما این نومیدی جنبه فردی نداشت بلکه حاصل تجربه جمعی ملتی درگیر با استبداد، سرکوب و ناکامی‌های تاریخی بود. اخوان همچنین به موسیقی شعر اهمیت فراوان می‌داد. وزن‌ها و آهنگ‌های متنوعی در اشعارش به کار برد و به‌ویژه در شعر نیمایی، ریتم و موسیقی کلام را به‌خوبی در خدمت معنا قرار داد.

مضامین و درونمایه‌ها

مضامین اصلی شعر اخوان‌ثالث را می‌توان در چند محور مهم خلاصه کرد. نخست، یأس و شکست تاریخی است. او بارها در اشعارش از ناکامی‌های ملت ایران سخن گفته؛ چه شکست‌های سیاسی دوران معاصر و چه خاطرات تلخ گذشته‌های دور. شعر او پژواکی از رنج یک ملت است که همواره در جست‌وجوی آزادی و عدالت بوده اما بارها و بارها ناکام مانده است. محور دیگر، حماسه و اسطوره است. اخوان با بهره‌گیری از اسطوره‌ها و شخصیت‌های شاهنامه‌ای مانند رستم، سهراب و کاوه، وضعیت زمانه خود را بازتاب می‌داد. این تکیه بر اسطوره نه‌تنها به شعر او غنا و لایه‌های تازه‌ای می‌بخشید بلکه آن را به حافظه تاریخی و فرهنگی ایرانیان پیوند می‌زد. در کنار اینها، طبیعت و اقلیم نیز جایگاهی ویژه در آثار او دارد. به‌ویژه طبیعت خراسان، زادگاه شاعر، حضوری پررنگ در اشعارش دارد. زمستان‌های سرد و سخت مشهد در بسیاری از سروده‌های او بازتاب یافته و حتی به نمادی از سرما و رکود اجتماعی و سیاسی بدل شده است و سرانجام مرگ و گذر زمان از اندیشه‌های همیشگی اخوان بود. او نگاه فلسفی و اندوهباری به مرگ داشت و آن را با زبانی شاعرانه بیان می‌کرد؛ به‌گونه‌ای‌که مخاطب، گذر زمان و فناپذیری انسان را در پس کلمات او حس می‌کند.

رابطه با جامعه و سیاست

اخوان‌ثالث شاعری منزوی و گوشه‌نشین نبود. او به‌طور جدی درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی دوران خود بود. در جوانی گرایش‌های سیاسی داشت و به‌خاطر فعالیت‌هایش مدتی نیز زندانی شد. هرچند بعدها از سیاست رسمی فاصله گرفت اما شعرش همواره بازتابی از شرایط سیاسی و اجتماعی ایران باقی ماند. او نماینده نسلی بود که پس از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ دچار سرخوردگی عمیق شد. در شعرهایش می‌توان پژواک این یأس جمعی را شنید. با این حال اخوان هیچ‌گاه به شعارزدگی نیفتاد. نگاه او به سیاست در سطحی عمیق‌تر و فلسفی‌تر قرار داشت. شکست‌ها و تلخی‌های سیاسی را در قالب استعاره‌ها و تصاویر اسطوره‌ای بیان می‌کرد و همین امر به شعرش ماندگاری بخشید.

آثار و کتاب‌ها

مهدی اخوان‌ثالث طی زندگی خود مجموعه‌های متعددی منتشر کرد که هریک جایگاه ویژه‌ای در شعر معاصر ایران دارند. از جمله: ارغنون(۱۳۳۰)، زمستان(۱۳۳۵)، آخر شاهنامه(۱۳۳۸)، از این اوستا(۱۳۴۴)، زندگی می‌گوید: اما باز باید زیست(۱۳۵۰) و در حیاط کوچک پاییز در زندان(۱۳۵۵). هریک از این مجموعه‌ها بازتابی از شرایط روحی و اجتماعی شاعر در دوره‌های مختلف زندگی‌اش است. مثلا آخر شاهنامه حاوی مضامین حماسی و اسطوره‌ای است که شاعر با نگاهی تلخ به سرنوشت تاریخ ایران پیوند زده است.

جایگاه در شعر معاصر

اخوان‌ثالث بی‌تردید یکی از ستون‌های اصلی شعر معاصر ایران است. او در کنار نیما، شاملو و فروغ، چهار صدای متمایز و قدرتمند نیمه قرن بیستم ایران را شکل داد. اگر نیما بنیانگذار شعر نو بود، شاملو صدای آزادی و عشق و فروغ آینه زن معاصر، اخوان صدای شکست و حماسه فروخورده تاریخ ایران شد. او در عین حال تاثیر زیادی بر نسل‌های بعدی شاعران گذاشت. بسیاری از شاعران جوان به زبان حماسی و اندوهبار او گرایش یافتند و از شیوه ترکیب سنت و نوگرایی او بهره گرفتند.

سال‌های پایانی و درگذشت

اخوان در سال‌های پایانی زندگی‌اش با مشکلات جسمی و روحی زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. تلخی و اندوه شعرش بازتابی از رنج‌های شخصی او نیز بود. سرانجام در چهارم شهریور۱۳۶۹ در تهران درگذشت و بنا به وصیت خود، در توس، در جوار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد. این انتخاب، نمادی زیبا از پیوند عمیق او با حماسه ایرانی بود؛ شاعری که فردوسی را الگوی خود می‌دانست، سرانجام در کنار او آرام گرفت. امروز سال‌ها پس از درگذشت اخوان‌ثالث، شعر او همچنان زنده و تاثیرگذار است. زمستان‌های او هنوز سرمای تلخ ناکامی را یادآوری می‌کنند و اسطوره‌هایش هنوز روایتگر رنج‌ها و امیدهای ملت ایران هستند. اخوان نه‌فقط یک شاعر که حافظه تاریخی یک نسل بود. میراث او به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با تکیه بر گذشته باشکوه و در عین حال با نگاهی به آینده، شعری آفرید که هم زیبا باشد و هم اندیشمندانه. اخوان‌ثالث در ادبیات معاصر ایران، صدای حماسه و شکست است؛ صدایی که تلخی‌اش از حقیقتی عمیق برمی‌خیزد و زیبایی‌اش از هنر زبانی کم‌نظیر. یاد او همچون شعرهایش، در ذهن و دل دوستداران ادبیات ماندگار خواهد ماند.

وب گردی