16 - 06 - 2017
سلام پوتین، ما آمدیم!
از آنجایی که من دو روز در میان در این مکان یادداشت میدهم، گاهی با یک یا دو روز تاخیر به یک مطلب مهم میپردازم. مثل همین رفتن تیم ملی فوتبال به جامجهانی.
لذا اینجور یادداشتها، یادداشتهای تاخیری نام دارند!
جای شما خالی دوشنبهشب برای بازی ایران و ازبکستان با جمعی از رفقا به استادیوم رفتیم. درهای همه پارکینگها را بسته بودند و میگفتند پُر است در صورتی که خالی بود. چون استادیوم خالی بود! ملت با ماشینهایشان دور استادیوم میچرخیدند تا یک پارکینگ باز پیدا کنند ولی همه درها بسته بود و به هر در که میرسیدی، میگفتند: در بعدی... ولی همه درهای بعدی بسته بود!
نمی دانم چرا حس کردم نمی خواهند استادیوم شلوغ شود. حالا اینکه چرا، نمیدانم!
بازی شروع شد. یکی از عجیبترین صحنههای تاریخ بشر رقم خورده بود. همه داخل ترافیک دور استادیوم گیر کرده بودیم و در فاصله ۴۰۰ متری استادیوم با رادیوی ماشین، بازی را دنبال میکردیم!
چند متر جلوتر از ما (سمت ورودی شرقی) ناگهان یک در جدید باز شد و ماشینها مثل تیر از چله کمان رها شده وارد پارکینگ شدند. بلیت خریده بودیم ولی کسی بلیتها را چک نمیکرد و اینجا بود که ضربه دوم را خوردیم!
داشتیم پیاده میدویدیم که ایران گل اول را در دقیقه ۳۵ نیمه اول زد، بگذریم...
ما بازی را بردیم. آن هم با صعودی بیهیجان و بیمزه ! آخر از ما ملت دقیقه نودی، بعید است با خیال راحت، بدون استرس و خیلی ریلکس به عنوان دومین تیم در جهان برویم جامجهانی. طبیعتا درستش این بود که باید مردههایمان میآمد جلوی چشممان تا مثلا به عنوان سیودوم صعود میکردیم. خدا از تو نگذرد کیروش که ما را از ایرانی بودن انداختی!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد