8 - 05 - 2022
سقوط مهرجویی
«جهان صنعت»- حاشیهسازی و مظلومنمایی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم نتوانست تازهترین ساخته داریوش مهرجویی را در اکران عمومی به ساحل نجات برساند و «لامینور» با کمتر از ۸۰۰ میلیون تومان فروش در ۱۰ روز، خیلی زود باید از پرده نقرهای سینما پایین بیاید.
وقتی سینماگر قدیمی خشمگین از ناکامی در رساندن «لامینور» به اکران نوروز روبهروی دوربین نشست و تهدید به اعتصاب و خودزنی کرد، برخی گمان بردند او به پشتوانه مشورتهایی که از برخی نزدیکانش گرفته در تلاش برای معرفی بیشتر فیلم تازه است. آن ویدئو در شبکههای اجتماعی بسیار دیده شد و انتظار میرفت با انبوه حمایتهایی که مردم و کارشناسان از مهرجویی کردهاند، «لامینور» او در اکران عمومی رکورد بشکند یا دستکم خوب بفروشد.
حالا نزدیک دو ماه از آن روزها و تقریبا ۱۰ روز از آغاز نمایش فیلم تازه خالق «اجارهنشینها» و «درخت گلابی» در سینماها گذشته است. «لامینور» که با امید فراوان در اکران عید فطر از هفتم اردیبهشت روانه پرده بیش از ۲۷۰ سینما در سراسر ایران شده، امروز حدود ۸۰۰ میلیون فروخته و اگر استقبال از آن بر اساس همین آمار ادامه داشته باشد، شاید یکی دو هفته دیگر جای خود را به فیلمی دیگر بدهد و پس از آن روانه اکران آنلاین شود.
بر اساس آنچه در سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران در سال ۹۳ آمده، «اشباح» مهرجویی با داشتن کمی بیش از ۲۵ هزار تماشاگر در اکران عمومی آن سال حدود ۱۲۱ میلیون تومان (با میانگین بهای بلیت ۴۷۰۰ تومان) فروخت و به نسبت آمار تماشاگران، در رده ۳۹ پرفروشترین فیلمهای سال قرار گرفت. هشت سال پیش «شهر موشها ۲» بیش از دو میلیون و ۳۳۰ هزار تماشاگر داشت و با نزدیک به ۱۰ میلیارد تومان، پرفروشترین فیلم ۹۳ بود.
فروش ۱۲۱ میلیونی «اشباح» در حالی رقم خورد که درست یک دهه پیش «مهمان مامان» ۴۸۵ میلیون تومان فروخته بود. مهرجویی که زمانی فیلم خوب و پرفروش میساخت، پس از توقیف «سنتوری» دیگر چندان روی خوش ندید و حتی «نارنجیپوش» او هم با وجود بهره بردن از ستارههایی چون حامد بهداد و لیلا حاتمی به زحمت از مرز یک میلیارد تومان گذشت و ششمین فیلم پرفروش سال ۹۱ شد. مهرجویی در ۹۲ «چه خوبه برگشتی» را روی پرده داشت که آن هم یک میلیارد تومان فروخت و در جدول پرفروشها روی پله یازدهم ایستاد.
در شرایطی که برخی پیشبینی کرده بودند «لامینور» بتواند با بلیت ۴۵ هزار تومانی یک رکورد تازه در کارنامه مهرجویی بیافریند و جزو پرفروشهای ۱۴۰۱ شود اما ناگفته پیداست این فیلم پرحاشیه با میانگین فروش کمتر از ۸۰ میلیون در روز بعید است چندان در سینماها دوام بیاورد. بامزه اینکه کاربری نوشته بود اگر تمام هواداران مهرجویی و لایککنندگان ویدئوهای سال گذشته او در فضای مجازی به سینما رفته و «لامینور» را دیده بودند، فیلم میتوانست رکوردهای فروش را بشکند و بالانشین شود.«لامینور» به بیانی دیگر نسخه دخترانه «سنتوری» است که پس از نمایش در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر و بردن دو جایزه بهترین بازیگر مرد (بهرام رادان) و فیلم برگزیده تماشاگران، گرفتار حاشیههای بیپایان شد و سرانجام سر از شبکه نمایش خانگی درآورد. علی نصیریان، پردیس احمدیه، عزتالله رمضانیفر، علی مصفا، سیامک انصاری، مهرداد صدیقیان، کاوه آفاق و رضا داوودنژاد در «لامینور» بازی کردهاند.
در جدول فروش سال ۱۴۰۱ تا ابتدای روز جمعه «سگبند» مهران احمدی با بیش از ۲۹ میلیارد تومان صدرنشین است و شگفت آنکه «انفرادی» سیدمسعود اطیابی با کمتر از ۱۰ روز اکران در ۳۶۲ سینما نزدیک به ۹ میلیارد تومان فروخته است.
«موقعیت مهدی» هادی حجازیفر با حدود ۱۱ میلیارد، «شادروان» حسین نمازی با حدود ۹ میلیارد و «روز صفر» سعید ملکان با حدود هشت میلیارد دیگر فیلمهای پرفروش امسال تا پایان ۱۵ اردیبهشت هستند.
نقد فیلم لامینور
داریوش مهرجویی بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. فیلمسازی که میتوان از او به عنوان جریانساز سینما در سالهای قبل از انقلاب یاد کرد که درخشش او پس از انقلاب نیز تا مقطعی ادامه داشت. با این حال، مهرجویی نیز رفتهرفته همانند دیگر فیلمساز برجسته ایرانی یعنی مسعود کیمیایی، نتوانست با تغییرات سینما کنار بیاید و در نتیجه کمکار شد و حتی آخرین آثارش نیز با انتقادات شدیدی از سوی مخاطب مواجه شده است. بازگشت مهرجویی به فیلمسازی پس از سالها این سوال را در ذهن مخاطبین قدیمی سینما ایجاد کرد که آیا این بازگشت به معنای بازگشت مهرجویی به دوران اوج خواهد بود یا باید انتظارها از او کمتر شود؟ متاسفانه «لامینور» در دسته دوم قرار میگیرد.«لامینور» را میتوان نتیجه سقوط فیلمسازی دانست که نتوانسته خود را با شرایط جدید سینما وفق دهد. فیلمی که تمام اجزای آن کهنه و نمپسداده است. نکته عجیب اینجاست که مهرجویی حتی نتوانسته یک شخصیت قابل تحمل در طول فیلم خلق کند.
مجموعه آدمهایی که در «لامینور» حضور دارند تیپهای کلیشهای هستند که دیالوگهایشان تماما شعاری است به طوری که تحمل آن به شدت سخت و طاقتفرساست. به طور مشخص هدف مهرجویی از ساخت «لامینور» مواجهه با یک محدودیت قدیمی در ایران بوده است. دغدغهمند بودن مهرجویی ارزشمند است و این ارزش زمانی بیشتر به چشم میآید که بدانیم دیگر فیلم مطرح او یعنی «دایره مینا» حتی تاثیر مستقیمی در افتتاح سازمان انتقال خون داشته است، اما زمانی که این دغدغه به زبان سینما بیان نشود، راه به جایی نمیبرد.کافی است نگاهی به شخصیتهای «لامینور» داشته باشیم. پدری که تحت هیچ شرایطی نمیتواند تبدیل به شخصیت شود و لابهلای سنت و مدرنیته درگیر است. تکلیف دختر هم مشخص نیست و سرگردان است. در این میان، مهمترین عنصر فیلم یعنی موسیقی گم است. نه آن قدر قدرتمند است که بتواند تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد و نه به حدی در داستان حضور دارد که تبدیل به دغدغه تماشاگر شود! جنس رویدادها نیز تناسبی با شرایط امروز ندارد و حتی میتوان از آن به عنوان سوررئال یاد کرد! اغلب معضلات دختر در تناقض با طبقه اجتماعی اوست. شاید در سالهای دور (همان دورانی که مهرجویی متعلق به آن است) میشد افرادی را یافت که از گیر و بند تعصب و سنتها رها نشده باشند، اما در دنیای امروز، یافتن چنین معضلاتی در طبقه مرفه جامعه نادر است! حضور آن پلیس در جشن پدربزرگ و سفره پهن شدن که قاعدتا جز برچیدن جشن وظیفهای ندارد، در راستای همان سیاست همیشگی مهرجویی در آشتیجویی است که وضعیت فیلم را بغرنجتر کرده است!
به همه مشکلات فوق باید ایرادات ساختاری را هم اضافه کرد. بازی بسیار بد تمام بازیگران فیلم به خصوص سیامک انصاری، کاوه آفاق و پردیس احمدیه، بیش از پیش فضای قصه را به سوی کمیک شدن هدایت کرده است.
کلوزآپهای عجیب و غریب فیلمساز از قاشق و چنگال هم در نوع خودش عجیب است. در این بین حتی تدوین هم با ایرادات ریز و درشت همراه بوده که در مجموع، «لامینور» را ابدا شبیه به یک فیلم سینمایی حرفهای نمیکند.
شاید بهتر میبود که مهرجویی به دوران بازنشستگی ادامه میداد و به عنوان سخنران و فیلمساز پیشکسوت در محافل مختلف حضور مییافت. اینکه غم نان بوده که مهرجویی را مجاب به ساخت «لامینور» کرده یا خیر را جز خود فیلمساز نمیداند، اما آنچه که به اکران درآمده یک فاجعه سینمایی است که کوچکترین نشانی از نبوغ مهرجویی در عرصه فیلمسازی ندارد. فیلمی که در آن فیلمنامه از مرز فاجعه عبور میکند، بازی بازیگران شبیه به آیتمهای طنز است و منطق داستان هم چیزی مابین سوررئال و واقعیت قرار دارد. «لامینور» از آن دسته آثاری است که به تنهایی میتواند به کارنامه یک فیلمساز آماتور هم گند بزند؛ چه برسد به داریوش مهرجویی!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد