26 - 02 - 2024
سفر در زمان و مکان
مسعود سلیمی- در یکی از روزهای اواخر زمستان ۱۴۰۱ نسخه تایپشده داستانی با عنوان «ماه و ستاره» به دستم رسید. قبل از ورق زدن و بیش از هر چیز اسم کتاب بود که نگاه و احساس مرا به خود جلب کرد؛ دو واژه «ماه» و «ستاره» هر کدام به تنهایی حال و حواس آدم را چون آهنربا جذب میکند، وای به اینکه کنار هم در دل شب به مهرورزی بپردازند. از آنجایی که ترکیب «ماه» و «ستاره» حس خوب و شکوفندهای در من به وجود آورده بود سرخوشانه کتاب تایپشده را ورق زدم، در صفحه اول نوشته شده بود «در یکی از شبهای سال ۱۳۸۰ دو تاکسی تقریبا هم زمان از دو نقطه تهران به سمت فرودگاه مهرآباد حرکت کردند، یکی از حوالی خیابان اندیشه عباسآباد و دیگری از حوالی میدان کلانتری یوسفآباد. آن روز از صبح باران میبارید و هوا سردتر شده بود. با وجودی که ساعتهای آخر شب بود، اما خیابانهای مسیر فرودگاه چندان خلوت نبود.»
چند دقیقه مکث کردم، تهران، عباسآباد، یوسفآباد، و فرودگاه مهرآباد همه یکباره مرا به سالهای نه چندان دور کشاند. کنجکاو شده بودم، رفتم به سر وقت فهرست دیدم ماه و ستاره مرا به کجاها که نمیکشاند به اهواز، آبادان، آن هم در پاییز و زمستان که کلی کیف دارد، کلن و نیویورک و نمیدانم لسآنجلس و خلاصه به این نتیجه رسیدم که من با یک داستان جادهای و سفر در زمان و مکان طرف هستم. آلبر کامو، نویسنده و فیلسوف نامدار فرانسوی در کتاب «یادداشتها» مینویسد: «… کتاب از صفحهای که دوست دارم باز میشد.» درست مانند ماه و ستاره است که با صفحه درستی باز میشود، یعنی مخاطب را در آغاز به سفری در زمان و مکانهای متفاوت با دو قهرمان اصلی داستان آشنا میکند: مسافر تاکسی اول زنی بود چهل و هفت ساله، نامش آتوسا بود، در حالی که سرش را به پشت صندلی تکیه داده بود، خیره به خیابانهای بارانزده نگاه میکرد، اما ذهنش جای دیگری بود… مسافر تاکسی دوم یک مرد بود، نامش بهمن بود و چهل و هشت سال سن داشت. او کتابی در دست گرفته بود و به خواندن آن مشغول بود، رادیوی تاکسی در حال پخش موسیقی بود و بهمن ضمن گوش دادن به آن به بیرون نگاه میکرد… هنوز به مسافرت نرفته دلش تنگ شده بود. نویسنده در کتاب ماه و ستاره با حضور شخصیتهای فراوان با گذر از زمان و مکانهای متفاوت و رفت و آمدهای به موقع و مناسب، مخاطب را با خود و به گونهای همذاتپندارانه همراه میکند. اشاره و ترکیب گاه چندباره، حتی در برخی جزئیات کوچک زندگی قهرمانان و مکانهای متفاوت داستان، اگر چه گاهی طولانی، اما به مخاطب در شناخت بهتر قهرمانان داستان کمک میکند و در عین حال به مخاطب این امکان را میدهد تا به سرنوشت قهرمانان داستان وابسته و دلبسته شود. جدا از شخصیتهای متفاوت، جغرافیای «ماه و ستاره» و همچنین اشاره به برخی رویدادهای اجتماعی و تاریخی معاصر جهان، به خصوص در ارتباط با ایران هم، در جذابیت و مستندسازی داستان کمک فراوانی کرده است. همایون عابدینی به عنوان اولین حضورش در عرصه داستاننویسی ایران با ماه و ستاره نمره قبولی میگیرد، وقتی که از عدد ترکیبی اولین حرف میزنیم به طور طبیعی نباید مته به خشخاش گذاشت، البته میتوان به برخی از ایرادات نوشتاری و حتی ساختاری کتاب اشاره کرد، به طور مثال از درهم شدن برخی رفت و برگشتهای زمانی یا کاربرد زیاد ضمیر سوم شخص یا ورود به جزئیات بسیار بدیهی نام برد، اما نویسنده در نخستین قدم چند مشخصه نمایان را به رخ میکشد. همایون عابدینی در «ماه و ستاره» از یک امتیاز برجسته در تصویرسازی و ربط خطوط داستان برخوردار است که خلاقیت او را در چیدمان شخصیتها و زمان و مکان میرساند.
از طرف دیگر در کتاب «ماه و ستاره» شخصیتها از احترام و حرمت و صداقت فراوانی به ویژه نزد شخصیتهای زنانه بهره میبرند. کتاب «ماه و ستاره» به عنوان اولین اثر همایون عابدینی به طور قطع قابل قبول و خواندنی و به گونهای تر و تمیز جلوه میکند و این توقع را به وجود میآورد که باید منتظر کارهای بعدی و بهتری از او باشیم، هر چند به قول آلبر کامو «هنر برای من همه زندگی نیست، اما بگذار دستکم وسیلهای باشد». چهبسا برای همایون عابدینی هم مصداق داشته باشد.ماه و ستاره بهزودی توسط انتشارات چارسوی هنر به بازار کتاب ایران عرضه میشود.
پ.ن – نقل قولها از آلبرکامو- کتاب یادداشتها – جلد یکم-
نشر ماهی – ۱۳۹۱
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد