16 - 05 - 2018
سطل زبالهای پر از فقر
شیدا ملکی- لگد محکمی به سطل زباله زد و در حالی که به همه عالم ناسزا میگفت از سطل زبالهای که روی سطح آن پر بود از فرو رفتگی و لهشدگی دور شد. لباسهایش شبیه زبالهگردهای دیگر نبود. پیراهن چهارخانه زرشکی رنگ و شلوار جین تمیزی به پا داشت. دستهایش اما برای یک عابر عادی بیش از اندازه کثیف بود.
تقریبا ۳۰ سال داشت و سطل زبالههای خیابان شریعتی از محدوده چهارراه قصر تا کمی بعد از پارک اندیشه یکی بعد از دیگری با دقت میگشت. گاهی تکهای غذای خشک و تمیز پیدا میکرد و در دهانش میگذاشت. گاهی هم یک تکه لباس برمی داشت. لباس را خوب وارسی میکرد و اگر سالم بود در کولهپشتیاش میچپاند.
او هیچ اتفاق تازه ای نبود. او فقط شبیه هزاران فقیر، گرسنه و آواره این شهر زندگی میکند. اگر قرار باشد خبر مهمی منتشر شود امثال او هیچ ارزش خبری ندارند مگر آنکه از گرسنگی و فقر در پیادهروها جان بدهند.
اما جای خالی تفکر، خردورزی و برنامهریزیهای مستمر است که درد و آسیب اجتماعی را تبدیل به روزمرگی کرده است. حال آنکه در جامعهای سلامت کوچکترین نقطه آسیب رنجآور خواهد بود و مهمتر از آن نه تنها عموم شهروندان نسبت به آن واکنش نشان میدهند بلکه مدیران شهری و برنامهریزان اجتماعی در برابر ناهنجاریهای ناشی از فقر و معیشت ایستادگی کرده و راهکاری مناسب ارائه میدهند.
sheidamaleki.journalist@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد