17 - 07 - 2022
سرمایهگذاری فرهنگی
وقتی از جلوی کیوسکهایی رد میشویم که ضمن عرضه صدها نوع کالا از سیگار، آدامس و نوشابه گرفته تا انواع تنقلات، آنقدر روزنامه و مجله در داخل و خارجشان چیده شده که آدم را به سرگیجه وادار میکنند.
هنگامی که به اسامی روزنامهها و مجلات نگاه میکنیم به قول سینماییها همه جور ژانری پیدا میشود؛ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، روانشناسی و تا دلتان بخواهد ورزشی و جدول و سرگرمی کنار هم جوری چیده شدهاند که گاه برای پیدا کردن نشریه موردنظر باید کلی جستوجو کرد.
تعدد و تنوع نشریات آدم را به این فکر میاندازد- به ویژه کسانی که به قول معروف دستی از دور بر آتش دارند- که نکند کار رسانهای آنقدر پردرآمد است که این همه روزنامه و مجله میتوانند خرج و دخل خود را جور کنند و به انتشار خود تداوم دهند چراکه در غیر این صورت باید کرکره پایین کشیده و عطایش را به لقایش ببخشند.
از طرفی اما وقتی پای حرف و درد دل روزنامهنگاران، قلمزنانی که با نوشتن روزگار میگذرانند، مینشینیم، درمییابیم که جز معدودی، بقیه با توجه به تعریف آماری «خط فقر» در کشور که در عمل باید بیشتر هم از کار درآید، در زمره فقرای به قول قدیمیها آبرودار طبقهبندی میشوند.
از سویی غیر از نشریاتی که بهگونهای از بودجه دولتی یا از کمک سازمانهای غیردولتی بهرهمند میشوند و به تبع آن غم تیراژ و آگهی ندارند یا گروهی نشریات از جمله جدولیها و خانوادگیها که به تعبیری مخاطبین خاص از منظر سنی و جنسیتی دارند و خرج و دخلشان تا حدودی جور میشود، بقیه و به طور خاص روزنامهها و مجلاتی که باید با پول بخشخصوصی روی پای خود بایستند، جور کردن ماهانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان برایشان کار بسیار دشواری است که با توجه به افزایش مداوم مخارج از یکسو و سهم بسیار ناچیز «فرهنگ» در سبد هزینه خانوادهها از سوی دیگر روزبهروز هم سختتر میشود.
نوشتن از رنجنامه اقتصادی نشریات خصوصی و زحمت و رنج کاهندهای که دستاندرکارانشان برای ماندن متحمل میشوند، از مثنوی هفتادمن کاغذ هم بیشتر میشود اما ماجرای این روزهای «بهار» بار دیگر بحث کهنه مشکلات اقتصادی نشریات خصوصی را به میان کشید.
بهار پس از چند نوبت توقیف حدود سه ماه پیش دوباره روی کیوسکها رفت با این تفاوت که اینبار مقدرات روزنامه را به فرد دیگری غیر از دستاندرکاران قبلی با اختیار تام به طور رسمی واگذار کرده است. براساس شناسنامه روزنامه- رویدادی که نمیتواند با مسایل و مشکلات اقتصادی مرتبط نباشد- در واقع فردی که بهعنوان صاحبامتیاز و مدیرمسوول و جانشین مدیرمسوول «بهار» شناخته میشود، از نظر مالی هم روزنامه را تامین میکند.
یادم میآید قدیمها میگفتند اگر کسی یک ریال توی جیبت بگذارد به همان اندازه متوقع میشود و به قول معروف تو باید زیر بلیتش بروی. در مورد کارهای فرهنگی هم میتواند چنین مثالی مصداق داشته باشد چراکه اگر سرمایهگذار به دلایل گوناگون از اهلیت گرفته تا اختلاف سلیقه با کل مجموعه همخوانی نداشته باشد، آن وقت است که کار لنگ میزند و از ریل واقعی خارج میشود و رنگ و بوی کاسبکارانه به خود میگیرد.
massoudmehr@yahoo.fr
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد