25 - 11 - 2019
سرریز تورم ارز به بورس
گروه بورس- نوسان قیمت ارز در اقتصاد ایران به دلیل وابستگی بودجه کشور به فروش نفت، به یکی از مبانی اصلی تصمیمگیری برای فعالان اقتصادی تبدیل شده است. این وضعیت بسیاری از بازار سرمایههای ایران را نیز تا حدود زیادی به دلار وابسته کرده است به طوری که معاملهگران برای ارزیابی سهام همواره به «ضریب همبستگی با دلار» نیز توجه میکنند. اگرچه دولت همواره به دنبال تثبیت قیمت ارز بوده اما در برهههای زمانی متعددی در این خصوص با شکست روبهرو شده و نتوانسته با احکام نظارتی متعدد در برابر صرافان و مردم ارز به دست قد علم کند.
تداوم این وضعیت باعث شده از ابتدای سال ۹۷ قیمت ارز از نرخ ۳۸۰۰ به چهار هزار و ۲۰۰ تومان برسد و بعد از حکم دستوری جهانگیری، معاون رییسجمهوری این مورد پایه و بنیان دونرخی شدن ارز یعنی ارز رسمی و نیمایی شود. حال از ابتدای سالجاری قیمت ارز در کانال۱۱ هزار تومان مدام در حال نوسان است. اگرچه قیمت ارز بعد از دونرخی شدن و در دوران قطعی اینترنت به مرز ۱۲ هزار و ۴۰۰تومان صعود کرد اما این صعود بعد از بازارسازی بانک مرکزی به مرز ۱۱ هزار و ۸۰۰ تومان بازگشت. حال به عقیده بسیاری از کارشناسان قیمت دلار تا پایان سال بین ۱۱ تا ۱۲ هزار تومان در نوسان خواهد بود. افزایش سه برابری نرخ ارز طی ماههای گذشته باعث شد شاخص کل روزانه تا چند هزار واحد رشد کند. این رشد شاید درباره سهمهای دلاری تعریف و مبنای اقتصادی داشته باشد اما نوسانات نرخ ارز رشد چشمگیر سایر سهمها را نیز طی این روزها رقم زده است. این در حالی است که از ابتدای سال جاری دولت تمام تلاش خود را انجام داده که نقدینگیها را به سمت بازار سرمایه هدایت کند. هدایت این نقدینگیها به سمت بازار سرمایه میتواند دو رویکرد مهم اقتصادی را حادث کند؛ اولین رویکرد جمعآوری نقدینگیهای سرگردان است. براساس آخرین آماری که از سوی بانک مرکزی منتشر شده، نقدینگی در اقتصاد ایران تا پایان آذرماه سال۹۷ به چیزی حدود ۷۶۴/۱ هزار میلیارد تومان رسیده بود که این مورد در سال ۹۸ برابر با دو هزار میلیارد تومان رسیده است. به گفته بسیاری از کارشناسان این میزان نقدینگی وارد هر بازاری که شود عملکرد مخربی بر آن بازار خواهد داشت اما حساب بازار سرمایه کاملا جداست چراکه بازار سرمایه با جذب نقدینگیها به دنبال تولید است و در علم اقتصاد ورود نقدینگی به امر تولید تورمزا نیست. اما رویکرد دوم افزایش نرخ دلار و افزایش نقدینگیهای مربوط به افزایش شاخص کل بازار سرمایه است.
تورم بازار ارز در بازار سرمایه تخلیه شد
تحلیلهای آماری نشان میدهد رشد شاخص کل به سه دلیل رشد جهانی قیمت کالا، نرخ ارز و نسبتهای ارزشگذاری است. از ابتدای سالجاری بخشی از نقدینگیهای حاصل از رشد تورمی اقتصادی کشور به واسطه رشد نرخ ارز در بازار سرمایه تخلیه شد. این موضوع باعث شد بورس تهران از شهریور ۹۶ تاکنون رشد چشمگیری داشته باشد. یکی از دلایل رشد بازار سرمایه به دلیل رشد جهانی قیمتها بوده است. به طور کلی بیش از نیمی از وزن ارزش شرکتها در بازار سرمایه ایران همانند پتروشیمی، فلزات، معادن و پالایشیها به صورت مستقیم و غیرمستقیم از بازار جهانی تاثیر میگیرند و این مورد با افزایش نرخ ارز با رشد روبهرو میشود. البته نوسانات قیمتی در این صنایع کامودیتی کاملا قابل هضم است چراکه ارزش این کالاها وابستگی تامی به وضعیت انقباضی و انبساطی دولت دارد. زمانی که بودجه دولتهای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه به صورت انبساطی باشد افزایش نرخ برای کالاهایی که به نوعی پایه در جهان صنعتی امروزه محسوب میشود دور از انتظار نیست. بنابراین شاید در برهه زمانی خاصی شاهد تنشهای محسوس و نامحسوس در رشد این نمادها باشیم اما در نهایت این کالاها به دلیل وابستگی به بازار جهانی، رشد قابل توجهی در دوران طلایی اقتصاد انبساطی دولتها خواهند داشت.
در همین حال نرخ ارز هم به صورت کاملا مجرد میتواند باعث رشد و افت شاخص کلان بازار سرمایه میشود. تاثیر افزایش قیمت ارز بر بازار سرمایه را میتوان با چند مولفه تحلیلی ذیل شرح داد.
رشد نرخ ارز به صورت آنی
اولین نقش رشد ارز در تمامی بازارها که درک آن برای عموم جامعه روشن و شفاف است مربوط به ذات فیزیکی ارز است؛ فیزیکی از آن لحاظ که نرخ ارز باتوجه به ذات خود دارای قیمت مشخص است و نسبت به نوسانات تورمی بالا و پایین میرود بنابراین ذات اصلی ارز دارای نرخ مشخصی است که تعیین شده اما این شاخص در برخی از کشورها به دلیل کاهش و افزایش ارزش پول به واسطه تورم ارزانتر و گرانتر معامله میشود در حالی که نرخ آن در کشور مبدا کاملا مشخص است.
به همین منظور است که نرخ ارز در کشور مانند ایران در برهه زمانی از سه هزار و ۷۰۰ تومان به ۱۸ هزار تومان و در برهه دیگر به ۱۱ تا ۱۲ هزار تومان میرسد. البته ممکن است درصدی از قیمت ارز مربوط به هیجانات، مشکلات سیاسی و ساختاری کشور باشد.
به هر روی اثرپذیری بازار سهام از نوسانات نرخ ارز بیشتر و هم اینکه سریعتر است چراکه از یکسو این مولفه میتواند به صورت آنی خود را در معاملات این بازار با توجه به شرایط بازار سهام و رفتار معاملهگران نشان دهد و از سوی دیگر نوسانات نرخ ارز همواره بر تولید و سودآوری شرکتها اثرگذار است و از این جنبه هم بازار سرمایه از این موضوع اثرپذیر خواهد بود.
رشد ارز در کوتاهمدت و میانمدت
بعد از نوسانات آنی ارز بر بازار سرمایه و رشد شاخص کل بازار سرمایه، این بازار تحت تاثیر نرخ ارز وارد فاز تاثیرپذیری کوتاهمدت و میانمدت میشود. مساله تاثیر کوتاهمدت نرخ ارز بر رشد نماد ناشی از تورم عمومی است. زمانی که نرخ ارز افزایش مییابد تورم عمومی کشور نیز دچار تنش میشود. برای تحلیل تاثیر میانمدت ارز بر بازار سرمایه باید نگاهی به شکل ذاتی نمادها داشته باشیم. به طور کلی در کشور ما نمادها دارای سه درونمایه داخلی، وارداتی- تولیدی و وارداتی هستند. بنابراین اثرپذیری این نمادها از ارز رابطه مستقیمی با شکل و درونمایه تولید کالا و خدمات و تورم عمومی دارد. به طور مثال اگر صفر تا صد یک کالا در داخل کشور تولید شود و به اصلاح بومی باشد تاثیرپذیری این کالا از نوسانات ارز تنها به بخش تورم عمومی حاصل از نوسان ارز در جامعه برمیگردد. یعنی به همان نسبتی که تورم عمومی رشد میکند این نماد هم رشد خواهد کرد و از آنجایی که تولید و عرضه یک کالا بومی سود سرشاری دارد عرضه دلاری این کالاها میتواند ذات شرکت را به صورت واقعی و طبیعی بالا ببرد چراکه قیمت تمام شده آن به واسطه داخلی بودن با وجود رشد تورم عمومی خالص از رشد نرخ ارز بسیار کوچک است و میتوان گفت این کالاها به معنای واقعی سودده هستند و در گذر زمان همراه با افزایش نرخ ارز، ارزش ذاتی شرکتها نیز رشد میکند.
اما نباید فراموش کرد این محصولات صرفا داخلی نیز ضربه خود را از نوسان ارز میبینند. عبور نرخ ارز به رقابتپذیری کالاها در بازارهای بینالمللی مربوط میشود. افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول داخلی باعث ارزان شدن کالاهای داخلی برای خریداران خارجی شده که منجر به افزایش صادرات و تقاضای کل میشود و با وجود مازاد تقاضا در بازار داخلی سطح قیمتهای داخلی افزایش مییابد. بنابراین نمادهایی که صرفا داخلی هستند هم از بخش صادرات و هم از بخش تقاضای داخلی با رشد قابل توجهی روبهرو میشوند.
اما رشد این نمادها با رشد نمادهای وارداتی- تولیدی یا صرفا وارداتی بسیار متفاوت است چراکه در کالاهای وارداتی ارز بسیار سنگین از کشور خارج میشود و چیز خاصی عایدی کشور نمیشود.
اما این مورد در کالاهای وارداتی- تولیدی نشان داده با افزایش نرخ ارز و قیمت واردات هزینههای نهادهای وارداتی افزایش مییابند که یکی از عوامل ایجاد تورم از ناحیه فشار هزینههاست و این باعث میشود توان واحدهای تولیدی در حفظ ارزش واقعی منابع کاهش یابد که در نهایت افت رشد اقتصادی است این گزینه در کالاهای وارداتی کاملا به صورت صددرصدی است هرچند که واردات از کشورهایی انجام شود که با دلار فعالیت نمیکنند. به طور مثال واردات کالا از چین نمیتواند تورمزا نباشد چراکه یوآن نیز در رابطه با کاهش ارزش ریالی کشور به واسطه رشد دلار برای کشور ما گران تمام میشود.
به طور کلی با توجه به توضیحات داده شده هر نوع افزایش در نرخ دلار و یورو باعث افزایش در قیمت سهام و نسبت E/P شرکتها میشود. یکی از علل مهم این رویداد را میتوان در این موضوع یافت که افزایش نرخ ارز باعث افزایش قدرت صادرات شرکتها خواهد شد. شرکتهایی که درآمد حاصل از فروش محصولات صادراتی خود را برمبنای برابری نرخ ارز (دلار، یورو) با ریال در بازار آزاد، شناسایی و وصول میکنند از این بابت با تعدیل مثبت درآمد روبهرو میشوند بنابراین قیمت سهام آنها به دلیل افزایش تقاضا جهت خرید سهام افزایش مییابد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که افزایش نرخ ارز در هر شرایطی باعث افزایش صادرات نمیشود. اگر کاهش ارزش پول ملی در کشوری آگاهانه و با کنترلهای لازم پولی و مالی دولت صورت گیرد بدون شک تاثیر بسیار مثبتی بر افزایش صادرات کشورها و بینیازی از واردات خواهد داشت.
اما شاید یکی از اثرات رشد نرخ ارز باعث افزایش التهاب دروغین در شرکتها شود. این مورد را زمانی میتوانیم درک کنیم که با وجود کاهش نرخ ارز ارزش ذاتی شرکتها رشد نکرده و به اصطلاح شرکتها وارد فاز رشد دروغین شدهاند یعنی این شرکتها به واسطه رشد نرخ دلار در اصلاحیه سرمایه، سرمایه خود را چند برابر کرده اما در زمان اصلاحیه نرخ ارز دست به اصلاح نمیزنند. چنانچه در حال حاضر در بازار سهام شرکتهایی وجود دارند که بعد از رشد نرخ ارز از چهار هزار و ۲۰۰ یا هشت هزار تومانی دست به اصلاح نزنند و به نظر میرسد این شرکتها جایی برای رشد خود دارند. اما در مقابل شرکتهایی هستند که بعد از افزایش نرخ دلار نسبت به نرخهای کنونی دست به اصلاح نزده و تورم دروغین دارند.
با این اوصاف اگرچه تاکنون رشد سهام تحت تاثیر این اتفاق هرچند در نوع خود مبارک است اما رشد سریع قیمتها بهویژه در سهام کوچکتر موجب شده تا برخی کارشناسان زنگ هشدار از امکان شکلگیری حباب در بخشی از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و فرابورس را به صدا درآورند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد