18 - 03 - 2024
سال ۱۴۰۳، نمیتوان به تحقق آرزوهای محال دل بست
نادر کریمیجونی- چه چشماندازی برای سال ۱۴۰۳ در مقابل ایرانیان قرار دارد؟ ایرانیان هر سال در دید و بازدیدهای نوروزی و پای سفره هفتسین، به یکدیگر امید میدهند و آرزو میکنند که سالی که شروع شده بهتر از سالی که رفته، باشد و روزگاری شیرینتر و لذتبخشتر در انتظار خود، اطرافیان و هموطنانشان باشد، اما تقریبا همه کسانی که چنین آرزویی میکنند، حتی کسانی که در مقامات بالا و ارشد نظام قرار دارند و پیامهای نوروزیشان از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش میشود یا سایر رسانههای دولتی آن را منتشر میکنند، نمیدانند یا دستکم مطمئن نیستند که سال پیشرو از سال گذشته بهتر باشد، در واقع همین هم اتفاق میافتد و وقتی سال به پایان میرسد، همه میبینند که عبارت «صد سال به از این سالها» نه فقط محقق نشده، بلکه عبارت «سال به سال بدتر از پارسال» تحقق یافته است.
امروز هم که در آخرین روزهای سال قرار گرفته است و چند روز دیگر وارد سال ۱۴۰۳ میشویم البته چشمانداز امیدوارکنندهای وجود ندارد و اگرچه سیدابراهیم رییسی در دیدار افطاری با رسانههای تحت سیطره حاکمیت وجه تمایز رسانههای خودی و دشمن را همین امیدبخشی یا ناامیدکردن ایرانیان دانسته بود، اما وقتی واقعیتهای میدانی با آنچه رییسجمهور و همکارانش ادعا میکنند تفاوت دارد آیا میتوان به مخاطبان دروغ گفت، وعدههای واهی داد و امیدواری غیرقابل تحقق ایجاد کرد؟ هیچ رسانهای در هیچ جای جهان از دادن امیدهای واهی و غیرقابل تحقق اعتبار کسب نکرده و نتوانسته است به جایگاه مناسبی در میان افکار عمومی دست یابد. حتی اگر همه رسانههای مکتوب، صوتی، تصویری و فضای مجازی دست به دست هم بدهند و بخواهند به مردم بگویند که اوضاع بهتر میشود، قیمتها کاهش پیدا میکند و قدرت خرید مردم افزایش پیدا میکند، باز هم شهروندان ایرانی میدانند که از هماکنون دورخیز برای افزایش قیمت کالاهای مصرفی از جمله قیمت کالاهای اساسی و خوراکی آغاز شده است. حتی مدیران و دستاندرکاران دولت سیدابراهیم رییسی در اظهاراتی که هماکنون منتشر میشود، وعده ثبات قیمتها را فقط تا پایان ماه مبارک رمضان- یعنی کمتر از یک ماه دیگر- میدهند و تلویحا پیشبینی میکنند که پس از پایان این ماه قیمتها افزایش خواهد یافت.
جالب است که سکاندار بازار پولی کشور همچنان بر مهار تورم اصرار میورزد و در دایره تنگ کاهش تورم نقطهبهنقطه خود را محبوس کرده است. او همچنین باز هم ادعا میکند که نرخ آزاد ارز را به رسمیت نمیشناسد، ولی نرخ آزاد ارز همچنان و بیتوجه به آقای رییس کل بانک مرکزی، تاثیر خود را به بازارها تحمیل میکند و قیمتها را افزایش میدهد. چه اهمیتی دارد که فرزین در مقام راهبر بازار پولی کشور نرخ تورم را ۲۰ درصد یا کمتر اعلام کند یا نرخ آزاد ارز و دلار را به رسمیت بشناسد و آن را قانونی بداند یا نداند و دلار ۶۲ هزار تومانی را قاچاق، غیرقانونی و حاصل سفتهبازی اعلام کند. همین که در بازار آزاد دلار حدود ۲۰ درصد افزایش قیمت پیدا کرد، تقریبا کالاهای دیگر هم همین ۲۰ درصد افزایش قیمت را ثبت کردند. جالب است که برابر اخبار غیررسمی نرخ دلار در محاسبات بانک مرکزی نه ۶۲ که حدود ۹۰ هزار تومان محاسبه میشود و هیچ کس در اینباره توضیح نمیدهد.
سیدابراهیم رییسی در اظهارات خود همواره بازگشایی ۷ هزار کارگاه تعطیلشده و جلوگیری از افزایش پایه پولی را جزو موفقیتهای خود اعلام و اظهار میکند که این دستاوردها تاثیر بسیار مناسبی بر اقتصاد خانوارها و ایرانیان داشته است. تردیدی نیست که بازگشایی یک کارگاه و ورود آن به چرخه فعالیت اقتصادی فینفسه اتفاق مثبت و قابل استقبالی است، اما مشکل بزرگ آن است که درآمد کارگران ایرانی کفاف زندگیشان را نمیدهد، چه در مقابل ۱۵۰ تا ۱۷۰ دلار دستمزد ماهانه برای کارگران ایرانی، در تمام کشورهای همسایه ایران نرخ دستمزد کارگران از ۳۵۰ دلار شروع میشود و تا حدود ۴۸۰ دلار افزایش مییابد یعنی کارگر ایرانی در مقابل حقوق حدود ۱۱ میلیون تومانی در ایران در همین کشورهای همسایه (حتی در افغانستان) میتواند تا حدود ۳۰ میلیون تومان دستمزد کسب کند. همین مساله است که اکنون بسیاری از کارگاهها با کمبود کارگر و البته کارگر حرفهای و متخصص مواجه شدهاند. این مهاجرت اما، فقط به کارگران متخصص و حرفهای محدود نشده، بلکه بسیاری از متخصصان، صاحبان سرمایه و فن و نخبگان جلای وطن را بر ماندن ترجیح دادهاند و این روند نگرانکننده مهاجرت افراد نخبه، حرفهای، متخصص و… از ایران به مقصد بازار کار و فعالیت کشورهای اطراف، کشورهای توسعهیافته و مقصد آرزوها در کانادا و ایالاتمتحده آمریکا که گمان میرود در سال ۱۴۰۳ نیز تداوم یابد، دلمشغولیهای زیادی برای توسعه کشور و بهبود شرایط زندگی و عمران ایران به وجود آورده است. تاسفبار است که برخی رهبران ارشد کشور با وجود علم به خطر و تاثیرهای نامطلوب این مهاجرتها، همین نخبگانی که سرسپرده و تابع جمهوری اسلامی ایران هستند را برای توسعه ایران کافی میدانند.
علاوه بر این دشواریهای اقتصادی و هزینههای ناتوانکننده زندگی، بالاخص هزینههای مسکن، خوراک و پوشاک و درمان پایداری خانوادهها را به شدت تهدید میکند و فروپاشی خانوادهها آسان و سهل به نظر میرسد. مشکلات خانوادگی بالاخص مشکلات اقتصادی خانوادهها، تحمل زوجین را کاهش داده و تحملناپذیری را تشدید کرده است. از این بابت کاملا قابل درک و انتظار است که میزان طلاق افزایش یافته باشد که همین امر در سال ۱۴۰۳ هم تداوم خواهد داشت و شاهد رشد طلاق خواهیم بود. حاصل این افزایش جدایی زوجین نه فقط کودکان بیسرپرست خواهد بود که بر شمار آنها اضافه میشود، بلکه با نبود خانواده، پایه اصلی فرزندآوری هم نابود میشود. به این ترتیب آنچه مدیران و رهبران ایرانی برای افزایش جمعیت کشور تدبیر و آرزو کردهاند عملا محقق نخواهد شد. انتظار آن است که جمعیت ایران در سال ۱۴۰۳ نیز رشد امیدوارکنندهای نداشته باشد و دغدغه مقامات ایرانی درباره گسترش و افزایش پیری جمعیت برطرف نشود. در عین حال کودکان ایرانی نیز که در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ با افت تحصیلی و کاهش کیفیت آموزش مواجه بودهاند، همچنان از این مشکل رنج خواهند برد. نه فقط عدم وجود تعداد کافی معلم و بالاخص معلم باتجربه، متبحر و توانمند در مهارتآموزی، که نبود انگیزه لازم برای تحصیل و مشکلات اقتصادی که تامین نیازمندی ها و ملزومات آموزش را دشوار کرده است همه و همه باعث شده، میشود و خواهد شد که کیفیت، خروجی و نتیجه آموزش در میان دانشآموزان ایرانی به نقطه استاندارد و مطلوب نرسد.
با این حال گمان نمیرود که در مورد آزادیهای مدنی و رواداری اجتماعی در سال آینده اتفاق مهمی در ایران رخ دهد. برخی ناظران و شهروندان ایرانی با توجه به اصلاحات انجامشده در عربستان و سهلگیریهایی که در نظام متصلب و سختگیر پادشاهی سعودی رخ داده، آرزو میکنند که در ایران نیز چنین اصلاحاتی رخ دهد. به ویژه دستاندرکاران صنعت گردشگری میگویند اگر قرار است این صنعت رشد و توسعه یابد باید سختگیریهایی که در امور اجتماعی و آزادیهای مدنی اعمال میشود به نحو چشمگیری کاهش یابد، اما در مجلس شورای اسلامی که برخی نمایندگانش روزهای آخر فعالیت حرفهای خود در زمینه نمایندگی مردم را میگذرانند، تلاشهای زیادی میشود تا لایحه عفاف و حجاب که هماکنون با مخالفتهای جدی مردم، کارشناسان و حتی شورای نگهبان روبهرو، بالاخره نهایی و به دولت ابلاغ شود. آنها فکر میکنند اگر این آخرین اقدام را در دوره کنونی مجلس انجام ندهند، در واقع مجلس با ناکامی به پایان میرسد و نمایندگان وظایف خود را آنطور که انتظار میرفته انجام ندادهاند.
هیجان زیاد روسای سه قوه در مبارزه با آنچه فساد نامیده میشود، دستکم از بروز آنچه مردم فساد ایران میدانند جلوگیری نکرده است. اگر آنطور که محسنیاژهای بارها بیان کرده بود، باید از شکلگیری و نضج ریشههای فساد جلوگیری شود چرا در خانواده معاون اول قوه قضاییه، تنها پسرانش به چنین فسادی آلوده شدهاند. آیا این فساد طی یک یا چند ماه شکل گرفته و پسران حجتالاسلام مصدق به یکباره از انسانهای پرهیزگار و شریف به افراد مفسد تبدیل شدهاند؟ حتما چنین نیست و این پرسش پدید میآید که چرا یک عضو بلندپایه دستگاه قضایی در خانواده خود قادر به پیشگیری از پدید آمدن زمینههای فساد نشده و اگر در درون خانواده امکان جلوگیری از بروز زمینههای شکلگیری فساد مقدور نباشد آیا مدیران در اردوگاه دستگاه قضایی، دولت و… میتوانند مانع از شکلگیری و گسترش فساد شوند؟ تاکنون که علیرغم شعارهای دادهشده، مبارزه با فساد چه در میان مقامات ارشد یا میانی و چه در بدنه دستگاههای جمهوری اسلامی ایران توفیق چندانی نداشته و حتی افرادی مانند احمد توکلی هم علیه آنچه در جریان است، فریاد برآوردهاند. به ویژه در میان سران سه قوه نه سیدابراهیم رییسی درباره فساد اجتماعی در میان وزیران قبلی و کنونیاش توضیح داده، نه محسنیاژهای در زمینه فساد فرزندان معاون اولش و نه محمدباقر قالیباف درباره موضوع اقدام فرزندش برای مهاجرت به کانادا و سیسمونیگیت. بر این پایه گمان نمیرود که در سال ۱۴۰۳ هم تحول مهم و امیدوارکنندهای در حوزه پاکسازی و سلامت افراد دولتی و دستگاههای اجرایی رخ دهد. در حوزه سیاست خارجی هم ابتکار امیدوارکنندهای از جانب وزیر امور خارجهای که میکوشد کلمات فارسی را به دقت و به درستی ادا کند ولی زبانهای انگلیسی و عربی که ابزار اصلی کار او هستند را با غلطهای فاحش و خندهآور بیان میکند، مشاهده نمیشود. به درستی معلوم نیست که در منظومه سیاست خارجی ایران چه کسانی یا چه نهادهایی چگونه، با چه سهمی و در چه موقعیتهایی ایفای نقش میکنند و در قبال این ایفای نقش چقدر پاسخگو هستند. البته گمان غالب آن است که در موقعیت فعلی تحولات سرزمینهای اشغالی و اقدامات اسراییل در غزه محور سیاست خارجی ایران باشد از این بابت تقریبا همه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به نفع مهار فعالیتها و اقدامات اسراییل در نوار غزه و سرزمینهای اشغالی مصادره شده است. چه حتی روابط ایران با روسیه و چین هم حول محور همراهی این دو کشور با مبارزات فلسطینیها معنی پیدا میکند. در عین حال گمان نمیرود که دستکم در ماههای پیشرو نتانیاهو از سمت نخستوزیری اسراییل کنار رود. اگر او باقی باشد حتما سیاست ادامه جنگ از سوی تلآویو دنبال خواهد شد. در این صورت رویکردی که اکنون در تهران نسبت به تحولات خاورمیانه و جهان وجود دارد، دستکم تغییر عمدهای نخواهد کرد و نه فقط حمایتهای نظامی و تسلیحاتی ایران از روسیه با همین میزان ادامه پیدا میکند، بلکه فاصله ایران از جهان عرب نیز حفظ میشود، چراکه در جهان عرب دیدگاه غالب به رسمیت شناختن اسراییل و فلسطین به عنوان دو کشور مستقل است و این دیدگاه جایی در راهبردهای تهران ندارد. به ویژه پیروزیهای احتمالی روسیه در جنگ با اوکراین در بهار آینده میتواند موضع کشور را تقویت کند، اما واقعا معلوم نیست که این تقویت موضع چه کارکرد یا فایده واقعی برای ایران و شهروندان ایرانی خواهد داشت. با این حال به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در نوامبر آینده، رویدادی است که میتواند نگرانی مقامات در تهران را تشدید و اوضاع سخت گذشته را برایشان تجدید کند. البته برخی رهبران اروپایی مانند امانوئل ماکرون با صراحت و اطمینان میگویند که انتخاب ترامپ در آن انتخابات رخ نخواهد داد، اما همه و از جمله ماکرون هم میدانند که چنین پیشبینیهایی تا چه حد غیرواقعی است.
به هر حال امیدواری زیادی برای ایران و ایرانیان در سال ۱۴۰۳ وجود ندارد. نمیتوان چشمها را بست و برای آنچه امیدآفرینی خوانده میشود حرفهای نادرست زد، وعدهها و تحلیلهای غیرواقعی بیان کرد و به آرزوهای محال که هیچوقت محقق نمیشوند، دل بست.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد