پیامدهای فراموشی فرهنگ و هنر در عصر دیجیتال بررسی شد:

ساعت‌های هدررفته!

گروه فرهنگ و هنر
کدخبر: 560361
در عصر دیجیتال، مصرف محتوای سرگرم‌کننده در شبکه‌های اجتماعی باعث کاهش توجه به فرهنگ و هنر و مطالعه کتاب شده است، که این وضعیت پیامدهای جدی اجتماعی و فرهنگی به همراه دارد.
ساعت‌های هدررفته!

جهان صنعت– هر روز میلیون‌ها نفر ساعت‌های طولانی را در اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کنند اما حاضر نیستند نیم‌ساعت برای مطالعه کتاب یا شرکت در فعالیت‌های فرهنگی وقت بگذارند. این شکاف آشکار میان مصرف محتوای دیجیتال و بی‌توجهی به فرهنگ عمیق، امروزه به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. شبکه‌های اجتماعی با الگوریتم‌هایی طراحی شده‌اند که مخاطب را هرلحظه به ماندن بیشتر ترغیب می‌کنند؛ ویدئوهای کوتاه، تصاویر جذاب، اخبار فوری و حجم عظیمی از محتوای سطحی باعث می‌شوند فرد احساس کند همیشه چیزی برای از دست‌دادن وجود دارد. درنتیجه ساعت‌ها زمان صرف دیدن و اسکرول کردن می‌شود، بدون آنکه دستاوردی پایدار برای ذهن باقی بماند. کتاب‌خوانی و کار فرهنگی فرآیندی زمان‌بر، عمیق و نیازمند حوصله است. کسی‌که کتاب می‌خواند باید ذهن خود را متمرکز کند، به جزییات بیندیشد و با جهان متن درگیر شود. ذهنی که عادت کرده هر ۱۰ثانیه یک ویدئوی جدید ببیند، دیگر صبر لازم برای همراهی با یک رمان یا مقاله تحلیلی را ندارد. جامعه‌شناسان این پدیده را «سطحی‌سازی ذهن» می‌نامند و هشدار می‌دهند که عواقب آن فراتر از کم‌خوانی است.

فاصله عددی میان سرگرمی دیجیتال و مطالعه واقعی

آمارها در ایران نشان می‌دهند که میانگین سرانه مطالعه کمتر از چند دقیقه در روز است درحالی‌که کاربران ایرانی روزانه بین سه تا پنج‌ساعت در اینستاگرام وقت می‌گذرانند. این فاصله عددی به‌روشنی تغییر اولویت‌های فرهنگی را نشان می‌دهد. مشابه این روند در بسیاری از کشورهای جهان نیز دیده می‌شود؛ به‌ عنوان مثال، تحقیقات در کشورهای غربی نشان داده‌اند که نوجوانان و جوانان بیش از پنج ساعت در روز در شبکه‌های اجتماعی هستند و تنها کسری از این زمان را به خواندن کتاب یا فعالیت‌های فرهنگی اختصاص می‌دهند. این تغییر الگو پیامدهای متعددی دارد. نخست، سلیقه فرهنگی جامعه به‌سمت مصرف سریع و زودگذر متمایل می‌شود. همان‌گونه که فست‌فود جای غذای سالم را می‌گیرد، محتوای سریع هم جای مطالعه جدی را پر می‌کند. نتیجه آن، نسلی است که شاید اطلاعات زیادی از تیترها و ویدئوهای کوتاه داشته باشد اما درک عمیق و تفکر انتقادی در او شکل نگرفته است. دوم، این روند به فرسایش حافظه جمعی منجر می‌شود. کتاب و فعالیت‌های فرهنگی همواره راهی برای انتقال تجربه تاریخی و فرهنگی از نسل‌ها بوده‌اند اما وقتی این پل ارتباطی قطع شود، جامعه دچار نوعی فراموشی می‌شود. کارشناسان فرهنگی معتقدند این وضعیت تنها یک انتخاب فردی نیست بلکه محصول ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز هست. وقتی سرگرمی دیجیتال ارزان، در دسترس و همیشه حاضر بوده، طبیعی است که اکثریت جامعه به سمت آن کشیده شوند. از سوی دیگر، کمبود زیرساخت برای ترویج کتاب‌خوانی و هزینه بالای محصولات فرهنگی باعث می‌شود که فرهنگ جدی برای عموم سخت‌دسترس باشد. خانواده‌ها نیز نقش مهمی در این روند دارند. وقتی والدین خود غرق در شبکه‌های اجتماعی هستند، فرزندان نیز الگوی مشابه می‌گیرند و ارتباط با کتاب و فعالیت‌های فرهنگی به فراموشی سپرده می‌شود. براساس تحلیل‌های روان‌شناختی، مغز انسان وقتی مداوم در معرض محرک‌های سریع و لحظه‌ای قرار گیرد، توانایی تمرکز بلندمدت و تحلیل عمیق را از دست می‌دهد. همین امر می‌تواند در آینده به بحران‌های آموزشی، ضعف در یادگیری و مشکلات ارتباطی بین‌فردی منجر شود. پژوهش‌ها نشان می‌دهند افرادی که زمان بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند، نسبت‌به گروهی که به مطالعه کتاب و فعالیت فرهنگی می‌پردازند، دچار کاهش تمرکز، اضطراب و نارضایتی از زندگی شده‌اند.

نمونه‌های روزمره این بحران در زندگی شهری به‌خوبی قابل مشاهده است. کافی است وارد مترو یا اتوبوس شوید؛ بیشتر مسافران مشغول گشت‌وگذار در شبکه‌های اجتماعی‌ هستند درحالی‌که کتاب یا روزنامه به‌ندرت در دست کسی دیده می‌شود. حتی در کافه‌ها و قهوه‌خانه‌ها، جایی که زمانی محلی برای گفت‌وگو و تبادل اندیشه بود، اکنون بیشتر افراد غرق در گوشی‌های‌شان هستند. این تغییر رفتار نه‌تنها فرهنگ عمومی را تحت‌تاثیر قرار داده بلکه شکل ارتباطات انسانی را هم تغییر داده است.

فرهنگ لوکس یا اصیل؟

نگاه تجملی به فرهنگ نیز بر این وضعیت دامن می‌زند. کتاب گاهی فقط به‌‌عنوان دکور در قفسه‌ها حضور دارد یا برای گرفتن عکس در شبکه‌های اجتماعی به کار می‌رود. تئاتر و سینما به‌جای آنکه فضایی برای اندیشه و گفت‌وگو باشند، تبدیل‌به کالای لوکس برای طبقات خاص شده‌اند. این روند عملا فاصله مردم با فرهنگ اصیل را بیشتر و جای خالی آن را با سرگرمی‌های سطحی پر می‌کند. با وجود این، تلاش‌هایی برای احیای فرهنگ در فضای دیجیتال وجود دارد. کتاب‌های صوتی، پادکست‌های تحلیلی و کانال‌های آموزشی نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند می‌توان از همان ابزارهای دیجیتال برای ارتقای فرهنگ استفاده کرد اما این تلاش‌ها هنوز در برابر موج عظیم محتوای سرگرم‌کننده بسیار محدودند و به سیاستگذاری و حمایت فرهنگی گسترده نیاز دارند.

پیامدهای بلندمدت این روند نیز قابل چشم‌پوشی نیستند. جامعه‌ای که با تفکر سطحی و سرگرمی فوری خو گرفته باشد، به‌تدریج ظرفیت تحلیل انتقادی و تصمیم‌گیری هوشمندانه را از دست می‌دهد. این موضوع نه‌تنها در حوزه فرهنگی بلکه در اقتصاد، سیاست و آموزش نیز اثرگذار است. فقدان اندیشه عمیق و مطالعه جدی می‌تواند باعث تصمیم‌گیری‌های هیجانی و کوتاه‌مدت در سطح فردی و جمعی شود. نقد این وضعیت فقط گلایه از مردم یا سرزنش نسل جوان نیست. مساله اصلی آن است که جامعه باید نسبت‌به ارزش زمان و عمق فرهنگی حساس‌تر شود. سرگرمی سریع، اگر در جای خود و با آگاهی استفاده نشود، ذهن را تنبل و سطحی می‌کند. آینده متعلق به جامعه‌ای است که بتواند میان سرعت و عمق تعادل برقرار کند؛ سرگرمی را در جای خود نگه دارد و اندیشه را فراموش نکند. کتاب‌خواندن و کار فرهنگی برای بسیاری دشوار است اما بازگشت به این عادت نه‌تنها یک انتخاب شخصی بلکه ضرورتی اجتماعی است زیرا جامعه‌ای که مطالعه نمی‌کند و فرهنگ را جدی نمی‌گیرد، دیر یا زود در برابر موج سطحی‌گرایی و فراموشی تاریخی بی‌دفاع خواهد شد. فرهنگ جدی و مطالعه مداوم، همان پلی است که نسل‌های آینده را از بحران‌های فکری و معنوی محافظت می‌کند. بنابراین لازم است سیاستگذاران، خانواده‌ها و رسانه‌ها با همکاری یکدیگر مسیر تازه‌ای برای بازگرداندن عمق فرهنگی به زندگی مردم ایجاد کنند. فرهنگ دیجیتال، اگر با هدف ارتقای اندیشه و نه‌فقط سرگرمی هدایت شود، می‌تواند نقطه شروع این تحول باشد. اهمیت این موضوع بیش از آن است که بتوان آن را به دست فراموشی سپرد زیرا سلامت فرهنگی جامعه، پایه و اساس توسعه انسانی و اجتماعی است.

وب گردی