18 - 09 - 2016
ساختار معیوب نظام سلامت کشور
ساختار معیوب نظام سلامت کشور
امیر بختیاریان*- یکی از موارد مهمی که در طراحی ساختار نهادها باید مورد توجه باشد همراهی با اخلاق حرفه است. گاهی ساختار یک نهاد نهتنها با اصول اخلاق حرفهای همراهی ندارد بلکه متضاد با آن است. در صورت وجود چنین شرایطی، طبیعی است که اخلاق حرفهای قربانی میشود و در این حالت بیشتر از آنکه کارکنان و مدیران سازمانهای خاطی، مسوول باشند طراحان ساختار آن نهاد باید جوابگو باشند؛ موضوعی که تا به حال در قضاوت و ارزیابی عملکرد اخلاقی کارکنان یک حرفه کمتر به آن توجه شده است. برای اینکه این مساله به شکل عینیتر نشان داده شود با یک مثال ملموس آن را تشریح میکنیم.
یکی از تصورات اشتباه در نهاد سلامت جامعه این است که وزیر بهداشت و درمان و روسای بهداشت و درمان در استانها باید از میان پزشکان و حتی از میان پزشکان متخصص انتخاب شوند. با اینکه انتخاب وزیر از میان پزشکان متخصص در هیچ قانونی نیامده است اما در عرف اداری ایران تمام وزرای پیشنهادی به همین ترتیب انتخاب شدهاند. در همین چارچوب انتخاب روسای بهداشت و درمان در استانها نیز یک تکلیف اداری است که در بخشنامهها و مصوبات وزارت بهداشت بر آن تاکید شده است. به نظر میرسد یکی از نقاط بروز مشکل در وضعیت سلامت جامعه از همین نقطه آغاز میشود. نظام سلامت کشور و سیاستگذاری و هدایت در این بخش توسط کسانی راهبری میشود که عموما پزشک متخصص هستند و به همین دلیل نگاه حرفهای و تجربی آنان طوری است که بیش از هر چیز موضوع سلامت را با درمان، آن هم درمان بیمارستانی پیوند میزنند در حالی که درمان تنها یکی از نقاط مربوط به سلامت و نقطه پایانی فرآیند تامین سلامت در جامعه است. بهبود سلامت در جامعه بیش از درمان، نیاز به بهبود شرایط بهداشتی دارد بهطوری که احتمال ابتلای افراد به بیماری کاهش پیدا کند و شرایط طوری شود که مردم کمتر بیمار شوند تا کمتر به پزشک مراجعه کنند. در شرایط فعلی تخصیص منابع به طور عمده متمرکز در بخش درمان است و به همین دلیل افراد تا قبل از بیماری به میزان بسیار کمی مورد توجه نهاد سلامت کشور واقع میشوند و برای بهبود کیفیت زندگی آنان برنامهریزی جدی نمیشود. غفلت از تندرستی و سلامت، چه در سطح نهاد سلامت کشور و چه در رفتار افراد دست به دست هم داده و میزان ابتلا به بیماری را افزایش داده است. نتیجه این رخداد آن است که میزان مراجعه به پزشکان بالا رفته و به دلیل کمبود پزشک بهخصوص در برخی تخصصها حجم تقاضا برای مراجعه و درمان بالاست. در حال حاضر این بیتوازنی سبب شده که سوءتفاهم بزرگی میان جامعه پزشکی و مردم شکل گیرد و بسیاری نظر مثبت و مساعدی نسبت به پزشکان نداشته باشند. در واقع ساختار اشتباه نهاد بهداشت و درمان در کشور که توجه خود را متوجه درمان کرده است که تبعاتش گریبان مردم و وجدان جامعه پزشکی را گرفته است به طوری که مردم بیشتر از آنچه باید، بیمار میشوند و پزشکان و سایر عوامل درمانی هم به دلیل حجم بالای مراجعات نمیتوانند پاسخگویی مناسبی در فرآیند درمان داشته باشند. به عبارت دیگر حوزه درمان در ایران با کمبود عرضه در بخش خدمات درمانی و ازدیاد تقاضا در بخش بیماران مواجه است و به همین دلیل بسیاری از پزشکان با وجود درآمد سرشاری که دارند به دلیل حجم بالای مراجعه به آنان خواسته و ناخواسته نمیتوانند در ارائه خدمت، کیفیت را لحاظ کنند. این نکته هم مهم است که اگر نهاد سلامت استوار بر پیشگیری باشد تا درمان، احتمالا تعداد قابل توجهی از بیماران فعلی اساسا نیازی به درمان نخواهند داشت و میتوان با آموزش از راه تغییر سبک زندگی، سلامت آنها را بهبود بخشید و به جای دوا و درمان، از سایر روشهای غیرتهاجمی برای بهبود سلامت آنها کمک گرفت.
این روزها پزشکان متخصص و جراح با حجم انبوهی از مراجعه مواجه هستند که علیالقاعده مغایر با توان یک انسان عادی برای ارائه باکیفیت خدمات پزشکی است. یکی از ضرورتهای لازم برای تشخیص درست و سپس درمان مناسب، امکان تمرکز و صرف وقت روی وضعیت پزشکی بیماران است؛ فرصتی که در اوضاع فعلی درمان در کشور از پزشکان دریغ شده و آنها مجبورند به جای صرف وقت و حوصله در کمترین زمان، مسیر تشخیص تا درمان بیماری را طی کنند. واقعیت تلخ این است که پزشکان در این ماجرا بیتقصیر نیستند. در کمتر بیانیهای از زبان پزشکان خوانده یا شنیدهایم که به حجم بالای مراجعان و تعداد فراوان جراحیها معترض باشند. دلیل این موضوع هم به احتمال زیاد درآمدی است که عاید آنها میشود. در واقع حجم بالای مراجعات بیمار با وجود افت کیفیت خدمات درمانی موجب افزایش بیرویه درآمد در این حوزه شده و به همین دلیل در بخش درمان کشور معمولا بازیگران این بخش به خاطر منافع مالی، اعتراضی به این شرایط ندارند. مسوولیت سیاستگذار در این شرایط بسیار مهم و حیاتی است.باید ضمن اصلاح ساختار سازمانی نهاد درمان و کاهش اعمال قدرت پزشکان و اعطای قدرت بیشتر در تصمیمگیریها به بخشهای بهداشتی، چارچوب بهبود سلامت را از سمت درمان به سمت بهداشت تغییر داد. در این صورت ساختار بودجه هم متحول شده و با تخصیص منابع بیشتر به سمت بهداشت، بخش پیشگیری از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. در آن صورت با بهبود سواد سلامت جامعه و در نتیجه کاهش بیماریهای واقعی و غیرواقعی، تعداد مراجعه به پزشکان و بخشهای درمان کم میشود و کیفیت خدمات پزشکی بهبود پیدا میکند. اگر این اتفاق رخ دهد، میتوان امیدوار شد به تدریج سوءتفاهم جامعه به پزشکان کم شده و رعایت اخلاق حرفهای در این شغل مقدس پررنگتر از امروز شود.
و آخر اینکه در این راستا نمیتوان تنها پزشکان را مقصر دانست بلکه باید مستدل و بیطرفانه به نقد ساختار معیوب نظام سلامت کشور
هم پرداخت.
* کارشناس مسایل اداری
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد