11 - 12 - 2016
ساختار ضدتولید
گروه اقتصادی- اقتصاد ایران شرایط پیچیده و پرتبوتابی دارد حتی با وجود رفع تحریمها و بهبود نسبی برخی از شاخصهای اقتصادی اما همچنان رکود پابرجاست و رونق به تولید بازنگشته چراکه اقتصاد کشورمان با مشکلات بنیادی بسیاری مواجه است.
مسایل بنیادی با تعامل حل نمیشود بلکه میتواند با برخوردهای سهلانگارانه و دور زدن این مسایل شکل بدتری پیدا خواهد کرد. در حال حاضر شرایط بهگونهای است که بارها اقتصاددانان وضعیت اقتصاد ایران را بحرانی اعلام کردهاند.
در همین حال فرشاد مومنی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درخصوص وضعیت نگرانکننده اقتصاد ایران میگوید: ساختار نهادی ایران ضدتولید است و بستر نهادی بهگونهای سامان یافته که افراد عموما وقتی منافع خود را حداکثر میکنند، این منافع در سطح فردی برای منافع جمعی اختلال ایجاد میکند.
مومنی با بیان اینکه شرط دیگر برای همراستایی منافع این است که ساختارهای نهادی باید مشوق تولید باشد، افزود: در حال حاضر ساختار نهادی ایران دقیقا پشت به تولید کرده است. آنهایی که سراغ تولید میروند، بیشتر رنج و خطر و آسیب میبینند اما افرادی که به سمت فعالیتهای غیرمولد میروند، برخوردارترند.
مومنی در اختتامیه چهارمین همایش ملی تعامل صنعت و دانشگاه که در دانشکده علوم دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: با عملکرد اقتصادی دولت اصلاحات مخالفت جدی داشتم اما با این حال طرفدار اصول این دولت بودم. یک فرمولهایی در همین چارچوب کنونی در آن زمان هم وجود داشت و در زمان دولت اصلاحات خیلی بهتر رعایت میشد به طوری که مهرماه سال ۱۳۹۲ از جانب مرکز پژوهشهای مجلس گزارشهایی تهیه شد که در آن عنوان شده بود وابستگی به ارز نفتی برای هر یک واحد تولید ناخالص داخلی در دوران احمدینژاد پنج برابر دولت اصلاحات بوده است.
وابستگی اقتصاد به استکبار
مومنی ادامه داد: ژست آن عزیزان این بود که دارند مشت محکمی بر دهان استکبار میزنند؛ موضوع هولوکاست را خود افراد مرتبط با آن فراموش کرده بودند اما این عزیزان این موضوع را رها نمیکردند. در زمینه اقتصادی در دولت قبل طوری عمل شده بود که وابستگی ایران را به همان استکباری که خودشان میگفتند، بیشتر میشد.
وی با بیان اینکه آن میزان هزینهکرد دلار نفتی برای خلق تولید ناخالص ملی طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ بیسابقهترین سطح فساد و ناکارآمدی در ۵۰ سال اخیر را رقم زد، گفت: از سال ۸۴ تا امروز دائم میگوییم ایکاش به رشد هشت درصدی برسیم و اینجاست که تفاوت نزول ۴۰۰ درصدی از دوران اصلاحات را میفهمیم.
اگر در حال حاضر علممحوری و تولیدمحوری را به همان اندازه دوران اصلاحات داشته باشیم، عملکردمان ۴۰۰ درصد بهبود مییافت.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: یکی از مسایل بنیادی ما که بعد از انقلاب تقریبا هر شیوهای برای حل آن در دستور کار قرار گرفته است، پیوند ساخت دانایی و ساخت عمل است. تمام استانداردها، تعریفات، موعظهها و… در دستور کار برای این پیوند قرار گرفته اما این مساله یعنی جدایی دانایی از عمل به قوت باقی است.
پیوند علم و صنعت
مومنی با بیان اینکه پیوند زدن علم و صنعت باید به شکل بنیادی مورد توجه قرار گیرد، یادآور شد: باید این موضوع را از دیدگاه توسعه و توسعهنیافتگی نگاه کنیم. شاید از زاویه صورتبندی نظری این ماجرا به نکتههایی برسیم که در نگاه چشمهای غیرمسلح مساله اساسی در نظر قرار نمیگیرد.
وی ادامه داد: وقتی مساله را در مسایل توسعهای نگاه کنیم، میبینیم که دو موضوع همراستایی منافع فردی با منافع جمعی و همراستایی ملاحظات کوتاهمدت با ملاحظات بلندمدت مطرح میشود.
عضو موسسه دین و اقتصاد اضافه کرد: همچنین اقدامات کوتاهمدت در ایران همراستایی با ملاحظات بلندمدت ندارد و فقط در دو حالت میشود این دو مورد همراستا باشد به این شکل که در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع باید علم فصلالخطاب باشد.
وی با بیان اینکه در اقتصاد میگوییم دانایی یک نهادی است که در آن استهلاک وجود ندارد، عنوان کرد: در همه نهادها مساله حیاتی مساله کمیابی است اما در علم و دانایی مساله وفور آن است اما باید توجه داشت علم لازم است اما کافی نیست.
باید زور اجتماعی علم از زور غیر علم بیشتر باشد و این یک گرفتاری بزرگ است که زور علم از زور غیر علم کمتر است.
علم باید محور باشد و متاسفانه در این زمینه نسبت آنچه که تصور ماست و آنچه در دنیای واقعی وجود دارد، بسیار پرفاصله است.
وی تصریح کرد: ایران یکی از فاجعهآمیزترین اوضاع و احوال را درخصوص خلق ارزشافزوده توسط علم دارد. متاسفانه همیشه در ایران ظواهر شکل و شمایل بیش از حد مورد توجه قرار میگیرد.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: در حال حاضر جوامع بشری به این جمعبندی رسیدهاند که چهره اصلی خداگونه انسان، خلاقیت آن است و مساله تولید نیز در اقتصاد همان شکل دیگر خلاقیت است.
وی با بیان اینکه گزینه رقیب خلاقیت را توزیع مجدد میگویند، عنوان کرد: توزیع مجدد یعنی چیزی که خلق شده و موجود است، مجددا اجرا و توزیع شود. توزیع مجدد میتواند بحرانآفرینی کند و به شکل رانت، ربا و فساد ایجاد شود.
مومنی ادامه داد: در جامعهای که عدهای زور بیشتری دارند، چیزی را خلق نمیکنند اما قدرت جابهجا کردن آن را دارند. وقتی توزیع مجدد در جامعه بیش از حد بسط پیدا کند، بقای جامعه تهدید میشود.
بحران کمیابی تشدید شده و به دنبال آن رقابتها به شکل حذفی و مخرب پیش میرود به طوری که الگوی جامعه به سمت ستیز رفته و هرکسی که دست بیندازد برای دارایی باید دیگری را حذف کند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: در دنیا به اقتصاددانان جایزه نوبل میدهند چون در حال حاضر دغدغه آنان امنیت حقوق مالکیت است اما در کشور ما هنوز بحران حادی مانند زمینخواری وجود دارد و هنوز برای داراییهای ملموس خود مشکل داریم.
تعرض به حقوق افراد
مومنی ادامه داد: در مقایسه با پاکستان، افغانستان، سوریه و عراق کشور ما از امنیت بالایی برخوردار است اما با وجود این امنیت کسی حاضر به سرمایهگذاری تولیدی نیست. بیش از ۹۰ درصد از بنگاههای اقتصادی یک نفره اداره میشود و اگر امنیت داشتیم، این فرهنگ منحطگرایی و فردی وجود نداشت. امروز در بازار همه شراکت را مساله نامیمونی میدانند.
وی با بیان اینکه در حال حاضر بیش از دو دهه است که متوسط نرخ بهره در ایران سه تا پنج برابر میانگین جهانی است، گفت: در حال حاضر بخشهای غیررسمی بسیار گسترش یافته که این موضوع یکی از شیوههای تعرض به حقوق افراد است.
این کارشناس مسایل اقتصادی با بیان اینکه بانک مرکزی در سال ۹۱ عنوان کرد که بازار رسمی پول فقط میتواند یکچهارم نیازهای مالی تولیدکنندگان را پاسخگو باشد، تصریح کرد: در چند سال اخیر هفت هزار بنگاه تولیدی تعطیل شد و یک نفر اعتراض نکرد. این درحالی است که زمانی که برای طلافروشان ارزشافزوده در نظر گرفته بودند، دولت با اعتراض فراوانی روبهرو شده و کلا اجرای قانون ارزشافزوده برای طلافروشها به صورت غیرقانونی متوقف شد.
مومنی خاطرنشان کرد: حلقه وصل تولیدمحوری و توسعهمحوری، امنیت حقوق مالکیت است. همچنین علم و تولید در ایران زور کافی ندارند و پشتیبانی هم نمیشوند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد